پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | معصومه عامری
معصومه عامری

معصومه عامری

روزنامه‌نگار

سرخ و ترش؛ ارمغان آفتاب

معصومه عامری

۲۲ آبان ۱۴۰۲

سرخ و ترش؛ ارمغان آفتاب

شراره‌های قرمز و نارنجی آتش «صعف»‌های خشک‌شده (شاخه‌های خرما) توی منقل گلی دست و پا می‌زدند و جرقه‌های کوچک و بزرگ قرمز کتری روحی سیاه شده را احاطه کرده بودند. «ام‌علی» دوقاشق چای خشک‌شدهٔ چای قرمز را توی قوری ‌کوچک گل‌قرمزی می‌ریزد و گل‌های خشک قرمز روی آب شناور می‌شوند‌. عکاس دوربینش را روی گل‌های قرمز و پف‌کردهٔ شناور قوری زوم می‌کند‌. «ام‌علی» لبخندی می‌زند و قوری چینی کوچک را کنار کتری سیاه شده جای می‌دهد‌. قوری گل سرخ و کتری رویی کنار آتش برافروخته ذغال‌‌های منقل گلی، استکان‌های کمر باریک دور طلایی توی نعلبکی‌های چیده شده‌، سینی حصیری بافته شده‌ از صعف، صدای نم‌نم باران‌، بوی کاهگل خیس‌شده از اولین باران پاییزی‌، حس خوشایندی را به من و همراهانم منتقل می‌کند. ام‌علی توی همه استکان‌ها شکر می‌ریزد‌. درِ قوری را برمی دارد‌. عطری خوشایند فضای مضیف را پر می کند .قوری را از منقل گلی برمی دارد، سینی حصیری چای‌، از استکان‌های شرابی‌رنگ پر می‌شود. مهمانان به وجد می‌آیند‌. بخاری خوش‌عطر از استکان‌ها متصاعد می‌شود‌. قاشق‌های‌ کوچک کنار استکان‌ها را برمی‌داریم و نوشیدنی خوشرنگ را هم می‌زنیم‌. مزهٔ ترش و شیرین دمنوش شرابی‌رنگ‌، توی مضیف (مهمانخانه) کاه‌گلی روستا‌، لبخند رضایت را به چهرهٔ مهمانان می‌نشاند‌. نگاهم به چشم‌های مهربان میزبان گره می‌خورد‌. می‌پرسم ام‌علی، هر بوته و درختی‌ توی روستاها داستانی دارد، چای قرمز «روستای علوه» در حاشیهٔ اهواز داستان‌ ندارد؟