بایگانی
تکذیب کتک خوردن دانش آموزان رودباری توسط یکی از دانش آموزان
فیم دیگری منتشر شد که در آن یکی از دانش آموزانی که در فیلم قبلی گفته بود کتک خورده است، در حضور پدرش ماجرا را تکذیب می کند. پدر این دختر هم می گوید دخترش هیچگاه از مدرسه بیرون نبوده و از کتک خوردن دخترش هم خبر ندارد. این فیلم که به نظر در یک مدرسه گرفته شده به دلیل اینکه حس سفارشی بودن را به مخاطب دست می داد، چندان نتوانست به کمک آموزش و پرورش بیاید.
دانش آموزان رودباری: به خاطر شهریه کتک خوردیم+فیلم
سایت «فردا نیوز» فیلمی منتشر کرد که در آن «دانش آموزان تنبیه شده این مدرسه، خبر شلاق خوردنشان را تایید می کنند و می گویند که در خانواده هایی زندگی میکنند که بنیه مالی بسیار ضعیفی دارند و قادر به پرداخت شهریه های تعیین شده از جانب مدرسه نیستند.»
دیروز، شنبه 16 مرداد ماه 95، دیوان عدالت اداری حکم توقف تعلیق عضویت سعید گیلانی از شورای شهر کرمان را به وزارت کشور، هیات حل اختلاف شوراهای اسلامی، استانداری، فرمانداری و شورای شهر کرمان ابلاغ کرد.
با این حال شنیده می شود برخی مقامات قصد دارند در جلسه عصر امروز شورای شهر کرمان، از ورود سعید گیلانی جلوگیری کنند و شهین فخرزادگان، عضو اول علی البدل را به عنوان عضو شورا در این جلسه معرفی کنند.
این در حالی است که احکام صادره توسط دیوان عدالت اداری باید به فوریت اجرا شوند. در سایت دیوان عدالت اداری در این ارتباط آمده است:
«صرف نظر از اثر اِلزام آور احکام قضایی و ضمانت اجرای آنها که در ماده 8 قانون آیین دادرسی مدنی و نیز ماده 576 قانون مجازات اسلامی مورد تاکید قرار گرفته، قانونگذار به شرح ماده 107 «ق.ت.آ.د.د.ع.ا» تکلیف مهمی را به عهده دستگاه های اداری مشمول صلاحیت دیوان عدالت اداری قرار داده است. به صراحت ماده قانونی فوق، کلیه اشخاص و مراجع مذکور در ماده 10 این قانون {«ق.ت.آ.د.د.ع.ا»} مکلّفند آرای دیوان را پس از ابلاغ به فوریت اجرا نمایند. درواقع، اثر الزام آور آرای دیوان عدالت اداری ریشه در جعل ماده قانونی فوق دارد. واضح است که رای اعم از حکم، قرار یا هرگونه تصمیمی است که در راستای دادرسی از سوی شُعب یا هیات عمومی دیوان صادر می شود. رای دیوان که اینگونه صادر شده باشد، جنبه اعلامی نداشته بلکه اثر اجرایی آن مطابق ماده 4 قانون اجرای احکام مدنی محفوظ است و باید به قید فوریت به مرحله اجرا در آید. از سوی دیگر، برابر مفاد ماده 118 «ق.ت.آ.د.د.ع.ا»، دستگاه های اجرایی موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشوری، مصوب 08/07/86 ، مکلّفند دستورات دیوان را در مقام اجرای حکم اجرا کنند. تخلف از مفاد ماده قانونی فوق، علاوه بر تعقیب اداری و انتظامی متخلف، منجر به اِعمال مجازات مقرر در ماده 112 «ق.ت.آ.د.د.ع.ا»، یعنی انفصال موقت تا پنج سال و محکومیت به جبران خسارت، خواهد شد.»
