نتایج جستجو برای: ثبت ملی
خط قرمز های مداخله در جامعه محلی
رشت، شهر زنده در شب
رشت با اینکه عنوان جهانی «شهر خلاق غذا در یونسکو» را از سال ۱۳۹۴ یدک میکشد و سال گذشته هم نامزد ثبت جهانی در حوزهٔ صنایعدستی شد، حالا برای کسب عنوان دیگری تلاش میکند؛ چند روز پیش بود که «ولی جهانی» مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی گیلان از تدوین پروندهٔ ثبت جهانی شهر رشت بهعنوان تنها شهر زندهٔ ایران خبر داد و گفت که قرار است این شهر شامل میدان شهرداری، سبزهمیدان، خیابان شریعتی و بخشی از خیابان سعدی با عنوان «مرکز تاریخی رشت» و تنها شهر زندهٔ ایران ثبت جهانی شود. زندگی در رشت اما چطور و چگونه پیش میرود؟ و زندگی شبانه چه نقشی در زنده بودن آن دارد؟
رشت، شهر زنده در شب
دغدغه کسانی را داریم که خارج از کشور در زندان هستند
زیستگاه میش مرغ در قرق معادن
لودرها و ماشینهای سنگین معدن که پایشان به دشتهای اطراف روستای «کوچک سفلی» و «دشت سوتاو» باز شد، میشمرغها بیپناهتر از قبل شدند. آنها در پناه ساقههای گندم جوجهآوری میکردند و تلاشهای چند ساله برای حفاظت هم بیجواب نمانده بود، تعداد زیادتر از قبل شد و امید به احیای این گونه کمی بالا رفت؛ اما معدنکاوی تیر خلاص دیگری بود. حالا دو معدن شن و ماسه کوهی در منطقه فعالند. یکی از آنها «معدن امیرآباد» در آذربایجان غربی و در نزدیکی دشت سوتاو که پناهگاه حیات وحش است و دیگری «معدن کوهستان کاوه» در کردستان؛ جایی که هنوز به عنوان منطقه حفاظتشده شناخته نمیشود اما بسیاری از میشمرغها تابستان را آنجا میگذرانند و حالا دشت برایشان ناامنتر از قبل است. محیط زیست میخواهد این منطقه «شکار ممنوع» شود تا شاید راهی باشد برای تبدیل آن به پناهگاه حیات وحش. راه زیادی باقی است و در این میان معادن با همه توان کار کرده و رشتههای بافته شده برای حفاظت را پنبه میکنند. چنان که به محلیها گفتهاند در ازای دریافت پول بیشتر، گندمهایشان را درو کنند تا خانه میشمرغ ویران شود. آنها میخواهند میشمرغی در منطقه نباشد تا بتوانند از زمین و کوه «تولهکه» راحتتر شن و ماسه بردارند.
آداب زیستن در سرزمین بیقرار
زیستگاه میش مرغ در قرق معادن
دستانداز در راه تحصیل کودکان مهاجر
هر ساله در ایام تابستان یکی از درگیریهای اصلی خانوادههای مهاجر در ایران مسئلهٔ تحصیل فرزندانشان در مدارس است. این دغدغه، به امری همیشگی برای آنها تبدیل شده و اغلب آنها تابستانها این ترس را دارند: «نکنه امسال آموزشوپرورش بچه ما را ثبتنام نکنه». در دورههایی مثل دههٔ ۷۰ و ۸۰ شمسی، سیاست غالب کشور ما فشار به اتباع خارجی ساکن در کشور بهخصوص افغانستانیها برای بازگشت به کشورشان بود. در راستای همین سیاست کلی، سختگیریهای بیشتری در زمینهٔ ثبتنام دانشآموزان تبعهٔ خارجی صورت میگرفت، چراکه این تصور وجود داشت که تسهیل تحصیل کودکان خارجی سبب بقای آنها و خانوادههایشان در ایران میشود. خوشبختانه در یکدههٔ اخیر، بهویژه پس از صدور فرمان رهبری مبنیبر جواز تحصیل همهٔ کودکان مهاجر اعم از بامدرک و بیمدرک در سال ۹۴، میزان این سختگیریها کاهش یافت و بیش از پیش شاهد تحصیل کودکان افغانستانی در مدارس ایران هستیم. با این اوصاف همچنان برخی کجسلیقگیها و نگرشهای منفی برخی نهادهای دولتی به مهاجران در بهرهمندی کودکان مهاجر از حق تحصیل سنگاندازی میکند.