نتایج جستجو برای: وزارت آموزش و پرورش
وضعیت ناشفاف بازماندگان از تحصیل
دستانداز در راه تحصیل کودکان مهاجر
هر ساله در ایام تابستان یکی از درگیریهای اصلی خانوادههای مهاجر در ایران مسئلهٔ تحصیل فرزندانشان در مدارس است. این دغدغه، به امری همیشگی برای آنها تبدیل شده و اغلب آنها تابستانها این ترس را دارند: «نکنه امسال آموزشوپرورش بچه ما را ثبتنام نکنه». در دورههایی مثل دههٔ ۷۰ و ۸۰ شمسی، سیاست غالب کشور ما فشار به اتباع خارجی ساکن در کشور بهخصوص افغانستانیها برای بازگشت به کشورشان بود. در راستای همین سیاست کلی، سختگیریهای بیشتری در زمینهٔ ثبتنام دانشآموزان تبعهٔ خارجی صورت میگرفت، چراکه این تصور وجود داشت که تسهیل تحصیل کودکان خارجی سبب بقای آنها و خانوادههایشان در ایران میشود. خوشبختانه در یکدههٔ اخیر، بهویژه پس از صدور فرمان رهبری مبنیبر جواز تحصیل همهٔ کودکان مهاجر اعم از بامدرک و بیمدرک در سال ۹۴، میزان این سختگیریها کاهش یافت و بیش از پیش شاهد تحصیل کودکان افغانستانی در مدارس ایران هستیم. با این اوصاف همچنان برخی کجسلیقگیها و نگرشهای منفی برخی نهادهای دولتی به مهاجران در بهرهمندی کودکان مهاجر از حق تحصیل سنگاندازی میکند.
دستانداز در راه تحصیل کودکان مهاجر
ابطال رانت استخدامی آموزش و پرورش
دیگر همه میدانند که وزارت آموزش و پرورش در کمبود معلم دست و پا میزند، به همین دلیل هم بود که سه روز پیش سجاد صدیقی، مشاور وزیر و مدیر پروژه استخدامی آموزگاری مدعی جذب نیروی انسانی این وزارتخانه با رویکردی علمی شد. این ادعا در حالی مطرح شده بود که دیروز خبری منتشر شد مبنی بر اینکه دیوان عدالت اداری بخشنامه محرمانه سازمان اداری و استخدامی کشور برای جذب بیش از ۶ هزار و ۳۰۰ نفر از نیروهای وابسته به بسیج دانشآموزی، سازمان تبلیغات اسلامی و طرح مدارس امین را ابطال کرده است. هفته گذشته هم حکم انتصاب رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور که از اعضای هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) بود، از سوی دیوان عدالت اداری کشور باطل شده بود که گمانهزنیهایی را در رابطه با ارتباط حکم اخیر دیوان با لغو انتصاب او به میان میآورد.
ابطال رانت استخدامی آموزش و پرورش
کار کودکان؛ گرهی که باز نشد
۹۴ هیچ، ۹۶ هیچ، ۹۷ هیچ، ۹۸، ۹۹، ۱۴۰۰، ۱۴۰۱ هفت سال آزگار هیچکدام از کسانی که از کودکان بهرهکشی کردند و برای آنها جهنمی از زبالهگردی، کار در شرکتهای خدماتی پارکها و در پستوی کارگاهها ساختند، به هیچ مقامی پاسخی ندادند. این درحالیاست که براساس آمار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی طی یازده سال از سال 1390 تا 1401، بهطور میانگین سالانه 326 کودک شناسایی شده که در برابر جمعیت 10 درصدی کودکان کار آمار بسیار ناچیزی است. اینهمه درحالیاست که طبق قانون هر نوع استفاده از کودکان ممنوع است و از اولین طرح ساماندهی کار کودک هم بیش از بیست سال میگذرد. همچنین دستکم چهار نهاد عریض و طویل بهمنظور نظارت بر کار کودکان انتخاب شدهاند، اما هیچکدام نظارت مؤثر و رفتار بازدارندهای با متخلفان نداشتهاند.
کار کودکان در سایهٔ فقدان نظارت
مهاجرت معلمان از استانهای مرزی
مدرسه خوب برای هر کسی تعریفی دارد. برای بسیاری از پدران و مادران دانش آموزان مدارس کلانشهرها مدرسه خوب یعنی معلمان باکیفیت، فضای آموزشی، امکانات مناسب، کلاس فوق برنامه و… اما در شهرهایی از این سرزمین مدرسه خوب یعنی مدرسه ای که با شروع سال تحصیلی صندلی معلمانش خالی نباشد. فقط همین. هر سال صندلی معلمان بسیاری از مدارس مناطق کمبرخوردار خالی میماند. آنهایی هم که گذرشان به این مناطق میافتد کمتر پیش میآید که تا پایان دوره خدمت در آن منطقه بمانند. چرا؟ مگر کار در این مناطق چگونه است که معلمهای کمی پیدا میشوند که عمرشان را در این مسیر صرف کنند؟ قانون جذب نیروی انسانی بومی هم نتوانسته نیازهای این مناطق را برطرف کند. هنوز راههایی برای حضور معلمهایی از استانهای دیگر در مناطق کمبرخوردار وجود دارد که بیایند و یکی دو سالی بمانند و بعد انتقالی بگیرند و به شهرهای دیگری بروند و جایشان خالی بماند. با وجود انگیزه قانون گذار برای جذب نیروهای بومی اما همین قوانین موجود هم پر از حفرههایی است که موجب شده معلم ها صندلیهایشان را ترک کنند. این گزارش دشواریهای جذب و نگهداشت معلمان در استانهای کم برخوردار را روایت میکند.