همچنین دکتر علی نجفی توانا، حقوقدان، در این خصوص می گوید: «اگر تصمیمات دیوان عدالت اداری مورد بی توجهی قرار گیرد، رییس دیوان می تواند تا مرحله حکم به انفصال مدیر دستگاه اجرایی که از اجرای حکم سرباز زده پیش برود. در واقع، عدم اجرای تصمیمات صادره از محاکم قضایی و دیوان عدالت اداری اگر قطعیت پیدا کرده باشد تخلف محسوب شده و در مواردی حتی می تواند به عنوان جرم شمرده شده و مشمول مجازات حبس باشد. هیچ مقامی نمی تواند بعد از قطعیت احکام دیوان عدالت اداری از اجرای آن سرباز زده یا مانع از اجرای آن شود. تمام مقامات کشور، از بالاترین تا پایین ترین مقام دولتی، موظف به اجرای احکام قطعی دیوان عدالت اداری هستند. به محض ابلاغ حکم قطعی، رای صادره لازم الاجرا است اما یک زمان عرفی تعیین می شود که آن هم صرفا برای انجام تشریفات لازم است اما هر گونه مقاومت یا استنکاف در برابر اجرای حکم جرم است.»
مرثیه ای برای سربازان جانباخته جاده کرمان- شیراز/ وظیفه ای نداری جز خوابیدن سر پست برای ابد
شهرام پارسا مطلق- کلاهت را کشیده ای روی صورتت فرو رفته ای در صندلی اتوبوس و غرق شده ای در رویایی که از پوتین هایت بالا آمده است فرو رفته ای در لباس های خا کی ات و قرار بود اگر بمیری با گلوله باشد در میدان جنگ برای این آب و خاک … هنوز بر صندلی اتوبوس نشسته ای و داری از گردنه های مرگ بالا می روی باکلاهی از خیالات روی صورتت … شاید به دختری فکر میکنی که حالا بر تخت خواب اتاقش عکس های تو را در آغوش گرفته است و خنجری پشت صدایش فرو رفته است پشت خط. به مادرت که دلواپس است و دلتنگی اش را هر غروب در در خطوط تلفن می گرید به پدر …. به درس به زندگی… به فردایی که نمی آید …خیال ها راه را کوتاه می کنند تنها به مرگ فکر نمی کنی که سرزده آمده است ، تو چمدانت را نبسته بودی و او طناب دار تو را بافته است ….برادرم تو معاف شدی از خدمت زندگی و حالا داری به مرگ خدمت می کنی سر دوشی هایت را از مرگ گرفته ای و نمی روی از خاطر مردمی که دوستت داشتند حالا ستاره ها ی روی دوشت آرام گرفته اند دیگر سرباز وظیفه نیستی و وظیفه ای نداری جز خوابیدن سر پست برای ابد و دفتر خاطراتت پر است از شعرها و شماره هایی که فراموش کرده ای و دلت چقدر تنگ شده است برای دختری که بوسه ات سرد شد و از دهن افتاد …. فردا کبوتران در پوتین هایت تخم می گذارند و گل سرخی از پیراهنت خواهد رویید و هوای دره را مست می کند.
نه تو نمرده ای برادر سربازم انگار به شوخی مرگ فرو رفته ای در شلیک دشمن فرضی با ساز و برگ جنگ رقصیده ای با مرگ …حالا مهتاب شب ها از شانه ات بالا می رود و ستاره ها یکی یکی خود را از بام شانه ات به ته دره پرتاب می کنند.
کلاهبرداری برای شرطبندی در مسابقات یورو ۲۰۱۶
متاسفانه در کشور عزیزمان ایران بسیاری علاقه مند به پیش بینی فوتبال هستند و گاهی در دام کلاهبرداران اینترنتی اسیر میشوند.
به گزارش خبرنگار پیام ما از ده ها مورد موثق توسط شماره موبایل 09308308365 که در وبلاگ ها و سایت های متعدد که خود را به عنوان نمایندگی رسمی سایتهای Betwin, Bet365 و sbobet معرفی میکند مورد کلاهبرداری قرار گرفته نحوه کلاهبرداری به شیوه زیر میباشد
نخست فرد از شما میخواهد که در سایت مبادلات پولی پرفکت مانی اکانتی ایجاد کرده و شما را قدم به قدم راهنمایی میکند.
سپس از شما میخواهد که حداقل مبلغ ۵۰۰ دلار را از یکی از سایت هایی که دلار مجازی میفروشند شارژ کرده تا بتوانند اکانتی را در یکی از سایت های نامبرده برای شما وریفای کند.
از اینجا به بعد با تماس های متعدد شما را تحت فشار قرار داده تا مبلغ پرفکت مانی خریداری شده خود را به شکل e-voucher دریافت کنید و برای وی اسمس نمایید.
پس از اسمس کد دریافتی عملا فرد کلاهبردار شماره موبایل 09308308365 صاحب پول شماست و چند روزی شما را به عنوان تلاش برای وریفای اکانت سر میدواند و پس از آن به هیچ عنوان پاسخگو نیست.
تعدادی از مالباختگان به پلیس فتا مراجعه کرده و پیگیر شکایت از این کلاهبردار که با توجه به شواهد و قراین بسیار سابقه دار هم میباشد هستند.
افرادی که مورد کلاهبرداری قرار گرفته اند میتوانند با کامنت گذاشتن در ادامه این مطلب جهت پیگیری های بعدی
کولیندا گرابار کیتاروویچ چه کسی است؟
کولیندا گرابار-کیتاروویچ (به کرواتی: Kolinda Grabar-Kitarović) (زادهٔ ۲۹ آوریل ۱۹۶۸) سیاستمدار اهل کرواسی است. گرابار-کیتاروویچ از فوریه سال ۲۰۱۵ رئیس جمهور کشور جمهوری کرواسی میباشد. او اولین زن و جوانترین کسی است که به این مقام در کراوسی دست مییابد.
گرابار کیتاروویچ، وزیر امور خارجه پیشین و معاون دبیر کل ناتو است.
کولیندا گرابار-کیتاروویچ، نماینده حزب مخالف در انتخابات کرواسی با اختلاف بسیار کم آرا پیروز شد و به این ترتیب اولین زنی است که رئیسجمهور کرواسی می شود.
او بیش از ۵۰ درصد آرا و رقیبش ایوو جوسیپوویچ، بیش از ۴۹ درصد آرا را به دست آورد. جوسیپوویچ شکست را پذیرفته و به رقیبش تبریک گفته است.
ائتلاف میانه متمایل به چپ حاکم نتوانسته مانع سیر نزولی اقتصادی در شش سال گذشته شود و به این ترتیب کرواسی اکنون از نظر سیاسی به راست گردش کرده است. این انتخابات محکی کلیدی برای احزاب عمده این کشور بود.
شکاف میان دو نامزد در تمام دوره منتهی به دور دوم انتخابات کمتر از یک درصد بود.
خانم گرابار-کیتاروویچ که ۴۶ سال دارد عضو محافظه کار حزب اتحادیه دموکراتیک کرواسی است که بیش از ۲۰ سال پیش کشور را به سوی استقلال سوق داد.
جوسیپوویچ، ۵۷ ساله، که از سال ۲۰۱۰ رئیس جمهور بود، کارشناس حقوق و تصنیف گر آثار کلاسیک است. او از سوی ائتلاف حزب حاکم نامزد شده بود. او برای مدت های طولانی محبوبیت زیادی داشت و در ابتدا بعید به نظر می رسید که در انتخابات شکست بخورد. جوسیپوویچ خواستار تغییرات قانون اساسی از جمله افزایش اختیارات ریاست جمهوری برای حل بحران اقتصادی شده بود.
میزان بیکاری در کرواسی که در ژوئیه ۲۰۱۳ تازه ترین عضو اتحادیه اروپا شد، نزدیک به ۲۰ درصد است.
رئیس جمهور کرواسی در سیاست خارجی نفوذ دارد و فرمانده کل قواست اما اداره کشور عمدتا در دست نخست وزیر است.
انتظار می رود انتخابات پارلمانی تا پایان ۲۰۱۵ برگزار شود.
جزئیات قتل ستایشی دیگر این بار در نیریز
درحالیکه خبر قتل بیرحمانه ستایش ۶ساله در ورامین هنوز در شبکههای مجازی و سایتهای اینترنتی در حال انتشار است، کیلومترها آنطرفتر و در شهرستان نیریز استان فارس نیز قتل هولناک ستایش ۶ سالهای دیگر، مردم منطقه را شوکه کرده است.
این جنایت ظهر چهارشنبه، 25فروردینماه رخ داد و این بار دختربچهای ایرانی قربانی جنایت بود. آن روز صبح، مادر ستایش کوچولو مثل هر روز دست دخترش را گرفت تا او را به مهد کودک ببرد. آنها در روستایی حوالی نیریز زندگی میکردند و مهدکودک با خانهشان فاصله چندانی نداشت. به همین دلیل ظهر که میشد، ستایش 6ساله به تنهایی به خانه برمیگشت. اما آن روز مادر ستایش هر چه منتظر ماند از دخترش خبری نشد. زن جوان که نگران شده بود با مهدکودک تماس گرفت و وقتی شنید که ستایش ساعتی قبل آنجا را ترک کرده، نگرانیاش بیشتر شد. او که حدس میزد دخترش در بین راه به خانه اقوام رفته، به جستوجو پرداخت اما کسی دختربچه را ندیده بود. حدود ساعت 4بعدازظهر، وقتی همه جستوجوها برای یافتن ردی از دختربچه به بنبست رسید، خانواده ستایش راهی اداره پلیس شدند و درخواست کمک کردند.
تیمی از مأموران پلیس آگاهی برای یافتن ردی از دختربچه گمشده دستبهکار شدند. همهچیز از این حکایت داشت که دختربچه ربوده شده است. اما چهکسی دست به این آدمربایی زده بود؟ طولی نکشید که مأموران پلیس به فردی مظنون شدند. مردم روستا میگفتند که این فرد کارهای خلاف میکند و حتی قبلا هم دست به جنایت زده است و شک ندارند که ربودن ستایش کار او بوده است. به این ترتیب مرد جوان دستگیر و به اداره پلیس منتقل شد اما در بازجوییها گفت که بیگناه است.
در ادامه تحقیقات، شواهدی بهدست آمد که بیگناهی مظنون پرونده را ثابت میکرد اما مأموران پیش از اینکه او را آزاد کنند، بررسیهای مخفیانهای را در روستا برای یافتن ردی از ستایش شروع کردند. از آنجا که چندماه قبلتر و در آن حوالی زن و شوهری دختربچهای را پس از خروج از مهدکودک دزدیده و طلاهایش را به سرقت برده بودند، این فرضیه که فردی ستایش را برای سرقت طلاهایش دزدیده است، مدنظر قرار گرفت.
این فرضیه وقتی قوت یافت که خانواده دختربچه گفتند که او یک جفت گوشواره طلا همراهش بود. مأموران در این مرحله از تحقیقات به سراغ چند طلافروشی که در این روستا و روستاهای اطراف بود رفتند؛ چرا که حدس میزدند سارق پس از سرقت طلاهای ستایش، برای فروش آنها به طلافروشی رفته است. آنها در یکی از طلافروشیها به اطلاعاتی درباره مرد جوانی دست یافتند. صاحب طلافروشی گفت: چند ساعت قبل مرد جوانی یک جفت گوشواره بچگانه را برای فروش آورد. او فاکتور خرید نداشت و گفتم که بدون فاکتور گوشوارهها را نمیخرم. اما یکی از مشتریان که داخل مغازهام بود، با دیدن این مرد گفت که او و طایفهاش را میشناسد و حتما برایش مشکلی پیش آمده که میخواهد گوشواره دخترش را بفروشد. با ضمانت این فرد، گوشوارهها را به مبلغ 255هزار تومان خریدم و او از مغازه خارج شد.
ماموران گوشوارههای فروخته شده را به خانواده ستایش نشان دادند و آنها تأکید کردند که گوشوارهها متعلق به دخترشان است. با این اطلاعات، تیم تحقیق که به یک قدمی حل این معما رسیده بود، جستوجو برای دستگیری فروشنده طلاها را شروع کرد. اطلاعات بهدستآمده نشان میداد که این مرد جوانی کارگر، 33ساله، متاهل و پدر 2فرزند است که در همسایگی خانواده ستایش زندگی میکند. بررسیها نشان میداد که او از روستا خارج شده و کسی از وی خبر ندارد اما مأموران با کمین در ورودی روستا، مرد جوان را حدود ساعت ۳ بامداد پنجشنبه و 16ساعت پس از ناپدید شدن ستایش کوچولو درحالیکه قصد ورود به روستا را داشت، دستگیر کردند.
