کاهش یا افزایش شکاف جنسیتی در مقطع ابتدایی و متوسطه ارتباطی به افزایش نرخ باسوادی زنان ندارد.
شکاف جنسیتی به باسوادی زنان ربطی ندارد
۱۷ آبان ۱۴۰۱، ۸:۴۵
کاهش یا افزایش شکاف جنسیتی در مقطع ابتدایی و متوسطه ارتباطی به افزایش نرخ باسوادی زنان ندارد. زیرا مبنای محاسبه این دو متغیر کاملا با هم متفاوت هستند. آمار کودکان بازمانده از تحصیل براساس جمعیت در سن تحصیل و آماده ورود به مدرسه در یک سال تحصیلی محاسبه میشود مرسوم است که مرکز آمار در هر سرشماری این نوسانات؛ مبنی بر کاهش یا افزایش شکاف جنسیتی در آموزش و پرورش را اعلام میکند یا دستکم آماری جهت تحلیل و استنتاج در اختیار قرار میدهد. از زمان انجام آخرین سرشماری در سال 1395 تاکنون دیگر هیچ آمار رسمی و دقیقی از تغییر وضعیت کودکان بازمانده از تحصیل ارائه نشده است؛ اما در سال 98؛ مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران در مراسم پیشگیری از آسیبهای اجتماعی دانشآموزان اعلام کرد: «۱۴۰ هزار دانشآموز در کشور از تحصیل بازماندهاند.» بعد از این دوره ما با پاندمی کرونا مواجه شدیم و آموزش به ناچار مجازی شد. در دوره آموزش مجازی اول اینکه ما فرصت جبران و کاهش آمار بازماندگی دانشآموزان از تحصیل را نیافتیم و دوم اینکه شوربختانه گروه دیگری را نیز به آنها افزودیم. گروه دیگری از دانشآموزان که به دلیل نبود دسترسی به تکنولوژی آموزشی، ملزومات الکترونیکی و اینترنت پرسرعت باز هم برآمارهای قبلی افزوده شدند. این آمار براساس تعداد دانشآموزان خارج از شبکه شاد؛ سه میلیون نفر اعلام شدند. حالا به استناد آمارهایی که از گوشه وکنار اعلام میشود با آمار 30 درصدی در بازماندگی از تحصیل مواجه هستیم. آماری که اگر صحت داشته باشد؛ تهدید بزرگی برای جامعه محسوب میشود. البته در نظر داشته باشیم که این اطلاعات به صورت پراکنده منتشر شدهاند و تاکنون آمار دانشآموزانی که ترک تحصیل کردهاند هیچگاه از سوی منابع رسمی وزارت آموزش و پرورش دقیق، درست، سالانه و شفاف اعلام نشده است. همچنین کودکان بازمانده از تحصیل کودکانی هستند که به دلیل تبعیض طبقاتی، تبعیض جنسیتی، فقر و سایر محدودیتها و محرومیتها از تحصیل بازمانده اند. کودکانی با گروه سنی 6 تا 18 سال که با وجود اینکه در سن تحصیل هستند به دلایل متعددی در هیچ یک از مقاطع تحصیلی مشغول به تحصیل نیستند. به علاوه لازم به ذکر است که وقتی از عبارت کلی دختران دانشآموز برای همه دانشآموزان در نقاط مختلف کشور حرف میزنیم؛ دچار خطا خواهیم شد؛ زیرا که ما با گروههای مختلفی از دختران دانشآموز مواجه هستیم که قادریم در گروههای همگن مختلفی آنان را مورد مطالعه قرار دهیم. دستکم میتوانیم آنها را به تفکیک مناطق شهری، روستایی و عشایری و در این مناطق براساس شاخص برخوردار، کم برخوردار و محروم بررسی کنیم. علاوه بر ارائه اطلاعات کمّی، به مطالعه کیفی و دقیق این گروهها بپردازیم. دو گروه از کودکان در معرض ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل هستند که باید به آنها توجه ویژه داشته باشیم. گروه اول کودکان مناطق عشایری، حاشیهای و روستاهای دور افتاده هستند که از همان ابتدا از ورود به چرخه آموزشی محروم شده و از سواد بیبهره ماندهاند. این کودکان در حقیقت از «بیسوادان مطلق» محسوب میشوند. گروه دوم کودکانی هستند که در زمان مناسب، یعنی شش سالگی وارد مدرسه و سیستم آموزشی میشوند؛ اما پس از گذشت چند سال ناگزیر به ترک تحصیل هستند. از آنجا که اغلب کودکان این گروه سن و سال کمی دارند؛ به دو دلیل عمده اول به اجبار والدین و فشارهای اجتماعی نظیر ازدواج زودهنگام یا همان کودک همسری از چرخه تحصیل خارج میشوند که این مورد درباره دختران بسیار رایج است و دومی فشارهای اقتصادی و معیشتی که موجب میشود کودکان وارد بازار کار شوند؛ بخشی از پدیده کودکان کار را تشکیل بدهند و از ادامه تحصیل باز بمانند. پس در نهایت با توجه به این تنوع در گروههای دختران دانشآموز از منظر اجتماعی- اقتصادی؛ باید اذعان کرد که وجود فرصتهای آموزشی برابر برای همه زنان وجود ندارد. شکاف جنسیتی در ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار میگیرد. آنچه مسلم است نرخ ورود به دانشگاه یا خروج از آن به هیچ وجه به معنای حذف شکاف جنسیتی مثلا در حوزه اقتصاد یا مدیریت زنان یا حضور در پستهای سیاسی نیست. البته بررسی این موارد نیاز به مطالعات جدیتر و تدقیق آمار و اطلاعات کیفی دارد؛ اما در همین گزارش مجمع جهانی اقتصاد به رتبه پایین ایران در حضور و برابری فرصتهای اقتصادی زنان اشاره شده است. پس ممکن است زنان نسبت به گذشته بیشتر وارد دانشگاه شوند یا در برخی از رشتهها مناسبات پیشین را برهم بزنند، اما اینها به معنای دستیابی به برابری جنسیتی خصوصا در حوزه کار و اقتصاد نیست. اول اینکه باید صادقانه بپذیریم که رسیدگی و جبران بازماندگی کودکان از تحصیل نیازمند عزم ملی است و به احتمال بسیار قوی فقط از نهاد آموزش و پرورش ساخته نیست؛ اما اگر بخواهیم به صورت مختصر مواردی را جهت پیشگیری و توقف بازتولید کودکان بازمانده از تحصیل ارائه کنیم، اقدامات زیر مطلوب است: اولاً اینکه بپذیریم که ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل فارغ از مفاهیم جنسیتی بسیار مهم است و باید بصورت عاجل به آن رسیدگی شود. دوماً آگاه باشیم که نیازمند به مطالعات دقیق، گردآوری اطلاعات کمی و کیفی از وضعیت کودکان بازمانده از تحصیل هستیم. این اطلاعات حتما باید پراکنش جغرافیایی و بسیاری دیگر از شاخصها را در بر بگیرد. سوماً با آگاهی از مسایل و آسیبهای اجتماعی آتی و ناشی از ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل به کودکان در معرض ترک تحصیل که به دلایل اقتصادی مجبور به ترک مدرسه میشوند، یارانه تحصیلی ارائه شود. رابعاً اجباری شدن تحصیلات تا پایان مقطع دبیرستان الزامی و رایگان شود. در نهایت پیشگیری از بروز شکاف جنسیتی در آموزش خصوصا در میان کودکان مناطق محروم به ویژه در مورد دخترانی که به دلیل فشارهای اجتماعی و خانوادگی تن به کودک همسری میدهند و مدرسه را ترک میکنند؛ عملیاتی شود.
برچسب ها:
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- 8 نمایندگی تعمیر پکیج ایران رادیاتور در تهران + اطلاعات تماس
- اسپیکر بلوتوثی ارزان و باکیفیت: کدام مدلها را بخریم
- کیفیت و زیبایی را با خدمات دندانپزشکی دکترتو کلینیک تجربه کنید
- علائم دندان آسیاب درآوردن کودکان چیست؟ 5 علائم + راه تسکین
- اجاق گازهای ﺧﺎﻧﮕﯽ بدون ترموکوپل توقیف و جمعآوری میشود
- معرفی تورهای خارجی ارزان
- آلبوم جدید مُجال ظرفیت جدی و جدیدی از موسیقی را فریاد میزند!
- آیا مشاوره حقوقی تلفنی کاربردی است؟
- برونشیت کودکان چیست و چه علائمی دارد؟
- برگزیدگان اجلاس توسعه نرمافزار ایران (۲۰۲۴) معرفی شدند بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید