بایگانی مطالب : حیات وحش
ماندگاری گوزن زرد در فهرست سرخ
کمتر از چهارده سال پیش، اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN)، گوزن زرد ایرانی را در رده گونههای «در معرض خطر انقراض» فهرست سرخ قرار داد. گونهای که سالها در زیستگاه طبیعیاش یعنی اطراف دز و کرخه و زاگرس هم بهخوبی رویت نمیشد، از سال ۱۳۸۵ برای تکثیر در اسارت به سایتهای مختلفی منتقل شد و البته همچنان نتوانست از رده گونههای در معرض خطر خارج شود. اکنون که بر اساس گفته مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست تنها ۳۰۰ گوزن زرد در ایران وجود دارد، مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی گفته است: «با افزایش جمعیت گوزنهای زرد ایرانی در مرکز تکثیر رشکان، افزون بر آنکه زمینه انتقال این گونه به زیستگاه اشک پارک ملی ارومیه وجود دارد، امکان انتقال به سایر زیستگاهها هم ممکن است و با این اقدامات تاثیرگذار، امیدها برای خارج شدن گوزن زرد ایرانی از لیست قرمز (در معرض انقراض) وجود دارد.» کارشناسان حیات وحش اما این ادعا را رد میکنند. آنها میگویند این نقل و انتقالات و افزایش چند فرد، دلیلی برای خروج از فهرست قرمز نیست و گوزن زرد ایرانی همچنان گونهای است در معرض خطر. در همین حال «هوشنگ ضیایی» که سالها مسئول پروژه احیای گوزن زرد ایرانی بوده هم به «پیامما» میگوید: «گونهای که در اسارت تعدادش زیاد میشود، جزو حیات وحش نیست.»
میمون سرگردان در تهران زندهگیری شد
کشف و ضبط یک قلاده میمون و یک بهله عقاب در شهرستان بهارستان
چه سگدوستی چه سددوستی تعصب آدم را کور میکند!
«خطر سگگزیدگی!»؛ این عنوان گزارشی است که دوشنبه بیستم شهریورماه در «پیام ما» منتشر کردهایم
خطر سگگزیدگی!
ایران از نظر تعداد مرگومیر هاری ناشی از سگگزیدگی بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۰ با ۳۷ مورد مرگ، در رتبهٔ سوم جهان قرار دارد. علاوهبرآن، آمار بالای ۳۲۰ هزار سگگزیدگی در سال ۱۴۰۱ در کشور ثبت شده است. این اعداد و ارقام گرچه عجیب بهنظر میرسند، اما واقعی هستند. حل این چالش ساده نیست، از یک طرف، جمعی از حامیان حقوق حیوانات به اقدامات مدیریتی در جهت کاهش جمعیت سگها نگاهی منتقدانه و اعتراضی دارند و از طرف دیگر عزم جدی برای حل این چالش بین مسئولان وجود ندارد. ضمن آنکه در موضوع سگهای ولگرد، پرسهزن یا بلاصاحب، تجارت سیاه پرسودی بهشکل نهفته وجود دارد که آن را پیچیدهتر میکند.
جنگل سراوان هنوز شیرابه میبلعد
«دیگر هیچ پسماندی به سراوان منتقل نمیشود.» این جمله را دیروز «علی سلاجقه»، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست به ایسنا گفته است. او که حالا با قاطعیت میداند «منطقه سراوان در صدر مشکلات پسماند کشور است» در حالی از وارد نشدن زبالهها به جنگل سراوان در گیلان گفته که نه مسئولان استانی و نه مردم محلی و فعالان این گفتهها را تأیید نمیکنند. محلیها که از فروردینماه پارسال بارها مقابل درهای ورودی سایت زباله تجمع کرده و با برخوردهای خشن روبهرو شدهاند، حالا همچنان شاهد رفتوآمد خودروهای حمل زباله به سراوان هستند. سراوان اما به غیر از آنکه هر روز بر بلندی کوه زبالهاش افزوده میشود، همچنان لندفیل استانداردی نیست و همین هم دلیلی است تا فعالان محیط زیست بخش دیگر صحبتهای سلاجقه درباره دستگاه تصفیه و تبدیل شیرابهٔ تولیدی این منطقه به آب قابلقبول برای کشاورزی را رد کنند. آنها میگویند این تصفیهخانه پنج سال بعد از ساخت همچنان فعال نیست، کف حوضچهٔ آن سیمان نشده و استاندارد نیست و شیرابهها به خاک جنگل نفوذ میکنند. با این حال سرپرست سازمان مدیریت پسماند شهرداری رشت میگوید: «دو ماه قبل از پیمانکار ساخت تصفیهخانه شکایت کردهایم و سهشنبه همین هفته نخستین جلسه دادگاه آن برگزار خواهد شد.»