مرد جوان در بازجوییهای اولیه مدعی شد که بیگناه است اما پس از 30دقیقه، لب به اعتراف گشود و پرده از قتل بیرحمانه دختربچه 6ساله برداشت. او گفت: ظهر بود که ستایش را در نزدیکی خانهشان دیدم. همان لحظه وسوسه شدم و با گفتن این جمله که با تو کار دارم، وی را به داخل خانهام کشاندم. بعد دست و پا و دهان کودک را بستم و چادری دورش پیچیدم و او را به کوههای اطراف بردم. در آنجا با سرقت گوشوارههایش و اجرای نقشهام، وی را به قتل رساندم و جسدش را دفن کردم. به گفته محمدصادق رفیعی، دادستان نیریز، پس از اعترافات تکاندهنده قاتل سنگدل، مأموران راهی محل جنایت شدند و به این ترتیب جسد دختربچه از زیر خاک بیرون کشیده شد. این در حالی است که تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.
ادامه واکنشها به قتل ستایش کوچولو در ورامین
قتل ستایش، دختر 6ساله افغان بهدست همسایه 17سالهشان در خیرآباد ورامین بازتاب گستردهای بهدنبال داشت. حالا پلیس از ادامه تحقیقات در اینباره خبر داده و مقامات نیز ضمن ابراز همدردی با خانواده ستایش کوچولو، از برخورد با عامل جنایت سخن میگویند. تا چند روز پیش هیچیک از مقامات پلیس واکنشی نسبت به این خبر هولناک نشان نداده بودند اما فرمانده انتظامی شرق استان تهران روز گذشته در این باره گفت:
«پلیس خواهان اشد مجازات برای متهم است.» سرهنگ ناظری ادامه داد: «روز 22فروردینماه و همزمان با اعلام خبر ناپدید شدن ستایش به پلیس، تیمی ویژه از زبدهترین کارآگاهان پلیس آگاهی شرق استان تهران در کوتاهترین زمان ممکن به سرنخهایی دست یافتند و فردای آن روز موفق شدند پسری 17ساله که در همسایگی خانه پدری ستایش زندگی میکرد و خانواده او با خانواده ستایش رفتوآمد داشتند را بهعنوان قاتل شناسایی کنند.»
وی افزود: «متهم در مقر پلیس به قتل دختر 6ساله اعتراف کرد و رسیدگی به این پرونده در جریان است.» فرمانده انتظامی شرق استان تهران ادامه داد: «پس از این حادثه از خانواده این دختربچه دلجویی شد و این حادثه برای ما بسیار تلخ بود.» در همین حال ابوالقاسم مرادطلب، دادستان ورامین نیز با تاکید بر رسیدگی ویژه و خارج از نوبت به پرونده قتل دختربچه 6ساله افغان گفت که متهم 17ساله پرونده بهدلیل اینکه کمتر از 18سال سن دارد، به کانون اصلاح و تربیت تحویل داده شده است و دستگاه قضا منتظر اظهارنظر پزشکی قانونی درخصوص این اتفاق است.
وی افزود: به محض اعلام نظر پزشکی قانونی حداکثر ظرف 2روز پرونده جهت رسیدگی نهایی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع داده خواهد شد. از سوی دیگر استاندار تهران نیز از صدور دستور ویژه به همه دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی استان برای پیگیری حادثه قتل دختر 6ساله افغان در ورامین خبر داد.
وی همچنین به خانواده مقتول قول داد که این قضیه بهصورت جدی پیگیری شود. هاشمی همچنین از ایرانیان و اتباع افغان ساکن در منطقه دعوت به حفظ آرامش کرد. شهیندخت مولاوردی، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده نیز در پیامی گفت: « عرض تسلیت و ابراز همدردی با خانواده ستایش کمترین کاری است که میتوان انجام داد.» در همین حال سیدحسین نقوی حسینی، نماینده ورامین نیز به این خبر واکنش نشان داد و گفت: «قتل ستایش را مطابق قوانین جمهوری اسلامی ایران دنبال میکنیم و هیچ تفاوتی بین اتباع ایرانی و اتباع خارجی وجود ندارد.»
زندگینامه: محمدرضا شفیعی کدکنی (۱۳۱۸-)
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در سال ۱۳۱۸ در کدکن از روستاهای قدیمی بین نیشابور و تربت حیدریه به دنیا آمد.
