سایت خبری پیام ما آنلاین | نقص زبان

.

نقص زبان





نقص زبان

۱۶ شهریور ۱۴۰۱، ۹:۰۰

هر لغتی، بار فهمی و معنایی برای سخن‌گویان دارد و هیچ لغتی خنثی و کلاً بی‌معنی نیست. اما برخی از لغات صرفۀ کاربرد و استفاده ندارند. این لغات، نه تنها به رشد و توسعۀ ذهنی سخن‌گویان مدد نمی‌رسانند که می‌توانند موجب واپس‌روی نیز باشند. چنانکه جان لاک در کتاب «جستاری درخصوص فاهمۀ بشری» چنین آورده است:
«در کنارِ نقصی که طبیعتاً در زبان هست، و تیرگی و اغتشاشی که اجتناب از آن در کاربردِ واژه‌ها بسیار سخت است، عیب‌ها و ندیده‌گرفتن‌های تعمدیِ متعددی هستند که، در این نحوۀ ارتباط‌ برقرار کردن، انسان‌ها در موردشان مقصرند و از این طریق وضوح و تمایزِ معنی‌شان را کمتر از آنی می‌سازند که طبیعتاً لازم است باشد. اولاً، در این‌گونه، اولین و فاحش‌ترین سوءاستفاده به‌کاربردنِ واژه‌هایی است بدونِ ایده‌های واضح و متمایز؛ یا (و این بدتر است،) علامت‌هایی بدونِ اینکه هیچ‌چیزی از آنها افاده شود. از اینها دو قسم است:
1-می‌شود مشاهده کرد که در همۀ زبان‌ها، واژه‌های خاصی هستند که اگر وارسی شوند دریافته خواهد شد که در خاستگاهِ اولشان و در کاربرد اختصاص‌ داده‌شده‌شان، بر هیچ ایدۀ واضح و متمایزی دلالت نمی‌کنند. اینها را، غالباً فرقه‌های مختلفِ فلسفه و دین وارد کرده‌اند. چرا که خالقان یا حامیان‌شان، که یا در پی چیزی بوده‌اند تک و خارج از طریقۀ رایج، یا برای پشتیبانی‌کردن از عقایدی غریب، یا برای پوشاندنِ ضعفی در فرضیه‌هایشان، ندرتاً ناکام بوده‌اند در وضع کردنِ واژه‌هایی جدید، و چنان واژه‌هایی که، وقتی به وارسی‌کردن‌شان برسیم، منصفانه می‌شود اصطلاح‌های بی‌معنی خواندشان. چرا که چون یا هیچ مجموعۀ معینی از ایده‌ها به آنها ملتصق نبوده است وقتی که اولین‌بار ابداع شده‌اند؛ یا دست‌کم چنان‌اند که ناسازگار خواهند شد، اگر به‌خوبی وارسی شوند، نه عجب اگر که بعداً، در کاربرد عوامانۀ همان گروه، اینها اصواتی تهی باقی بمانند با معنی‌ای اندک، یا بدون معنی، در میان آنانی که گمان می‌کنند کافی است آنها را، در مقامِ نشانه‌های ممیّز کلیسا یا مدرسه، بسیاری از اوقات بر زبان بیاورند بدونِ آنکه به مغزهایشان زحمتِ زیادی برای بررسیِ این امر بدهند که اینها بر چه ایده‌های مشخصی دلالت می‌کنند. در اینجا نیاز نخواهد بود انبانی از نمونه‌ها به‌دست بدهم، خوانده‌ها و گفت‌وگوهای هر کسی به حدِ کفایت نمونه‌هایی برایش تدارک خواهند دید: یا اگر کسی مایل باشد انبارِ بهتری از اینها داشته باشد، استادان بزرگِ ضربِ این‌گونه اصطلاحات، و مرادم مدرسیان و مابعدالطبیعه‌کاران است، وجوهاتِ کثیری برای راضی کردن‌اش دارند.
2-دیگرانی هستند که این سوءاستفاده‌ را بیشتر گسترش می‌دهند، کسانی که مراقبت‌شان بسیار اندک است در موردِ کنار گذاشتنِ واژه‌هایی که در نشانگریِ اولیه‌شان، به‌زحمت ایدۀ واضح و متمایزی به آنها ملتصق است، و با قصوری نابخشودنی، واژه‌هایی را به‌راحتی به‌کار می‌برند که کاربردِ شایندۀ زبان به ایده‌های بسیار مهمی ضمیمه‌شان کرده است، بدون آنکه اصلاً هیچ معنای متمایزی داشته باشند. حکمت، شکوه، رحمت، و غیره واژه‌هایی‌اند که هر انسانی با تواترِ زیاد بر زبان می‌آوردشان؛ اما اگر از تعداد عظیمی از آنانی که به کار می‌برندشان پرسیده شود، مرادشان از آنها چیست؟ دچار مشکل خواهند شد و نمی‌دانند چه پاسخی بدهند: اثباتی روشن برای اینکه گرچه آن اصوات را یاد گرفته‌اند و در نوکِ زبان‌شان آماده دارند، ولی ایده‌های متعیّنی در ذهن‌هایشان نهاده نشده که بنا باشد با آن اصوات برای دیگران بیان بشوند.»
مبحثی که لاک مطرح کرده است، بسیار گسترده و پردامنه است، منتها در این مبحث، مسائل و نکات بنیادی و ساده‌ای وجود دارد، در یادداشت بعد به تشریح این مسائل پرداخته می‌شود.
*farah_abutaleby@yahoo.com

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

،





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *