بایگانی مطالب : آب
برنامه هفتم «ارزیابی» را دور زد
در اصلاحیه تازه لایحه برنامه هفتم توسعه، پروژههای انتقال آب از دریا و دریاچهها از شمول ارزیابی اثرات محیط زیستی خارج شدهاند و آب با تایید شورای عالی آب میتواند برای مصارف کشاورزی و صنعتی منتقل شود. سازمان حفاظت محیط زیست که از جمله اصلیترین ارکان تایید چنین پروژههایی بود، با اینکه در سالهای گذشته نتوانسته چندان قوی ظاهر شود، با این اصلاحیه از بررسی و ارزیابی پروژههای انتقال آب کنار گذاشته شده است و شورای عالی آب باید مجوز این انتقال را بدهد. این در حالی است که دبیر انجمن ارزیابی محیط زیست ایران به «پیامما» میگوید: «برای تعیین آنکه چه پروژهای مشمول ارزیابی است نه برنامه هفتم توسعه و نه شورای عالی آب امکان تصمیمگیری ندارند. از نظر قانونی شورای عالی محیط زیست، تنها سازمانی است که میتواند بگوید یک طرح مشمول ارزیابی است یا خیر و هرچه به غیر از این رخ دهد نقض قانون است.»
دریاچه ارومیه و هشدار مهاجران اقلیمی
دریاچهٔ ارومیه زمانی دومین دریاچهٔ بزرگ خاورمیانه بود که از اکوسیستمی غنی و سواحل مملو از مراکز توریستی و هتلها برخوردار بود. نگرانی در مورد اینکه چگونه استفادهٔ بیش از حد آب و خشکسالی ممکن است بر این دریاچه تأثیر بگذارد، از اوایل دههٔ ۱۹۷۰ میلادی مطرح شده است. تنها هشت رودخانهٔ دائمی به دریاچه میریزد و اکنون بیش از ۵۰ سد روی آن رودخانهها ساخته شده است که جریان آب به دریاچه را به شدت کاهش میدهد. این دریاچه در سه دههٔ گذشته، ۹۵ درصد آب خود را از دست داده است. خشک شدن دریاچهٔ ارومیه منجر به سیل مهاجرت میلیونها نفری میشود که در نزدیکی آن زندگی میکنند.
شروع فصل صید میگو در خلیج فارس
امسال نیز مانند سالهای گذشته مرداد که از نیمه گذشت، صیادهای بوشهری به آب میزنند. با پایان هفتهٔ گذشته معاون صید و بنادر ماهیگیری شیلات استان بوشهر نیز این خبر را تأیید میکند و میگوید که نه هزار صیاد خلیج فارس با لنج از روز ۱۹ مرداد در پنج صیدگاه به آب زدهاند. به گفتهٔ «بیژن ساسانیپور»، قایقها یک روز زودتر از لنجها به آب زدند: «۴۶۰ فروند لنج صیادی دارای مجوز صید هستند و تاکنون ۵۸۲ قایق صیادی هم برای مشارکت در صید میگو مجوز گرفته و راهی دریا شدهاند. بیشتر از ۹ هزار صیاد در استان بوشهر در زمینهٔ صید میگو فعالیت میکنند. پیشبینی میشود امسال نیز میزان صید میگو همانند سال قبل حدود یکهزار و ۵۵۰ تا یکهزار و ۶۰۰ تن باشد. صدور مجوز صید میگو برای قایقها یک روزه است؛ یعنی قایقها صبح که راهی دریا میشوند، باید حداکثر تا ۲۴ ساعت بعد به اسکله برگردند. مجوز لنجهای صیادی نیز چهار تا شش روزه است. تعرفهٔ صدور مجوز صید برای قایقها تا پایان فصل، ۳ میلیون تومان و برای لنجها نسبت به ظرفیت آنها بین ۴ تا ۱۵ میلیون تومان تعیین شده است.
دریا را مثل کف دست میشناسیم
یکدیگر را صیاد صدا میکنند، مانند صیادان مرد. گرفتن مجوز نه آنان را خوشحال میکند و نه مضطرب. مشکلات آنان همان است که عموم صیادان کشور تجربه میکنند: بیمه ندارند، هزینههای کار زیاد است و مخارج بالا. بنزین سهمیهای گیر نمیآید و مانند همیشه ماهی در دریا کم است. از نظر آنها هیچکدام اینها ربطی به زن بودنشان ندارد و دولت باید مشکلاتشان را حل کند و دست از وعده دادن بردارد. هر چند به تازگی خبری منتشر شد که از صدور مجوز کار برای زنان صیاد در جزیره هنگام حکایت داشت و خشنودی برخی را انگیخت. اما وقتی به سراغ این صیادان میرویم متوجه میشویم که سالهاست صیادی پیشه آنهاست و صدور مجوز برای آنها مزیت به حساب نمیآید و به دور از تفاوتهای جنسیتی مشغول کارند.
