پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | فروشندگان گوشت حیات‌ وحش مشکل مالی ندارند

رئیس پارک ملی صیدوا در گفت‌وگو با «پیام ما»:

فروشندگان گوشت حیات‌ وحش مشکل مالی ندارند

سازمان حفاظت محیط زیست نیروی اجرایی کم دارد و همین باعث شده محیط‌بان‌ها برای پوشش مناطق تحت فشار باشند





فروشندگان گوشت حیات‌ وحش مشکل مالی ندارند

۲۱ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۱۰

بعد از مدت‌ها تازه به روستا آمده،‌ از ماشین که پیاده می‌شود به یکی از اهالی سلام می‌کند،‌ جوری رویش را برمی‌گرداند که انگار ندیده است. این تازه برخورد خوب‌شان است. گروهی هستند که زیر لب ناسزا هم می‌گویند. در فاصله زمانی که به خانه یکی از اقوام برود و بازگردد‌، روی ماشینش خط هم انداخته‌اند‌، آینه‌اش را هم شکسته‌اند. «احمد درویش» رئیس پارک ملی «صیدوا» بارها و بارها چنین برخوردهایی را در روستای اجدادی‌اش یعنی «تم» از توابع سنگسر یا مهدیشهر دیده است. در این روستا هم مانند سایر مناطق گروهی هستند که تفنگ دارند و شکار جزئی از زندگی‌شان است. آنها توقع دارند احمد درباره آنها اغماض داشته باشد و زمانی که برخورد قانونی او را می‌بینند دلخوری‌شان را با این کارها نشان می‌دهند. با این حال احمد درویش معتقد است باید زمان بگذرد،‌ بارها دیده‌ام خودشان متوجه شده‌اند مقصرند و نباید خلاف کنند.

 

