نتایج جستجو برای: کتاب کودک
حضور زنان کارگر محدود به کارخانه نیست
تلاش برای ایجاد یک جامعه مدنی متکثر که همه گروههای اجتماعی را در بر بگیرد، چیزی است که برای بسیاری از فعالان اجتماعی عمری به درازای یک تاریخ دارد. اما با وجود همهٔ این جانکندنها هنوز جامعه مدنی آنطور که باید در ایران شکل نگرفته است. در ششمین سلسلهنشستهای «جامعهٔ مدنی، راه رهایی یا ابزار سلطه» موسسهٔ «رحمان» علل این شکست تاریخی از منظر کار زنان از خانه تا کارخانه و پیوند آن با جنبشهای کارگری با حضور پریسا شکورزاده، مترجم و دانشآموخته فلسفه و یاشار دارالشفاء، دانشآموخته سلامت و رفاه اجتماعی بررسی شد.
چراغ خاموش شهرهای دوستدار کودک
فقط یکبار اجازه داشت که بدون همراهی مادر و پدر سوار تاکسی شود و در خیابان کناری خانهشان، با دوستانش آبمیوه بخورد. از میان تمام خاطرات کودکیاش، رهای ششساله را یادش مانده که عصرهای پنجشنبه با مادرش به پارک میرفته و از وسایل بازی، سرسره سوار میشده. یکی از همان روزها و در همان بالا و پایین رفتنها از سرسره بود که زمین خورد، دست راستش شکست و روزهای زیادی درد کشید. پارک رفتن تعطیل شد. خاطرهٔ شکستن دست، حالا رهای ۱۶ساله را حتی یک روز هم بهحال خود نمیگذارد. بهانهای شد برای همراهی پدر یا مادر در تمام گردش و تفریحهای دوستانه و تنها نبودنش: «سرسرهٔ استاندارد نبود.» در تمام ده سالی که از شکستن دست رها میگذشت، مادرش هر بار که به خاطرهٔ آن برمیخورد، همین جمله را میگوید؛ جملهای که مأمور پارک و پدرومادر باقی بچهها و حتی کارشناس شهرداری منطقه هم آن را تأیید کردند. کودکی رها در همان ششسالگی تمام شد، بعدتر که سروکلهٔ درس و مدرسه پیدا شد، دیگر دلیلی هم برای اصرار رها به پارک رفتن نماند. از شهر، رفتوآمد به مدرسه ماند و گهگاهی مهمانی رفتن با خانواده، آنهم با خودرو.
کودکانه شدن فقر به میراثی شدن آن میانجامد
آیین بزرگداشت «روز ملی کودک در ایران؛ کودک، میراثفرهنگی و هویت ملی» به همت پژوهشکده مردمشناسی با مشارکت موزه ملی ایران و گروه پژوهشی هنرهای سنتی در پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری برگزار شد.
برای تحصیل جنگیدم
کم نیستند مهاجرانی که یا در ایران متولد شدهاند یا از همان دوران نوزادی در آغوش مادر و پدرشان بودند که به ایران مهاجرت کردند، درس خواندند، ازدواج کردند و خانوادهٔ خودشان را تشکیل دادند. «مسعوده جمشیدی» یکی از همان افراد است، اما مسیری را که پدر و مادرش آمدهاند، بازگشته است؛ آنهم اینروزها که همه در تکاپوی مهاجرت از افغانستان به کشورهای دیگرند تا خطری زندگیشان را تهدید نکند. مسعوده در ایران بزرگ شده، در رشتهٔ مامایی درس خوانده و ازدواج کرده، اما یک سالی است که به هراتِ تحت سلطهٔ طالبان بازگشته و در یکی از پروژههای سازمان جهانی بهداشت (WHO) مشارکت میکند. او میگوید که هر شکلی از منع تحصیل به ضرر همهٔ جامعه است و به چرخهٔ معیوب ورود غیرقانونی مهاجران دامن میزند.
برای تحصیل جنگیدم
تشدید کالاییسازی آموزش زیر نامهای جدید
فقر، فقدان دسترسی به مدرسه و محرومیت مهمترین دلایل بازماندن کودکان از تحصیل است. این را «رضا امیدی»، جامعهشناس در نشستی با عنوان «پیدا و پنهان محرومیت از تحصیل» که توسط «روستاتیش» که حامی کارآفرینی اجتماعی برای روستاهای کمتر برخوردار است، گفت. این جامعهشناس با انتقاد از حذف سیاستهای چندبعدی که میتوانست به نفع تحصیل کودکان تمام شود، میگوید که سیاستگذاریهایی که امروز با داعیه ارزانسازی تحصیل آمدهاند، سازوکاری را علم میکنند که عامل بازماندگی از تحصیل است: «کوپنیسازی، کالاییسازی آموزش، تحدید تحصیل دختران زیرمجموعه طرحها کنترل جمعیت و… همگی بازماندگی از تحصیل کودکان را بازتولید میکند.»
تشدید کالاییسازی آموزش زیر نامهای جدید
«زمزمهٔ گلاکن» هشدار علیه سدسازی در 50 سال قبل