او تحصیلات ابتدایی و دوره متوسطه را در مشهد گذراند و از آن پس وارد دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد شد و به تحصیل پرداخت و لیسانس خود را در این رشته دریافت کرد.
دکتر شفیعی، همزمان با تحصیلات متوسطه و دانشگاهی در حوزه علمیه مشهد به تحصیل علوم ادبی و عربی پرداخت و ادبیات عرب را نزد اساتید معظم این حوزه فراگرفت.
او در زمانی که در مشهد به تحصیل اشتغال داشت از اعضای موثر و فعال انجمنهای ادبی به شمار می رفت و از همان آغاز نوجوانی آثارش در مطبوعات خراسان با نام مستعار ش م سرشک به چاپ می رسید.
در سالهای بعد از 1332 با همکاری تنی چند از جوانان شاعر و اهل ادب انجمن ادبی تشکیل دادند که بیشتر طرفداران شعر نو و ادبیات داستانی و ترجمه ادبیات فرنگی بودند که دکتر علی شریعتی نیز از جمله اعضای آن انجمن بودند.
شفیعی پس از عزیمت به تهران در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دوره فوق لیسانس خود را گذراند و سپس دوره دکترای زبان و ادبیات عرب را نیز پشت سر گذاشت.
او مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتابخانه مجلس سنا به کار اشتغال ورزید و سپس به عنوان استاد دانشکده ادبیات تهران در رشته سبک شناسی و نقد ادبی به کار مشغول شد.
دکتر شفیعی همچنین مدتی را بنا به دعوت دانشگاههای آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا و ژاپن به عنوان استاد به تدریس و تحقیق اشتغال داشت.
دکتر شفیعی از استادان بارز و متبحر ادبیات معاصر ایران و از محققین بزرگ به شمار میرود که در نقد شعر و ادب فارسی صاحب نظر است و در شعر و شاعری نیز مقام والایی دارد و صاحب سبک و شیوه خاصی است که او را به عنوان شاعری پیشرو میشناسند.
از ویژگیهای شخصیتی دکتر شفیعی این است که وی در محافل ادبی به ندرت ظاهر میشود و بیشتر در انزوای اهل ادب به سر میبرد.
وی در جوانی به شعر و شاعری پرداخت و نام مستعار (م. سرشک) را برگزید و طی آشنایی با نیما یوشیج سبک شعر نو را انتخاب کرد.
م. سرشک شاعری را با غزل آغاز کرد و در سال ۱۳۴۴ با انتشار کتاب «زمزمهها» و بعدها در مجموعههای دیگر توانایی خود را در سرودن غزل و قالبهای دیگر به خوبی نشان داد.
زمزمهها در حال و هوای سبک هندی سروده شده و تعلق خاطر شاعر به شاعران خراسانی را میرساند. دفتر شعر «در کوچه باغهای نیشابور» که در سال۱۳۵۰ منتشر شد، وی را به اوج شهرت رساند.
سروده (هزاره دوم آهوی کوهی) یکی از نابترین اشعار م. سرشک است که در زمره ماندگارترین اشعار معاصر فارسیقلمداد شده است.
در اشعار دکتر شفیعیکد کنیچند ویژگی به چشم میخورد: شاعر به سنتهای ادبی ایران و اسلام دلبستگی دارد و این رایحه فرهیختگی را در اشعار خود به بهترین نحو منعکسکرده است.
دیگر اینکه طبیعت و محیط طبیعی استان خراسان را در اشعار خود آشکار کرده و خواننده را با آمیزهای از خاطرات تاریخی خود و طبیعت عبوس خراسان آشنا میسازد. اشعار دکتر کدکنی غالبا رنگ اجتماعی دارد و اوضاع جامعه ایران در دهههای چهل و پنجاه شمسی در شعر او به صورتتصاویر، رمزها و کنایهها جلوهگراست.
او در عرصه تالیف و تصحیح و ترجمه و نقد و تحقیق، بی هیچ تردیدی، چهرهای ممتاز در ادبیات ایران است.
کتابهای «صور خیال در شعر فارسی»، «موسیقی شعر»، «اسرار التوحید» و دهها کتاب و مقاله دیگر وی امروزه، در زمره آثار مرجع به شمار میروند.