سال 1387 احمد درویش 19 سال داشت که در منطقه حفاظت شده پرور به عنوان سرباز شروع به خدمت کرد. آنقدر به کارش علاقه‌مند بود که بعد از سربازی به عنوان نیروی سازمان به پارک ملی توران اعزام شد. آن سال‌ها علی‌اکبر قربانلو که اکنون رئیس اداره محیط ‌زیست شاهرود است،‌ ریاست پارک را به عهده داشت. احمد را به سایت یوز در پاسگاه محیط‌بانی دلبر اعزام کردند، دلبر را به تازگی از متخلف گرفته و احمد و یک محیط‌بان دیگر مسئول نگهداری از این توله یوز بودند. احمد درویش از این هشت ماه خدمتش در «توران» به یک خاطر اشاره می‌کند. همکار سربازش دست خالی برای دادن آب به توله یوز رفت و «دلبر» یک ساله برای ترساندنش به سمت او آمد. آنقدر همکار احمد ترسیده بود که روی فنس پرید تا او برسد و نجاتش دهد، این را که می‌گوید یاد آن سال‌ و چهره نگران همکارش می‌افتد و لبخندی گوشه چشم‌هایش را جمع می‌کند. مدت زمان خدمت احمد در «توران» هشت ماه بود و بعد به منطقه حفاظت شده پرور منتقل شد.
پرور سال 1355 طی مصوبه شماره ۷۰ شورای عالی شکاربانی و نظارت بر صید (شورای عالی محیط زیست) به عنوان منطقه حفاظت شده اعلام شد. نزدیک به 40 سال بعد یعنی در سال 1394 زون امن این منطقه که در واقع یکی از غنی‌ترین زیستگا‌ه‌های آن است به پارک ملی صیدوا ارتقا یافت. احمد درویش سال 1398 سرپرست منطقه حفاظت شده پرور بود و از اول فروردین 1401 در دوازدهمین سالی که در لباس محیط‌بانی به طبیعت و سرزمین ایران خدمت می‌کند،‌ به عنوان رئیس پارک ملی صیدوا انتخاب شد.
افتادن شاخه درخت روی متخلفان
12 سال کار به عنوان محیط‌بان یعنی بارها و بارها با متخلف روبه‌رو شدن. کسی که برای شکار و تخلف می‌‌رود راحت خود را به مامور قانون تحویل نمی‌دهد،‌ در شرایطی که متخلف سلاح دارد،‌ این درگیری‌ها خونبار می‌شود،‌ به ویژه که اغلب تعداد شکارچیان از محیط‌بانان بیشتر است. آنها تلاش می‌کنند تا آخرین لحظه مقاومت کنند. «یک بار به سمت من تیراندازی شده و خودم هم سه بار تیراندازی کرده‌ام که یک بار به متخلف برخورد کرد». تنها دفعه‌ای که به سمت او به شکل مستقیم تیراندازی شد در منطقه حفاظت شده پرور بود. آن سال محمدرضا گیلان صباغ رئیس منطقه بود.در گشت پیاده صدای تیر شنیدند و دو نفر را دیدند که به سرعت از دیدرس نگاه‌شان گم شدند. با احمد درویش و محیط‌بان همراهش تماس گرفتند. آنها به سرعت به سمت جاده آسفالت رفتند و صباغ و همکارش هم از سمت دیگر تا بتوانند متخلفان را گیر بیندازند. شکارچیان غیرمجاز در پشت یک درخت پنهان شده بودند،‌ احمد درویش اخطار داد و از آنها خواست بیرون بیایند. این لحظه بود که متخلفان شروع به تیراندازی به سمت آنها کردند. درویش که سرش را بار دیگر از پشت سنگ بالا آورد دوباره به سمتش تیری شلیک شد. همین وقت بود که محیط‌بان صباغ به سمت درخت تیراندازی کرد‌، شاخه‌ای جدا شد و روی شکارچیان افتاد. آنها که دیگر فشنگی نداشتند گلنگدن تفنگ را بین سنگ‌ها مخفی کردند. «آن روز چون تعداد ما زیاد بود و فشنگی برایشان نمانده بود توانستیم دستگیرشان کنیم والا باز هم تیراندازی می‌کردند» منظور از تعداد زیاد غیر از این چهار نفر ماموران کلانتری و پرور بود که با شنیدن خبر درگیری خودشان را به آنها رسانده بودند.
با کمبود نیروی انسانی مواجهیم
پارک ملی صیدوا هفت هزار و 300 هکتار مساحت دارد. گرچه مساحت این پارک نسبت به سایر پارک‌های ملی مانند توران و کویر که آنها هم در استان سمنان واقع شده‌اند زیاد نیست،‌ اما غنی بودن این زیستگاه به واسطه جمعیت بالای گوشتخوارانی مانند پلنگ،‌ خرس و .. آن را دارای اهمیتی دو چندان برای حفاظت کرده است. با این حال «صیدوا» هم مانند سایر مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست با چالش کمبود نیرو مواجه است. محیط‌بانان این پارک ملی 5 نفر هستند که سه نفر دو نفر در شیفت‌های 5 روز 5 روز خدمت می‌کنند. صیدوا سه پاسگاه و دو جان‌پناه دارد. یکی از جان‌پناه‌ها تقریبا قابل سکونت نیست. دو پاسگاه شهید جعفری و آب شرف بین سال‌های 97 و 98 تاسیس شدند و پاسگاه صیدوا هم که از قبل وجود داشت. جان‌پناه‌ها هم سیرکوه و عرب چشم هستند. به گفته درویش «کل سازمان حفاظت محیط زیست نیروی اجرایی کم دارد و همین باعث شده محیط‌بان‌ها به خودشان فشار بیاورند تا مناطق را پوشش دهند». خوشبختانه در صیدوا مانند بسیاری از مناطق مشکل تجهیزات و کمبود آنها وجود ندارد که خودش نکته مثبتی است.
زمانی که به ما نیاز دارند‌ در دسترس نیستیم
زندگی محیط‌بان‌ها با زندگی بسیاری از مردم فرق دارد. مثل اداره نیست که صبح بروند و عصر برگردند و بخشی از کارهای خانه را به عهده داشته باشند. احمد درویش هم از این قاعده مستثنا نیست. قبل‌تر شفیت‌هایش 9 روز و 6 روز بود. 9 روز در منطقه می‌ماند و شش روز در خانه. در این 9 روز تمام مسئولیت خانه گردن همسرش می‌افتاد،‌ خرید کردن،‌ رسیدگی به امور منزل،‌ تربیت تنها پسرشان که امسال سه ساله شده است. «زمان‌هایی می‌شود که در خانه به ما نیاز دارند اما دسترس نیستیم و حتی اگر در دسترس هم باشیم به خاطر کمبود نیرو نمی‌توانیم خودمان را برسانیم».
