بایگانی
جزئیات قتل ستایشی دیگر این بار در نیریز
درحالیکه خبر قتل بیرحمانه ستایش ۶ساله در ورامین هنوز در شبکههای مجازی و سایتهای اینترنتی در حال انتشار است، کیلومترها آنطرفتر و در شهرستان نیریز استان فارس نیز قتل هولناک ستایش ۶ سالهای دیگر، مردم منطقه را شوکه کرده است.
این جنایت ظهر چهارشنبه، 25فروردینماه رخ داد و این بار دختربچهای ایرانی قربانی جنایت بود. آن روز صبح، مادر ستایش کوچولو مثل هر روز دست دخترش را گرفت تا او را به مهد کودک ببرد. آنها در روستایی حوالی نیریز زندگی میکردند و مهدکودک با خانهشان فاصله چندانی نداشت. به همین دلیل ظهر که میشد، ستایش 6ساله به تنهایی به خانه برمیگشت. اما آن روز مادر ستایش هر چه منتظر ماند از دخترش خبری نشد. زن جوان که نگران شده بود با مهدکودک تماس گرفت و وقتی شنید که ستایش ساعتی قبل آنجا را ترک کرده، نگرانیاش بیشتر شد. او که حدس میزد دخترش در بین راه به خانه اقوام رفته، به جستوجو پرداخت اما کسی دختربچه را ندیده بود. حدود ساعت 4بعدازظهر، وقتی همه جستوجوها برای یافتن ردی از دختربچه به بنبست رسید، خانواده ستایش راهی اداره پلیس شدند و درخواست کمک کردند.
تیمی از مأموران پلیس آگاهی برای یافتن ردی از دختربچه گمشده دستبهکار شدند. همهچیز از این حکایت داشت که دختربچه ربوده شده است. اما چهکسی دست به این آدمربایی زده بود؟ طولی نکشید که مأموران پلیس به فردی مظنون شدند. مردم روستا میگفتند که این فرد کارهای خلاف میکند و حتی قبلا هم دست به جنایت زده است و شک ندارند که ربودن ستایش کار او بوده است. به این ترتیب مرد جوان دستگیر و به اداره پلیس منتقل شد اما در بازجوییها گفت که بیگناه است.
در ادامه تحقیقات، شواهدی بهدست آمد که بیگناهی مظنون پرونده را ثابت میکرد اما مأموران پیش از اینکه او را آزاد کنند، بررسیهای مخفیانهای را در روستا برای یافتن ردی از ستایش شروع کردند. از آنجا که چندماه قبلتر و در آن حوالی زن و شوهری دختربچهای را پس از خروج از مهدکودک دزدیده و طلاهایش را به سرقت برده بودند، این فرضیه که فردی ستایش را برای سرقت طلاهایش دزدیده است، مدنظر قرار گرفت.
این فرضیه وقتی قوت یافت که خانواده دختربچه گفتند که او یک جفت گوشواره طلا همراهش بود. مأموران در این مرحله از تحقیقات به سراغ چند طلافروشی که در این روستا و روستاهای اطراف بود رفتند؛ چرا که حدس میزدند سارق پس از سرقت طلاهای ستایش، برای فروش آنها به طلافروشی رفته است. آنها در یکی از طلافروشیها به اطلاعاتی درباره مرد جوانی دست یافتند. صاحب طلافروشی گفت: چند ساعت قبل مرد جوانی یک جفت گوشواره بچگانه را برای فروش آورد. او فاکتور خرید نداشت و گفتم که بدون فاکتور گوشوارهها را نمیخرم. اما یکی از مشتریان که داخل مغازهام بود، با دیدن این مرد گفت که او و طایفهاش را میشناسد و حتما برایش مشکلی پیش آمده که میخواهد گوشواره دخترش را بفروشد. با ضمانت این فرد، گوشوارهها را به مبلغ 255هزار تومان خریدم و او از مغازه خارج شد.
ماموران گوشوارههای فروخته شده را به خانواده ستایش نشان دادند و آنها تأکید کردند که گوشوارهها متعلق به دخترشان است. با این اطلاعات، تیم تحقیق که به یک قدمی حل این معما رسیده بود، جستوجو برای دستگیری فروشنده طلاها را شروع کرد. اطلاعات بهدستآمده نشان میداد که این مرد جوانی کارگر، 33ساله، متاهل و پدر 2فرزند است که در همسایگی خانواده ستایش زندگی میکند. بررسیها نشان میداد که او از روستا خارج شده و کسی از وی خبر ندارد اما مأموران با کمین در ورودی روستا، مرد جوان را حدود ساعت ۳ بامداد پنجشنبه و 16ساعت پس از ناپدید شدن ستایش کوچولو درحالیکه قصد ورود به روستا را داشت، دستگیر کردند.
مرد جوان در بازجوییهای اولیه مدعی شد که بیگناه است اما پس از 30دقیقه، لب به اعتراف گشود و پرده از قتل بیرحمانه دختربچه 6ساله برداشت. او گفت: ظهر بود که ستایش را در نزدیکی خانهشان دیدم. همان لحظه وسوسه شدم و با گفتن این جمله که با تو کار دارم، وی را به داخل خانهام کشاندم. بعد دست و پا و دهان کودک را بستم و چادری دورش پیچیدم و او را به کوههای اطراف بردم. در آنجا با سرقت گوشوارههایش و اجرای نقشهام، وی را به قتل رساندم و جسدش را دفن کردم. به گفته محمدصادق رفیعی، دادستان نیریز، پس از اعترافات تکاندهنده قاتل سنگدل، مأموران راهی محل جنایت شدند و به این ترتیب جسد دختربچه از زیر خاک بیرون کشیده شد. این در حالی است که تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.
ادامه واکنشها به قتل ستایش کوچولو در ورامین
قتل ستایش، دختر 6ساله افغان بهدست همسایه 17سالهشان در خیرآباد ورامین بازتاب گستردهای بهدنبال داشت. حالا پلیس از ادامه تحقیقات در اینباره خبر داده و مقامات نیز ضمن ابراز همدردی با خانواده ستایش کوچولو، از برخورد با عامل جنایت سخن میگویند. تا چند روز پیش هیچیک از مقامات پلیس واکنشی نسبت به این خبر هولناک نشان نداده بودند اما فرمانده انتظامی شرق استان تهران روز گذشته در این باره گفت:
«پلیس خواهان اشد مجازات برای متهم است.» سرهنگ ناظری ادامه داد: «روز 22فروردینماه و همزمان با اعلام خبر ناپدید شدن ستایش به پلیس، تیمی ویژه از زبدهترین کارآگاهان پلیس آگاهی شرق استان تهران در کوتاهترین زمان ممکن به سرنخهایی دست یافتند و فردای آن روز موفق شدند پسری 17ساله که در همسایگی خانه پدری ستایش زندگی میکرد و خانواده او با خانواده ستایش رفتوآمد داشتند را بهعنوان قاتل شناسایی کنند.»
وی افزود: «متهم در مقر پلیس به قتل دختر 6ساله اعتراف کرد و رسیدگی به این پرونده در جریان است.» فرمانده انتظامی شرق استان تهران ادامه داد: «پس از این حادثه از خانواده این دختربچه دلجویی شد و این حادثه برای ما بسیار تلخ بود.» در همین حال ابوالقاسم مرادطلب، دادستان ورامین نیز با تاکید بر رسیدگی ویژه و خارج از نوبت به پرونده قتل دختربچه 6ساله افغان گفت که متهم 17ساله پرونده بهدلیل اینکه کمتر از 18سال سن دارد، به کانون اصلاح و تربیت تحویل داده شده است و دستگاه قضا منتظر اظهارنظر پزشکی قانونی درخصوص این اتفاق است.
وی افزود: به محض اعلام نظر پزشکی قانونی حداکثر ظرف 2روز پرونده جهت رسیدگی نهایی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع داده خواهد شد. از سوی دیگر استاندار تهران نیز از صدور دستور ویژه به همه دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی استان برای پیگیری حادثه قتل دختر 6ساله افغان در ورامین خبر داد.
وی همچنین به خانواده مقتول قول داد که این قضیه بهصورت جدی پیگیری شود. هاشمی همچنین از ایرانیان و اتباع افغان ساکن در منطقه دعوت به حفظ آرامش کرد. شهیندخت مولاوردی، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده نیز در پیامی گفت: « عرض تسلیت و ابراز همدردی با خانواده ستایش کمترین کاری است که میتوان انجام داد.» در همین حال سیدحسین نقوی حسینی، نماینده ورامین نیز به این خبر واکنش نشان داد و گفت: «قتل ستایش را مطابق قوانین جمهوری اسلامی ایران دنبال میکنیم و هیچ تفاوتی بین اتباع ایرانی و اتباع خارجی وجود ندارد.»
زندگینامه: محمدرضا شفیعی کدکنی (۱۳۱۸-)
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در سال ۱۳۱۸ در کدکن از روستاهای قدیمی بین نیشابور و تربت حیدریه به دنیا آمد.
او تحصیلات ابتدایی و دوره متوسطه را در مشهد گذراند و از آن پس وارد دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد شد و به تحصیل پرداخت و لیسانس خود را در این رشته دریافت کرد.
دکتر شفیعی، همزمان با تحصیلات متوسطه و دانشگاهی در حوزه علمیه مشهد به تحصیل علوم ادبی و عربی پرداخت و ادبیات عرب را نزد اساتید معظم این حوزه فراگرفت.
او در زمانی که در مشهد به تحصیل اشتغال داشت از اعضای موثر و فعال انجمنهای ادبی به شمار می رفت و از همان آغاز نوجوانی آثارش در مطبوعات خراسان با نام مستعار ش م سرشک به چاپ می رسید.
در سالهای بعد از 1332 با همکاری تنی چند از جوانان شاعر و اهل ادب انجمن ادبی تشکیل دادند که بیشتر طرفداران شعر نو و ادبیات داستانی و ترجمه ادبیات فرنگی بودند که دکتر علی شریعتی نیز از جمله اعضای آن انجمن بودند.
شفیعی پس از عزیمت به تهران در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دوره فوق لیسانس خود را گذراند و سپس دوره دکترای زبان و ادبیات عرب را نیز پشت سر گذاشت.
او مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتابخانه مجلس سنا به کار اشتغال ورزید و سپس به عنوان استاد دانشکده ادبیات تهران در رشته سبک شناسی و نقد ادبی به کار مشغول شد.
دکتر شفیعی همچنین مدتی را بنا به دعوت دانشگاههای آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا و ژاپن به عنوان استاد به تدریس و تحقیق اشتغال داشت.
دکتر شفیعی از استادان بارز و متبحر ادبیات معاصر ایران و از محققین بزرگ به شمار میرود که در نقد شعر و ادب فارسی صاحب نظر است و در شعر و شاعری نیز مقام والایی دارد و صاحب سبک و شیوه خاصی است که او را به عنوان شاعری پیشرو میشناسند.
از ویژگیهای شخصیتی دکتر شفیعی این است که وی در محافل ادبی به ندرت ظاهر میشود و بیشتر در انزوای اهل ادب به سر میبرد.
وی در جوانی به شعر و شاعری پرداخت و نام مستعار (م. سرشک) را برگزید و طی آشنایی با نیما یوشیج سبک شعر نو را انتخاب کرد.
م. سرشک شاعری را با غزل آغاز کرد و در سال ۱۳۴۴ با انتشار کتاب «زمزمهها» و بعدها در مجموعههای دیگر توانایی خود را در سرودن غزل و قالبهای دیگر به خوبی نشان داد.
زمزمهها در حال و هوای سبک هندی سروده شده و تعلق خاطر شاعر به شاعران خراسانی را میرساند. دفتر شعر «در کوچه باغهای نیشابور» که در سال۱۳۵۰ منتشر شد، وی را به اوج شهرت رساند.
سروده (هزاره دوم آهوی کوهی) یکی از نابترین اشعار م. سرشک است که در زمره ماندگارترین اشعار معاصر فارسیقلمداد شده است.
در اشعار دکتر شفیعیکد کنیچند ویژگی به چشم میخورد: شاعر به سنتهای ادبی ایران و اسلام دلبستگی دارد و این رایحه فرهیختگی را در اشعار خود به بهترین نحو منعکسکرده است.
دیگر اینکه طبیعت و محیط طبیعی استان خراسان را در اشعار خود آشکار کرده و خواننده را با آمیزهای از خاطرات تاریخی خود و طبیعت عبوس خراسان آشنا میسازد. اشعار دکتر کدکنی غالبا رنگ اجتماعی دارد و اوضاع جامعه ایران در دهههای چهل و پنجاه شمسی در شعر او به صورتتصاویر، رمزها و کنایهها جلوهگراست.
او در عرصه تالیف و تصحیح و ترجمه و نقد و تحقیق، بی هیچ تردیدی، چهرهای ممتاز در ادبیات ایران است.
کتابهای «صور خیال در شعر فارسی»، «موسیقی شعر»، «اسرار التوحید» و دهها کتاب و مقاله دیگر وی امروزه، در زمره آثار مرجع به شمار میروند.