بایگانی مطالب برچسب: تحصیل کودکان
پولیسازی به نام «هیئت امنایی»
|پیام ما| رئیس سازمان مدارس غیردولتی روز چهارشنبهٔ گذشته در نشستی خبری ادعا کرد که در دو سال اخیر ۶۰ درصد دانشآموزان بازمانده از تحصیل، به مدارس بازگشتند. «احمد محمودزاده»، رئیس سازمان مدارس غیردولتی، ضمن مطرح کردن این ادعا از برنامههایی برای توسعهٔ مدارس هیئت امنایی خبر داده است. این درحالیاست که پژوهشها نشان میدهند که افزایش مدارس پولی و غیردولتی و کاهش حمایتهای دولتی منجر به افزایش طرد و بازماندگی کودکان از تحصیل میشود. همچنین، پیشازاین آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس دربارهٔ روند ترک و بازماندگی از تحصیل کودکان طی هشت سال و تا پایان سال ۱۴۰۱ روایت دیگری از دانشآموز بازمانده از تحصیل و نرخ جذب آنها به چرخهٔ آموزش داشت. طبق این گزارش و خلاف سخنان رئیس سازمان مدارس غیردولتی، تا پایان سال ۱۴۰۰-۱۴۰۱ با وجود تلاش برای کاهش آمار بازماندگی و ترک تحصیل دانشآموزان بیش از ۹۱۱ هزار دانشآموز به مدرسه نرسیدند. همچنین، کل نرخ جذب ناچیز دانشآموزان به چرخهٔ تحصیل در کنار تعداد بالای ترک تحصیل سالیانه بین ۲۷۰ تا ۳۴۷ هزار نفر باعث شده است روند بازماندگی از تحصیل تا پایان سال ۱۴۰۰ روبهرشد باشد. این گزارش تأکید کرده بود که ازآنجاکه اهداف سیاستگذاری در این حوزه واقعی نیست و در حد توصیههایی کاغذی باقی مانده است، سیاستگذار به قاعدهگذاری عملیاتی و اجرایی رو نیاورده است. بنابراین، وضع موجود برای جذب افراد بازمانده از تحصیل از سیاستهای نظام آموزشوپرورش تأثیر نمیگیرد.
صدای کودکان بازمانده از تحصیل را میشنوید؟
تشدید کالاییسازی آموزش زیر نامهای جدید
فقر، فقدان دسترسی به مدرسه و محرومیت مهمترین دلایل بازماندن کودکان از تحصیل است. این را «رضا امیدی»، جامعهشناس در نشستی با عنوان «پیدا و پنهان محرومیت از تحصیل» که توسط «روستاتیش» که حامی کارآفرینی اجتماعی برای روستاهای کمتر برخوردار است، گفت. این جامعهشناس با انتقاد از حذف سیاستهای چندبعدی که میتوانست به نفع تحصیل کودکان تمام شود، میگوید که سیاستگذاریهایی که امروز با داعیه ارزانسازی تحصیل آمدهاند، سازوکاری را علم میکنند که عامل بازماندگی از تحصیل است: «کوپنیسازی، کالاییسازی آموزش، تحدید تحصیل دختران زیرمجموعه طرحها کنترل جمعیت و… همگی بازماندگی از تحصیل کودکان را بازتولید میکند.»