«کاسپین» یا «خزر»
خاک ایرانشهر را از شمال، بزرگترین پهنهٔ آبی زمین در خشکیها، «دریاچهٔ فیروزهفام کاسپیان» و از جنوب، «خلیج همیشه پارس» در برگرفته است. از نیلگون خلیج همیشه پارس و دریای مَکُران» بسیار گفته و شنیده شده. شوربختانه که دربارهٔ «کاسپیان»، این بنیانِ استوار فروریزش باران و رویش جنگلهای سرزمین هیرکان، کمتر گفته و نوشتهایم. هر دوی این پهنههای آبی درگیر چالشهای سیاسی، اقتصادی، مرزبندی و همچنین چالشهای فرهنگی و هویتی هستند و از این نگاه همدرد و همداستان. اگرچه خلیج فارس، همیشهٔ تاریخ در برابر دستدرازیهای بیگانگان و آزمندیهای مرزی و فرهنگی و هویتی بیگانگان از پشتیبانی درخور و شایستهٔ همهٔ مردم این سرزمین برخوردار بوده است، ولی شوربختا که دریای شمالی ایران با چراییهای ناشناخته، در برابر زباندرازیها و دستدرازیهای مرزی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و هویتی رواشده به آن، همچنان بیپشتوانه و تنهاست. از فروکاست سهم کشورمان از اندوختههای انرژی بستر دریاچه از سوی دیگران تا سزاوار نپنداشتن نام ایرانی کاسپیان از سوی خودمان و پافشاری بیبنیان بر کاربرد نام اَنیرانی «خزر» بر این نیلگون پهنهٔ آبی، همگی بیانگر تنهایی این بزرگترین دریاچهٔ زمین است.
حال ناخوش خزر
خزر گوهری بود و هست که اگر قدرش را بدانیم، سرمایهٔ بزرگی برای کشور محسوب میشود
دردهای خزر
پروندهای به مناسبت ۲۱ مرداد، روز ملی دریای خزر
استفاده ابزاری از محیط زیست در برنامه هفتم
منتقدان محیط زیستی لایحه برنامه هفتم توسعه میگویند این برنامه پر از کلیگویی و ابهام است، محیط زیست را مهم نشمرده و حتی به قوانین کشور هم بیتوجه است. عصر چهارشنبه هفته گذشته، در همایشی که برای تحلیل این برنامه توسعهای در دانشگاه خاتم برگزار شد، حاضران که اغلب از اعضای انجمنهای علمی و مسئولان محیط زیستی کشور بودند، گفتند که توجه لایحه برنامه هفتم توسعه به محیط زیست بسیار اندک است. آنها بیشتر از ۶ ساعت زیر و بم لایحه را نقد کردند و از نقاط ضعف و قدرتش گفتند و درخواست کردند که مجلس برای اصلاح برنامه به آنها وقتی دو ماهه دهد، و دست آخر نماینده مجلسی که در همایش شورای انجمنهای علمی کشور حاضر بود، به فرجهای پنجروزه راضی شد.
اقتصاد ایران زیر تیغ تغییر اقلیم
با اینکه کشورهای بسیاری سازگاری با تغییر اقلیم را در سیاستگذاری اقتصادی خود گنجاندهاند، چنین رویکردی در ایران کاملاً نادیده گرفته شده است. مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی ایران با انتشار گزارشی درباره لزوم تغییر سیاستهای تجاری مخصوص برای سازگاری با تغییر اقلیم هشدار داده است. بر اساس این گزارش تجارت کالاها و خدمات سازگار با تغییر اقلیم از همین سیاستهاست و باید در تحقیق و توسعه فناوریهای جدیدی سرمایهگذاری شود. این در حالی است که چنین سیاستگذاریای حتی در حاشیه لایحه برنامه هفتم توسعه دیده نشده است. هشدارها اما از افزایش زیانهای اقتصادی ناشی از تغییر اقلیم در طول زمان و روند رو به رشد نابرابری اقتصادی حکایت میکند. این میان کشورهای درحال توسعه در برابر این تأثیرات آسیبپذیر هستند زیرا بیشتر کشاورزی و منابع طبیعی متکی هستند.
تاثیر 85 درصدی رودخانه ولگای روسیه بر خزر
رئیس اداره ایمنی و حفاظت دریایی اداره کل بنادر و دریانوردی گیلان با اشاره به این که ۸۵ درصد آب دریای خزر از رودخانه ولگای روسیه تامین می شود گفت: اگر دبی آب ورودی به خزر از طریق ولگا کاهش پیدا کند، بیشترین تاثیر را در حجم و تراز دریای خزر خواهد گذاشت.