نتایج جستجو برای: گرد و غبار
دریاچه ارومیه و هشدار مهاجران اقلیمی
دریاچهٔ ارومیه زمانی دومین دریاچهٔ بزرگ خاورمیانه بود که از اکوسیستمی غنی و سواحل مملو از مراکز توریستی و هتلها برخوردار بود. نگرانی در مورد اینکه چگونه استفادهٔ بیش از حد آب و خشکسالی ممکن است بر این دریاچه تأثیر بگذارد، از اوایل دههٔ ۱۹۷۰ میلادی مطرح شده است. تنها هشت رودخانهٔ دائمی به دریاچه میریزد و اکنون بیش از ۵۰ سد روی آن رودخانهها ساخته شده است که جریان آب به دریاچه را به شدت کاهش میدهد. این دریاچه در سه دههٔ گذشته، ۹۵ درصد آب خود را از دست داده است. خشک شدن دریاچهٔ ارومیه منجر به سیل مهاجرت میلیونها نفری میشود که در نزدیکی آن زندگی میکنند.
دریاچه ارومیه و هشدار مهاجران اقلیمی
استفاده ابزاری از محیط زیست در برنامه هفتم
منتقدان محیط زیستی لایحه برنامه هفتم توسعه میگویند این برنامه پر از کلیگویی و ابهام است، محیط زیست را مهم نشمرده و حتی به قوانین کشور هم بیتوجه است. عصر چهارشنبه هفته گذشته، در همایشی که برای تحلیل این برنامه توسعهای در دانشگاه خاتم برگزار شد، حاضران که اغلب از اعضای انجمنهای علمی و مسئولان محیط زیستی کشور بودند، گفتند که توجه لایحه برنامه هفتم توسعه به محیط زیست بسیار اندک است. آنها بیشتر از ۶ ساعت زیر و بم لایحه را نقد کردند و از نقاط ضعف و قدرتش گفتند و درخواست کردند که مجلس برای اصلاح برنامه به آنها وقتی دو ماهه دهد، و دست آخر نماینده مجلسی که در همایش شورای انجمنهای علمی کشور حاضر بود، به فرجهای پنجروزه راضی شد.
استفاده ابزاری از محیط زیست در برنامه هفتم
آذربایجان و کویرهای بدون گردشگر
آذربایجان به واسطهٔ داشتن کوههایی همچون سبلان، سهند، بزقوش، میشوداغ و بسیاری از کوههای با ارتفاع بیش از ۳۰۰۰ متر و نیز وجود جنگلهایی از منطقهٔ قفقاز در نقشههای جغرافیایی و افکار عمومی به منطقهای سرسبز، کوهستانی و سردسیر تبدیل شده است. سالی نیست که این مناطق از نعمت برف و باران بینصیب نباشند و یکی دو ماه از تابستان را برف نداشته باشد. لذا با این اوصاف، وجود یک کویر در دل آذربایجان تعجب برانگیز است. کویری زیبا و منحصر به فرد در دل این کوهستانها چشم هر بینندهای را به خود خیره کرده است.
غبار فراموشی روی گلیم «متکازین»
هر قوم و مردمان هر سرزمینی متناسب با جغرافیایشان دستبافتههایی داشتند. دستبافتههایی که نشانی از نمادهای آن سرزمین را منعکس میکرد. دستبافتهٔ هر قومی علاوهبر داشتن خصوصیات منحصربهفرد که نشان از روحیهٔ هنرمندان آن قوم داشت، باید نیازشان را هم رفع میکرد. خطهٔ سرسبز مازندران هم از این تعریف مستثنی نیست. بررسیها نشان میدهد نخستین نشانههای بافت در مازندران به حدود پنجهزار سال قبل از میلاد برمیگردد. دستبافتهٔ «متکازین» هم به همین قدمت در روستایی به همین نام در شهرستان بهشهر از سوی این قوم بافته میشده است و این روزها شاید نامش برایمان آشنا نباشد.
غبار فراموشی روی گلیم «متکازین»
آذربایجان و کویرهای بدون گردشگر