پلنگ در ایوان
27 آبان 1397 فیلمی از حضور پلنگ در محیط‌بانی صیدوا منتشر شد که از کنار ماشین محیط‌بانان گذشته و با ورود به ایوان دمپایی محیط‌بانان را با خود می‌برد. این فیلم‌ بارها و بارها مشاهده شد. یک سال قبل‌‌تر در سال 96 احمد درویش به همراه محیط‌بان عربشاهی از یک پلنگ با سه توله‌اش فیلمبرداری کرد. او باز هم به دفعات تصاویری از پلنگ با دوربین ثبت کرد. محیط‌بانان دیگری هم که در این منطقه هستند در گوشی موبایل و دوربین‌‌هایشان تصاویر زیادی از گوشتخواران دارند که غنی بودن این زیستگاه را نشان می‌دهد. تنها گربه‌سانی که آنها موفق به ثبت تصویرش نشده‌اند یوز است. البته گله‌داران و دامداران به محیط بانان خبر داده‌اند یوز در این منطقه وجود دارد. از آنجا که صیدوا به چاه شیرین که سه سال پیش در آن یوز دیده شده نزدیک است، ‌این احتمال بعید نیست که صیدوا‌، زیستگاه یوزهایی باشد که هنوز در تله دوربین محیط‌بانان ثبت نشده‌اند. به لحاظ علفخوار هم وضعیت این پارک ملی بد نیست،‌ عدد سرشماری‌ها به 800 تا 900 فرد می‌رسد، با این حال صیدوا با یک چالش اساسی هم مواجه است؛ تخریب زیستگاه به واسطه تردد دام. «ما اطلاعات کامل و کافی از تعداد دام منطقه نداریم. 12 آغل در صیدوا وجود دارد. سال 1370 برای دو هزار واحد دامی پروانه گرفته شد این در حالی است که سال به سال توان طبیعت کاهش پیدا کرد اما تعداد پروانه‌ها ثابت ماند و در مواردی حتی برخی دامداران دام مازاد وارد کردند.»
حیات‌ وحش مهم است اما زیستگاه نه
حل چالش دام نیازمند همکاری بین‌بخشی میان ادارات منابع طبیعی و محیط ‌زیست به شکل همزمان است. با این حال این همکاری به ندرت اتفاق می‌افتد.در حالی که محیط‌بان برای حفاظت از حیات‌ وحش با جامعه محلی و متخلفان درگیر می‌شود،‌ این انتظار وجود دارد که ادارات منابع طبیعی هم در این زمینه دقیق‌‌تر عمل کنند و حتی اگر قرار بر حفاظت مشارکتی باشد باز آمار و داده‌هایشان با واقعیت منطق بوده و طبق پروانه‌،‌ اجازه ورود دام داده شود. اما چرا این اتفاق در اغلب مناطق کمتر می‌افتد؟ «یک بار به همکارم می‌گفتم چطور برای ما شکار مهم است اما بوته که بخشی از زیستگاه است،‌ اهمیت ندارد؟ گفت: نان مردم در بوته و گیاه است و دامدار بر اساس آن معیشت خود را تامین می‌کند. برای همین نمی‌توان درباره آن کار زیادی انجام داد.»
اغلب گوشت‌فروش‌ها مشکل مالی ندارند
احمد درویش بارها برای ضبط گوشت شکار به خانه مردم رفته است. گروهی از آنها حجم گوشت محدودی داشتند و به سرعت آن را در هر جایی حتی در زیر کود مخفی می‌کردند. در مواردی هم یخچال‌های بزرگ را کشف کرده است. طیف گوشت‌فروش چرا به این کار روی آورده؟ آیا می‌شود گفت که آنها با نیاز مالی مواجهند؟ پاسخ درویش این است که «80 درصد گوشت‌ فروش‌ها مشکل مالی ندارند». لااقل این گفته درباره منطقه‌ای که او از آن حفاظت می‌کند کاربرد دارد. شده یک نفر را با 5 لاشه دستگیر کند اما روند قضایی در این باره چندان سریع نیست. این در حالی است که به گفته او «کسی که با 5 لاشه دستگیر می‌شود باید یکراست زندان برود و الا در حق طبیعت ستم می‌شود». خوشبختانه در صیدوا ترددها به اندازه پرور زیاد نیست. در این منطقه حفاظت شده شکارچیان ایده‌هایشان برای دور زدن محیط‌بانان را به‌روز رسانی می‌کنند. «گاهی دو نفر در دو نقطه منطقه پیاده می‌شوند،‌ قوچ یا میش و … را که زدند،‌ لاشه را مخفی می‌کنند و از منطقه خارج می‌شوند بعد گروه دیگری برای آوردن گوشت با ماشین‌های دیگری می‌روند. گوشت‌‌فروش‌ها این کار را به شکل یک کسب و کار می‌بینند که هر روز باید ترفندهای جدیدشان را محیط‌بانان کشف و از کارشان کنند.»
در شرایطی که به واسطه مسائل اقتصادی بر تعداد شکارچیان غیرمجاز افزوده می‌شود،‌ در صیدوا که تجهیزات هم به اندازه کافی هست،‌ جای یک چیز خالی است. نیروی انسانی! درخواست احمد درویش این است که بتواند برای منطقه‌اش یک همیار جذب کند تا کمبود نیرو برای گشت‌زنی جبران شود. به گفته او با کمبود محیط‌بان کنترل منطقه سخت شده و همین امر جولان متخلفان را برایشان راحت می‌کند. «احمد درویش» صحبت‌هایش را با تشکر از کسانی پایان می‌دهد که در حفاظت و تامین تجهیزات به او کمک کرده و می‌کنند. «ما ممنون موسسه رمیاران حیات ‌وحش هستیم. ورود به مناطق هزینه‌بر است. باید از آنها و دیگرانی تقدیر و تشکر کرد که بدون چشمداشت در امر حفاظت به ما کمک کرده و می‌کنند.»

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *