فاطمه باباخانی
دبیر منابع طبیعی و انرژی
فاطمه باباخانی
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
حفاظت از یوزپلنگ و زیستگاهش امکانپذیر است
«از خواب و استراحت محیطبانان زدیم و به آنها فشار آوردیم. شبانهروز دویدیم. چند مجروح داشتیم و محیطبان باشقره شهید شد، درنهایت همهٔ شکارچیانی که ادعا داشتند را دستگیر کردیم. در عین اینکه مردم باور کردند میخواهیم واقعاً کار کنیم، اعتماد اجتماعی هم با این کارها شکل گرفت که بزرگترین کمک بود تا بتوانیم کارها را پیش ببریم.» این یکی از گفتههای کسی است که نامش در فهرست محیطبانان نمونهٔ کشور در سال ۱۳۸۷ آمده بود؛ «مهدی تیموری» رئیس سابق پارک ملی گلستان. او کارش را از شهرستان خاتم در سال ۱۳۷۷ شروع کرد و در دورهٔ ریاست ششسالهاش در پارک ملی گلستان به شهرتی قابلتوجه در جامعهٔ محیطزیست رسید. بهمنماه ۱۴۰۲ که شایعهٔ برکناری او شدت گرفت، گروه بزرگی از جامعهٔ محلی، اساتید دانشگاه، کارشناسان محیطزیست و حیاتوحش و... خواستار ابقای «مهدی تیموری» بهعنوان رئیس پارک شدند، آن زمان سازمان حفاظت محیطزیست عقب نشست. هرچند تنها چندروز پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی در صبح چهاردهم اسفند ۱۴۰۲ برکناری او از این پارک بدون اطلاع قبلی به یکی از جنجالیترین خبرهای محیطزیست بدل شد. البته گروهی هم به رویهٔ «مهدی تیموری» انتقاد داشتند و میگفتند چرا جامعهٔ محیطزیست بهواسطهٔ عدم شکلگیری ساختار در این پارک ملی، باید نگران سرنوشتش پس از «مهدی تیموری» باشد! در گفتوگو با رئیس سابق پارک ملی گلستان از او پرسیدیم چطور قدم در وادی محیطزیست گذاشت و به ریاست پارک ملی گلستان رسید، آیا انتقادهایی را که به او دربارهٔ قائم به فرد بودن مدیریت میشود، قبول دارد و سرنوشت همیاران پس از او چه خواهد شد؟ او صحبتهایش را با این جمله شروع کرد: «به محیطزیست اعتقاد قلبی دارم و حفاظت از حیاتوحش، طبیعت و داشتههایش را از بزرگانی مثل هوشنگ ضیایی، سید حسام حسینی، هرمز اسدی و… آموختهام.»
فاطمه باباخانی
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
واقعیت تخریب جنگلها
سه هزار درخت و نهال بود یا چهار هزار درخت و نهال در الیمالات، ۷۰ درخت بود یا کمتر و بیشتر در بهشهر! این گزارهها از نظر جنگلشناسان بحثهای فرعی است. مسئلهٔ اصلی از بین رفتن اکوسیستم است و ضربهای که یا جبران نمیشود یا احیای آن نیاز به کوششی مضاعف با زمانبندی طولانی دارد.
فاطمه باباخانی
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
سرانجام، آزادی
فاطمه باباخانی
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
مخفیکاری نکردهایم
چهارشنبه، ۲۳ اسفندماه ۱۴۰۲ روز خوبی برای محیطبانان پارک ملی «بمو» نبود. آنها در گشت و پایش خود به لاشهٔ یک بز کوهی رسیدند. دلیل مرگ نه حمله یک گونهٔ گوشتخوار بود و نه تیر شکارچی! بیماری این بز کوهی را تلف کرده بود، اما کدام بیماری؟ نگرانی همه این بود که بار دیگر طاعون نشخوارکنندگان کوچک (PPR) به جان حیاتوحش «بمو» افتاده باشد، اما آزمایشهای دامپزشکی این گزینه را منتفی دانست و نتیجه را اینطور اعلام کرد؛ تب برفکی!
فاطمه باباخانی
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
گردشگری جنگلی بدون تخریب
فرض کنید در روی کره زمین محوطهای باشد که دایناسورها هنوز حضور دارند و زندگی میکنند، چه تصمیمی برای زیستگاه آنها باید گرفت؟ آیا منطقه را باید آزاد گذاشت تا هر تعداد ماشین میخواهند تردد و گوشهگوشه آن آتش روشن کنند؟ یا اینکه برنامهٔ حفاظت ویژهای برایش اجرا کرد؟ هر راهکاری که برای این زیستگاه در نظر گرفته میشود، برای «النگدره» هم صادق است؛ پارکی جنگلی و بخشی از جنگلهای هیرکانی در محدودهٔ شهر گرگان که همچون درختان انجیلی و... در آن وجود دارند، درختانی که بهعنوان فسیل زنده توانستهاند از عصر یخبندان نسلبهنسل خود را زنده نگه دارند و به سال ۱۴۰۳ برسانند. این گونهها نیاز به حفاظت ویژه دارند و در پی مطالبهٔ متخصصان، فعالان و کارشناسان جنگل و محیطزیست، در اسفند ۱۴۰۲ با تصمیم شورای حفظ حقوق بیتالمال به ریاست رئیسکل دادگستری استان گلستان و با حمایت دادستان گرگان، تردد تمامی وسایل نقلیه به این پارک جنگلی و افروختن آتش در آن ممنوع اعلام شد. از دکتر «مریم شهبازی»، دانشیار گروه محیطزیست دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و رئیس کارگروه تنوع زیستی اتحادیهٔ انجمنهای علوم زیستی ایران، دربارهٔ دلایل این تصمیم و تبعات آن پرسیدیم. او قبل از هر سخنی تأکید داشت ازآنجاکه بهدلیل دخالتها و بهرهبرداریهای بیرویه، سطح قابلملاحظهای از جنگلهای دنیا از بین رفتهاند و یا در معرض خطر نابودی قرار دارند. امروزه بشر دریافته که مدیریت جنگل و هر نوع بهرهبرداری از آن باید بهصورت پایدار و با حفظ تنوع زیستی و منابع آب و خاک برای نسل آینده برنامهریزی شود. از این نظر گردشگری بهویژه در پارکهای جنگلی، نیاز به نگاه و رویکرد تازهای دارد.
فاطمه باباخانی
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
آزمون حفاظت مشارکتی
فاطمه باباخانی
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دود جنسیتزدگی در چشم حفاظت
«میخواستم سوار کشتی ترال شوم و پژوهشی روی پستانداران دریایی داشته باشم، با صیادان بهتنهایی صحبت کنم، از آن اتاق بیرون بروم و وارد مسجد شوم و به همکارم در ادارهٔ کارگاه کمک کنم. هیچکدام اینها نشد؛ چون زن بودم!» اینها گفتههای نازنین محسنیان کارشناس حیاتوحش است. او میگوید: «نگاهی به زنانی که در حوزهٔ حیاتوحش کار میدانی میکنند بیندازید و ببینید چند نفرند! ما همینجور داریم آب میرویم. دلیل مشخصی هم دارد، کار کردن ما همچنان با محدودیت مواجه است.»
فاطمه باباخانی
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
چالش با «گاندو» در زمانهٔ سیل
هفتهٔ گذشته یعنی دقیقاً هشتم اسفندماه اولین هشدار دربارهٔ نزدیک شدن گاندوها (تمساحهای پوزهکوتاه) به روستاها با سرریز شدن «سد پیشین» از سوی مدیرکل محیط زیست سیستانوبلوچستان داده شد. «محمدرضا علیمرادی» اعلام کرد با توجه به بارندگیهای اخیر و سیلاب بهوجودآمده بهویژه در جنوب این استان در منطقهٔ بلوچستان احتمال خروج تمساح پوزهکوتاه (گاندو) از برکه وجود دارد که مردم باید بهشدت مراقب باشند. در کنار این هشدار، مطالبی هم در شبکههای اجتماعی دربارهٔ دیده شدن «مار» در سیلابها منتشر شد. آیا واقعاً با هجوم مارها در شرایط بحرانی مردم سیستانوبلوچستان مواجهیم؟ این سیل چه تبعاتی بر حیاتوحش و بهویژه خزندگان دارد؟ کدام گونهها بیشتر آسیب میبینند و شرایط تنوع زیستی پس از فروکش کردن این بحران چگونه خواهد بود. این پرسشها را با «باربد صفایی» خزندهشناس در میان گذاشتیم. بهگفتهٔ این کارشناس حیاتوحش، اخبار و تصاویر منتشرشده نشان نمیدهند که هجوم مارها در این منطقه اتفاق افتاده است، بلکه درمقابل، این سیل باعث تلفات گسترده در گونههای مختلف خزندگان شده است.