پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | برگه 16 | نتایج جست‌وجو برای “فصل کوچ”

نتایج جستجو برای: فصل کوچ

خداحافظ ستارگان

گویی آسمان شب واقعاً از یاد رفته است. سر که به آسمان تهران بلند کنی، تا چشم کار می‌کند بتن و سیمانِ چیده تا ناکجاست که نه می‌گذارد خورشید را به روز ببینی و نه ستارگان را به شب. اما همهٔ ماجرا از این قرار نیست. تقصیرِ فراموشی آسمان فقط گردن بتن و سیمان و این‌همه سازه نیست، حتی دیگر نمی‌شود ماجرا را به گردن غبار و سرب هوا انداخت. ماجرا از جایی آب می‌خورد که کمتر فکرش را می‌کنیم: نور و رنگ! یک کارشناس آلودگی‌های محیط زیست می‌گوید تهران صدر جدول آلودگی نوری شهرهای ایران است و این آلودگی ستارگان آسمان را کم‌فروغ می‌کند. اما آلودگی نوری فقط انسان را نمی‌آزارد، بلکه بر همهٔ ابعاد محیط زیست او نیز مؤثر است.

خداحافظ ستارگان

آتش فقر

در مذمت فقر گزاره‌های بسیاری مطرح شده و می‌شود و فقر یک امر ناپسند در تمامی ادیان، تمدن‌ها و ایدئولوژی‌ها است. رفع فقر و ریشه کنی آن نیز وجه مشترک آرمان‌ها و شعارهای مردم و احزاب در دگرگونی‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده و هست و نقطهٔ اشتراک نظریات مربوط به تکالیف دولت‌ها است. در نکوهش فقر در اسلام همین بس که پیامبر اکرم (ص) آن را شدیدتر از قتل دانسته و فرموده‌اند: «الفقر اشد من القتل» و حضرت علی(ع) فقر را «الموت الاکبر» خوانده‌اند. اما یکی از تعابیر جالب توجه و درعین حال تلخ در باب فقر آنجاست که حضرت ابراهیم (ع) فقر را از آتش نمرود بدتر دانسته است. از حضرت رسول (ص) نقل است که فرمودند: «خداوند متعال به ابراهیم (ع) وحی فرمود که من تو را آفریدم و به آتش نمرود گرفتارت کردم. اگر تو را به فقر مبتلا کنم و شکیبایی را از تو بر گیرم، چه خواهی کرد؟ ابراهیم (ع) گفت: خداوندا! فقر برایم سخت‌تر از آتش نمرود است» (جامع الأخبار: ص ۲۹۹ ح ۸۱۷) نکته حائز اهمیت در این حدیث این است که حضرت ابراهیم (ع) بت‌شکن که به مقام برگزیده نائل شده و به فرمان خدا تیغ بر گلوی اسماعیل می‌نهد و با طیب خاطر وارد آتش نمرود می‌شود، آتش فقر را بدتر از آتش نمرود می‌داند و می‌گوید که تحمل فقر برای او سخت‌تر از رفتن به دورن آتش نمرود است. اینجاست که می‌توان به اهمیت تکلیف دولت‌ها در رفع فقر و ایجاد نظام تأمین اجتماعی فراگیر پی برد.

آتش فقر

زمانی برای حفاظت مرال‌ها

این روزها همه غصهٔ جنگل‌های هیرکانی را می‌خورند‌، جنگل‌هایی که توانستند خود را از عصر یخبندان زنده بیرون بکشند و حالا برخی گونه‌های گیاهی ارزشمندش مانند درخت انجیلی که بومی ایران است،‌ در شومینه‌ها می‌سوزد.‌ ویلاسازان هم به جان این جنگل‌ها افتاده‌اند و آنها را تکه‌تکه می‌کنند. مقایسهٔ آنچه در دهه‌های گذشته در جنگل‌های شمال دیده می‌شود با وضعیت امروز بسیار ناراحت‌کننده است. بااین‌حال در دنیایی که رانت و ثروت حرف اول را می‌زند، کسانی هستند که می‌خواهند از طبیعت کشورمان حفاظت کنند. ما تجربه‌های موفقی را در پارک ملی گلستان و سایر مناطق شاهدیم که باعث شده است صدای مرال که پیشتر در برخی مناطق شنیده نمی‌شد، در سال‌های اخیر بیشتر به گوش برسد. اینها همه از نتایج حفاظت مشارکتی است،‌ شیوه‌ای که باعث شده شاهد رونق بومگردی‌ها و تبدیل شدن شکارچیان به حافظان حیات‌وحش در حاشیهٔ مناطق چهارگانهٔ سازمان حفاظت محیط زیست در شمال کشور و از جمله ‌آنها پارک ملی گلستان باشیم. اینها گفته‌های هوشنگ ضیایی پیشکسوت محیط زیست در گردهمایی «هم‌افزایی راهکارهای حفاظت مشارکتی در فصل گاوبانگی» است که گروه‌های مختلف تجربه‌هایشان در حفاظت از مرال‌ها در کیاسر، چلاو،‌ پرور،‌ ارفع‌کوه و گلستان را شرح دادند.

زمانی برای حفاظت مرال‌ها

برنامه هفتم از بحران‌های روستا چشم‌ پوشید

دفتر زیربنایی مرکز پژوهش‌های مجلس در ادامهٔ بررسی بخش‌های گوناگون مدیریتی کشور در لایحهٔ برنامهٔ هفتم پنج‌سالهٔ توسعه، به موضوع توسعهٔ روستایی و عشایری پرداخته است. گزارش این مرکز می‌گوید نه‌تنها مهاجرت روستایی و چالش‌های ایجادشده از آن، در این برنامه دیده نشده است که بندهایی از آن می‌تواند تقویت‌کننده و گسترش‌دهندهٔ پدیدهٔ خانهٔ دوم و دامن زدن به سوداگری زمین باشد؛ چرا که مبنای ساخت سالیانه ۲۰۰ هزار مسکن جدید در مناطق روستایی با توجه به روند نزولی جمعیت مطلق و نسبی مناطق روستایی طی دهه‌های گذشته و آتی مشخص نیست. این گزارش نگرش به توسعه و اصل پایداری در مدیریت روستاها را زیر سؤال برده است و تأکید می‌کند: «اگر در برنامهٔ پنج‌سالهٔ هفتم، مجموعه اقدامات هماهنگ و جامعی در راستای تقویت زیست‌پذیری روستاها شکل نگیرد، فرایند توزیع نامتوازن جمعیت و بروز انواع بحران‌ها به‌ویژه بحران‌های محیط‌ زیستی مانند آلودگی‌ هوا تشدید خواهد شد.»

برنامه هفتم از بحران‌های روستا چشم‌ پوشید