بازماندگی از تحصیل بیخ گوش کودکان مهاجر
«اینا رو ما خومون درست نکردیم… شیش روز صب به صب، ۸ نفر خانواده ماشین میگرفتیم، میرفتیم. برو اینور، برو اونور، برو این دفتر، برو اون دفتر، اینا کلی از ما پول گرفتن… آخرشم همهٔ بچههام از مدرسه موندن!» مادر اکبر به برگهٔ سفید و چهارگوشی که بهار پارسال از ثبتنام دقیقهٔ ۹۰ در «طرح سرشماری اتباع افغانستانی» گرفته، اشاره میکند. ظاهر کاغذ داد میزند که او مثل تخم چشمش از آن مراقبت کرده تا این تنها مدرک شناسایی ارزشمندی که دارد، از هر گزندی دور بماند. زن جنگزدهٔ سبزهروی افغانستانی که ۱۰ سال پیش به ایران پناه آورده، شش بچهٔ قد و نیمقد دارد که پنجتایشان در سن مدرسه هستند. صدای خسته و خشدار این زن که شاید به زحمت به میانهٔ دههٔ چهارم زندگیش رسیده باشد، در اتاق کوچک انجمن «پرندهٔ درخت کوچک» در محلهٔ کن که از تحصیل کودکان مهاجر حمایت میکند، میپیچد: «۲۰ جا امسال من رفتم. آموزشوپرورش، سفارت، پیشخوان دولت و هر جا که بگید، رفتم بلکه امسال دیگه بتونم بچهها رو بفرستم مدرسه، اما نشد که نشد.» او با اینکه نتوانسته هیچکدام از بچههایش را به موقع به مدرسه بفرستد، اما هر سال این امید در دلش زنده میشود که امسال شاید خبری از بهانهگیریهای مدارس نباشد. ولی صدور هر چندوقت یکبار بخشنامهها و قانونهای جدید دقیقاً در مهلت ثبتنام مدارس، هر سال برای دانشآموزان مهاجر مانعی تازه میتراشد. این یعنی مادر اکبر و اکبرها باید هر سال دلشان برای ثبتنام بچههایش در مدارس بلرزد. او امسال هم مثل هر سال به هر مدرسهای سر زده، بهانه آوردند: «چرا شناسهٔ ویژهٔ اتباع نداری؟ چرا شناسنامه نداری؟ نکاحنامه بیار! چقدر پول داری؟ پرینت موجودی حسابت کو؟» و چه و چه. چرا؟ که فقط بچههایی که حق اولیه و طبیعیشان تحصیل است، بتوانند کنار باقی دانشآموزان سر کلاسهای درس حاضر شوند.
دستانداز در راه تحصیل کودکان مهاجر
هر ساله در ایام تابستان یکی از درگیریهای اصلی خانوادههای مهاجر در ایران مسئلهٔ تحصیل فرزندانشان در مدارس است. این دغدغه، به امری همیشگی برای آنها تبدیل شده و اغلب آنها تابستانها این ترس را دارند: «نکنه امسال آموزشوپرورش بچه ما را ثبتنام نکنه». در دورههایی مثل دههٔ ۷۰ و ۸۰ شمسی، سیاست غالب کشور ما فشار به اتباع خارجی ساکن در کشور بهخصوص افغانستانیها برای بازگشت به کشورشان بود. در راستای همین سیاست کلی، سختگیریهای بیشتری در زمینهٔ ثبتنام دانشآموزان تبعهٔ خارجی صورت میگرفت، چراکه این تصور وجود داشت که تسهیل تحصیل کودکان خارجی سبب بقای آنها و خانوادههایشان در ایران میشود. خوشبختانه در یکدههٔ اخیر، بهویژه پس از صدور فرمان رهبری مبنیبر جواز تحصیل همهٔ کودکان مهاجر اعم از بامدرک و بیمدرک در سال ۹۴، میزان این سختگیریها کاهش یافت و بیش از پیش شاهد تحصیل کودکان افغانستانی در مدارس ایران هستیم. با این اوصاف همچنان برخی کجسلیقگیها و نگرشهای منفی برخی نهادهای دولتی به مهاجران در بهرهمندی کودکان مهاجر از حق تحصیل سنگاندازی میکند.
کار کودکان؛ گرهی که باز نشد
۹۴ هیچ، ۹۶ هیچ، ۹۷ هیچ، ۹۸، ۹۹، ۱۴۰۰، ۱۴۰۱ هفت سال آزگار هیچکدام از کسانی که از کودکان بهرهکشی کردند و برای آنها جهنمی از زبالهگردی، کار در شرکتهای خدماتی پارکها و در پستوی کارگاهها ساختند، به هیچ مقامی پاسخی ندادند. این درحالیاست که براساس آمار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی طی یازده سال از سال 1390 تا 1401، بهطور میانگین سالانه 326 کودک شناسایی شده که در برابر جمعیت 10 درصدی کودکان کار آمار بسیار ناچیزی است. اینهمه درحالیاست که طبق قانون هر نوع استفاده از کودکان ممنوع است و از اولین طرح ساماندهی کار کودک هم بیش از بیست سال میگذرد. همچنین دستکم چهار نهاد عریض و طویل بهمنظور نظارت بر کار کودکان انتخاب شدهاند، اما هیچکدام نظارت مؤثر و رفتار بازدارندهای با متخلفان نداشتهاند.