نتایج جستجو برای: تصادف
مرگ ۱۲ معلم در جادههای ناایمن
|پیام ما| شش معلم در عرض ۴۰ روز در جادههای استان چهارمحالوبختیاری در مسیر بازگشت از مدرسه جان خود را از دست دادند. حادثهٔ اول در سومین هفتهٔ آذر در محور اردل به جونقان رخ داد و سه نفر از معلمان جوان این شهرستان را به کام مرگ کشید. حدود ۴۰ روز پس از این حادثه، تصادف دیگری در محور صالحات به لردگان سه معلم دیگر را به کشتن داد. این تصادفات که در فاصلهٔ کوتاهی از هم رخ دادند، هر دو در جادههای بینشهری استان چهارمحالوبختیاری به وقوع پیوستند و در حادثهٔ اول، دو سواری سمند و پراید و در دیگری سواری پژو و کامیون با یکدیگر برخورد کردهاند. طبق آنچه در رسانهها منتشر شده، فقط در سال جاری، ۱۲ معلم جان خود را در جادههای ناایمن و مسیر ایاب و ذهاب مدرسه از دست داده و بسیاری هم در تصادفات جادهای زخمی و مصدوم شدهاند. وزیر آموزشوپرورش در واکنش به تصادفات اخیر فقط به یک پیام تسلیت بسنده کرده است. این درحالیاست که یکی از وظایف آموزشوپرورش بهعنوان متولی تأمین امنیت شغلی معلمان و اندیشیدن تمهیداتی برای ایاب و ذهاب ایمن آنان است.
امیدهای گمراهکننده برای پیشبینی زلزله
بیست سال از زلزله بم میگذرد، اما مرور آنچه در آن فاجعه گذشت هنوز میتواند آموزنده باشد. قبل از لرزهٔ اصلی بم در ساعت ۵:۲۶ صبح پنجم دیماه سال ۱۳۸۲ با بزرگای ۶.۵، دو پیشلرزهٔ کوچک بهترتیب در ساعات ۲۲:۰۰ و ۲۲:۳۰ شب قبل یعنی چهارم دیماه ۱۳۸۲ و سومی ۴۵ دقیقه قبل از زلزلهٔ اصلی در شهر حس شد. پیشازآن، دو زمینلرزه هم با بزرگاهای ۵.۳ و ۵.۵ نیز بهترتیب در تاریخهای ۱۳ و ۳۰ مرداد ۱۳۸۲ در شرق بم رخ داده بود. آیا این شواهد برای وقوع زلزلههای آهسته قبل از زلزلهٔ بم و درک آنها بهعنوان شواهد پیشنشانگری کافی هستند؟ بهنظر میرسد همچنان مطالعات بیشتری لازم باشد.
زنگ خطر تشدید فقر آموزشی
گزارش وزارت آموزشوپرورش از نتایج امتحانات نهایی نشان میدهد که نمرات دانشآموزان در بازهٔ زمانی چهارساله یعنی از سال ۹۸ تا ۱۴۰۲ با اُفت همراه بوده است و وضعیت اغلب استانهای مرزی و جنوبی نسبت به مرکز طوری وخیم است که میانگین آن حتی به نمرهٔ ۱۰ هم نمیرسد. بر این اساس کارشناسان حوزهٔ آموزش مواضعی گرفته و بعضی از آنها دربارهٔ وضعیت آموزشی، نظام آموزشوپرورش و احتمال افزایش فقر آموزشی هشدار دادهاند. در این رابطه اما «مسعود کبیری»، دانشیار پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش میگوید: «امتحان نهایی بهعلت یکپارچهنبودن، معیار خوبی برای سنجش عملکرد دانشآموزان در سطح ملی نیست.» در مقابل «احمد میدری»، اقتصاددان این گزارش را شروع خوبی برای شفافشدن عملکرد دستگاه آموزشوپرورش میداند و معتقد است که همپوشانی فقر آموزشی با فقر اقتصادی با توجه به گزارش میانگین معدل امتحانات نهایی به تفکیک استانها باید مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد.
جنگل جلگهای روی خط نابودی
توسعهٔ زراعت و شالیکاری و افزایش قاچاق چوب جنگلهای جلگهای دلند را در موقعیتی قرار داده تا بهگفتهٔ کارشناسان ما آخرین نسلی باشیم که «دلند» را میبیند. سهم ایران از جنگلهای جلگهای در دشت و شمال جادهٔ اصلی در گلستان و مازندران تنها ۶۰۸ هکتار است. از بالا که به جنگل «دلند» نگاه کنید، محدودهای محصور در میان شالیزارها را میبینید! چاههای آب مجاز و غیرمجاز کشاورزی میان درختان انجیلی، آزاد و بلوط گم شده است، سه چاه آبی که مردم دلند را سیراب میکنند هم از بالا پیدا نیست. در عوض در محدودهٔ پیرامونی جنگل، درختانی با برگهای نارنجی را میبینید، اینها همان درختان «انجیلی» هستند، با پایین رفتن سطح آب، ریشهها تلاششان برای سیراب کردن درخت بیثمر مانده است. «دلند» درحال تبدیل شدن به جنگلی مخروبه است و با پایان عمرش، ایران برای همیشه این محدوده از جنگلهای جلگهای خود را از دست خواهد داد.
تصادف و آتش گرفتن خودرو حامل دانشآموزان
رئیس اداره آموزش و پرورش یک بخش در استان فارس از تصادف و آتش گرفتن خودرو حامل دانشآموزان خبر داد.
لزوم ایمنسازی مسیرهای عبور جانوران برای کاهش تلفات
رئیس پلیس راهور فراجا تاکید کرد: علاوه بر تکالیفی که برای کاهش احتمال تصادفات وسایل نقلیه با حیوانات برعهده دستگاههای ذیربط قرار دارد، رانندگان نیز باید در مسیرهایی که تابلوهای هشداردهنده مربوطه نصب شده است، با احتیاط لازم حرکت کنند تا هم حیوانات بر اثر تصادف آسیب نبینند، هم خودروهایشان دچار خسارت نشود.
فقط پنج سال برای نجات یوزپلنگ ایرانی از انقراض فرصت داریم
معاون محیطزیست طبیعی و تنوعزیستی سازمان حفاظت محیطزیست گفت: فرصت بسیار کمی برای نجات یوزپلنگ از پرتگاه انقراض داریم و به نظر نمیرسد بیش از چهار تا پنج سال حفظ این گونه ارزشمند وقت باشد؛ به همین دلیل سازمان برای احیای طعمههای یوزپلنگ در زیستگاههای همجوار توران بسیار تلاش میکند.
امیدواری بدون خوشبینی
«تلنگر سرطان بسیار سنگین است؛ از هم میپاشی تکهتکه میشوی، ولی درنهایت تکههایت را جمع میکنی و بههم بند میزنی، زندگی برایت گوهری میشود ذیقیمت، که اگر رنج و مرارت درمان بگذارد و اندک توانی بیابی دوست داری بهتر و زیباتر زندگی کنی، میخواهی به شور زندگی چنگ بزنی، هداياي دنيا را بی معطلی و فوت وقت بپذیری، دم را دریابی و لحظهبهلحظه زندگی کنی.» این جملهها بخشی از کتاب «شینا انصاری» فعال و کارشناس محیط زیست با نام «گَت مریضی» است. او در اوج کرونا و زمانی که هنوز سوگوار از دست دادن پدر بر اثر سرطان بود، متوجه بیماری خود شد. «گَت» در مازندرانی معنای «بزرگ» میدهد و این اصطلاح با سرطان جور است؛ بیماریای که نهتنها زندگی بیمار، بلکه جمع بزرگی از حلقهٔ نزدیکان پیرامون او را برای ماهها و سالها درگیر میکند. شینا در این کتاب به ذکر صرف تجربهٔ خود در خانواده، کلینیک و سالنهای شیمیدرمانی بسنده نکرده بلکه کوشیده تا حد توان به ادبیات تولیدشده پیرامون سرطان در جهان و ایران نیز بپردازد. در این گفتوگو در کنار پرسشهایی دربارهٔ «گَت مریضی» از عواملی که ما را در معرض این بیماری قرار میدهند، پرسیدیم.