خودسوزی دوبارهٔ «هور»
تابستان گرم و خشک خوزستان، طولانی و کشدار است. هورالعظیم چندماهی میشود که در برزخ مرگ و زندگی است. حالا خودسوزی این آخرین بازمانده تالابهای بینالنهرین بازهم گریبان خوزستانیها را گرفته است. آتشسوزی در نیزارهای هور، درحالی از چند روز پیش آغاز شده که این تالاب مرزی سومین سال خشک را سپری میکند. هورالعظیم امسال هم، نه از رود کرخه سهمش را گرفته است و نه از دجله. دود غلیظ خودسوزی هور تا کیلومترها آنسوتر، نفس خوزستانیها را بند آورده است. آتشسوزی در سه نقطه از بخش عراقی هورالعظیم از چهارم شهریور آغاز شده است و همچنان ادامه دارد. معاون محیط زیست استان خوزستان میگوید محل آتشسوزی در نزدیکی منطقهٔ «أمالنعاج» است که در فاصلهٔ هفت کیلومتری مرز ایران و روبهروی مخزن شماره ۲ بخش ایرانی این تالاب واقع شده است.
کسی از «کمبر» خبر ندارد
«کمبر» تولهخرس سیاه آسیایی گم شده است و مسئولان اداره کل محیط زیست سیستانوبلوچستان هم نمیگویند کجاست. تصاویر او که تولهای نر است نیمه خرداد امسال برای اولین بار در حالی در منطقه «حفاظت شده باهوکلات» سیستانوبلوچستان منتشر شد که گردنش با طنابی به درخت بسته شده بود. اداره کل محیط زیست سیستانوبلوچستان اعلام کرد که توله را چوپانی پیدا کرده به سازمان تحویل داده است. تیرماه خبر آمد که خرس از محل نگهداریاش در اداره محیط زیست گریخته و آتشنشانی توانست او را زندهگیری کند. حالا بعد از چند ماه دوباره خبری از تولهخرس نیست و فعالان حوزه میگویند تماسهایشان برای اطلاع از وضعیتش بینتیجه بوده است. رئیس اداره حفاظت و مدیریت حیات وحش اداره کل محیط زیست سیستانوبلوچستان هم «پیام ما» را به روابط عمومی و مدیر کل این اداره ارجاع میدهد اما حتی آنها هم جوابی نمیدهند. این وضعیت در حالی است که از خرداد پارسال تاکنون، پنج تولهخرس سیاه آسیایی کشف شده که از نگاه فعالان حوزه حیات وحش اخبار درباره وضعیت آنها به صورت قطرهچکانی و با مخفیکاریهای فراوان منتشر میشود و معلوم نیست مقصد نهایی این تولهها کجا بوده است.
زمانی برای حفاظت مرالها
این روزها همه غصهٔ جنگلهای هیرکانی را میخورند، جنگلهایی که توانستند خود را از عصر یخبندان زنده بیرون بکشند و حالا برخی گونههای گیاهی ارزشمندش مانند درخت انجیلی که بومی ایران است، در شومینهها میسوزد. ویلاسازان هم به جان این جنگلها افتادهاند و آنها را تکهتکه میکنند. مقایسهٔ آنچه در دهههای گذشته در جنگلهای شمال دیده میشود با وضعیت امروز بسیار ناراحتکننده است. بااینحال در دنیایی که رانت و ثروت حرف اول را میزند، کسانی هستند که میخواهند از طبیعت کشورمان حفاظت کنند. ما تجربههای موفقی را در پارک ملی گلستان و سایر مناطق شاهدیم که باعث شده است صدای مرال که پیشتر در برخی مناطق شنیده نمیشد، در سالهای اخیر بیشتر به گوش برسد. اینها همه از نتایج حفاظت مشارکتی است، شیوهای که باعث شده شاهد رونق بومگردیها و تبدیل شدن شکارچیان به حافظان حیاتوحش در حاشیهٔ مناطق چهارگانهٔ سازمان حفاظت محیط زیست در شمال کشور و از جمله آنها پارک ملی گلستان باشیم. اینها گفتههای هوشنگ ضیایی پیشکسوت محیط زیست در گردهمایی «همافزایی راهکارهای حفاظت مشارکتی در فصل گاوبانگی» است که گروههای مختلف تجربههایشان در حفاظت از مرالها در کیاسر، چلاو، پرور، ارفعکوه و گلستان را شرح دادند.
«گاوبانگی» نزدیک است میخواهم به پاسگاه برگردم
پوست صورت کنده شده و گونه و پیشانی «حمید یاسمی» آسیب جدی دیده است. چند شب قبل، او و همکارانش وقتی در جنگلهای «هزارجریب» بهشهر سراغ شکارچیان غیرمجاز رفتند، یکی از آنها درحالیکه بازداشت شده بود، فلاسک آب جوش را بر سر یاسمی کوبید و آب داغ سوختگی شماره دو را برایش بههمراه آورد. گوش سمت راستش هم از آب داغ بینصیب نماند و حالا شنواییاش بسیار کم شده. او هفت سال گذشته را به محیطبانی گذرانده و چند سال قبل هم در «میانکاله» ماشین یک متخلف او را زیر گرفت و دستش شکست. برای او که با سه همکارش مسئول حفاظت از ۷۴ هزار هکتار از مناطق هزار جریب است، حالا مواجهه با اتفاقاتی از این دست، سختتر از همیشه است؛ اما او میگوید: «اتفاقاتی از این دست باعث نمیشود بترسیم و عقبنشینی کنیم. اگر جای لکههای سوختگی تا همیشه بر صورتم بماند، به آن افتخار میکنم.»