پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | چراغ خاموش سازمان منابع طبیعی در «جنگلداری اجتماعی»

رحیم ملک‌نیا استاد دانشگاه لرستان در گفت‌وگو با «پیام ما» درباره تکرار شکست برنامه‌های مدیریت جنگل هشدار داد

چراغ خاموش سازمان منابع طبیعی در «جنگلداری اجتماعی»

در زاگرس با مشکل جدی در شیوه مشارکت گروه‌های مختلف ذینفع و ایجاد بستری برای مشارکت آنها در مدیریت جنگل مواجه هستیم





چراغ خاموش سازمان منابع طبیعی در «جنگلداری اجتماعی»

۷ شهریور ۱۴۰۱، ۰:۰۰

نقی شعبانیان معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی کشور چندی پیش، از برگزاری نشست هماهنگی اجرای جنگل‌داری اجتماعی خبر داد و گفت: «تنها راه نجات جنگل زاگرس اجرای طرح جنگلداری اجتماعی و مشارکت حداکثری مردم است. سازمان به‌زودی دستورالعمل تهیه طرح جنگلداری مشارکتی را تدوین کرده و مردم نیز آن را در سه استان زاگرس نشین کردستان، ایلام و کهگیلویه و بویراحمد اجرایی می‌کنند.» به گفته این مقام مسئول، «سازمان منابع طبیعی برای اجرای طرح مزبور در کنار مردم بوده و نقش نظارتی خواهد داشت.» اجرای طرح جنگلداری در این پایلوت‌ها در حالی به زودی آغاز خواهد شد که همچنان جزئیات این طرح روشن نیست. «پیام ما» در گفت‌وگو با «رحیم ملک‌نیا» هیات علمی‌دانشگاه لرستان درباره مقوله جنگلداری‌ اجتماعی و چالش‌های پیش روی آن پرسید.

 

سازمان منابع طبیعی درصدد است طرح جنگلداری اجتماعی را اجرا کند، در این شیوه جنگلداری چه مولفه‌هایی مدنظر قرار می‌گیرد که آن را با سایر اقسام جنگلداری متمایز می‌کند؟
جنگلداری اجتماعی شیوه‌ای از مدیریت جنگل است که با مشارکت جامعه محلی و تامین نیازهای آنها، جنگل را حفظ و از تخریب این عرصه‌‌ها جلوگیری می‌کند. بنابراین در مدل جنگلداری اجتماعی نیازهای جامعه محلی و معیشت آنها در کنار حفاظت از جنگل لحاظ می‌شوند. ما در مدیریت پایدار جنگل توجه به سه مقوله اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی داریم. بنابراین از نظر اهداف، این مدل جنگلداری هم به دنبال رسیدن به اهداف مدیریت پایدار جنگل است هرچند تمرکز این شیوه بر توجه به جوامع محلی و مشارکت آنان است.

سازمان منابع طبیعی اطلاع درستی از شرایط زاگرس نداشته و مطالعات اندکی درباره این منطقه چه در بخش تحقیقات و دانشگاه و چه در بخش اجرا انجام شده است. از این میزان محدود نیز اغلب مطالعات انجام شده در حوزه اکولوژی زاگرس است اما در بخش مطالعات اقتصادی و اجتماعی همچنان با ضعف جدی مواجه هستیم

سال‌هاست بر مشارکت مردم چه در پروژه‌های دولتی و چه بین‌المللی جنگلداری تاکید می‌شود با این حال دستاورد قابل توجهی در این زمینه نداشته‌ایم، چرا؟
در سال‌های مختلف، پروژه‌هایی با عناوین متفاوت اما با موضوع جنگلداری مشارکتی اجرا شده است. برخی از آنها ادعا دارند به موفقیت‌هایی به شکل نسبی دست پیدا کرده‌اند ولی فضای کلی این است که این پروژه‌ها دستاورد قابل توجهی نداشته‌اند، زیرا اگر این دستاورد حاصل شده بود ما اکنون به یک الگو و شیوه مدیریتی مبتنی بر مشارکت رسیده بودیم و می‌توانستیم در هر محل با توجه و مقتضیات، این شیوه از مدیریت موفق را تعدیل و اجرا کنیم. دلایل متعددی برای شکست در این حوزه وجود دارد که از جمله آنها می‌توان به موانع قانونی، اجتماعی و فرهنگی اشاره کرد. عدم آموزش پرسنل دخیل، فقدان اعتماد بین مردم و سازمان منابع طبیعی و همینطور برداشت نادرستی که از مشارکت در سازمان منابع طبیعی داریم از دلایل دیگر این عدم موفقیت هستند. اگر بخواهیم این برداشت نادرست را به صورت یک طیف در نظر بگیریم، یک سر آن استفاده از نیروی ارزان مردم محلی در پروژه­‌ها و سر دیگر بذل و بخشش منابع طبیعی به اسم مشارکت است. به عنوان مثال در پروژه‌های مرتبط با آبخیزداری به اسم مشارکت شاهد بهره‌گیری ازنیروی ارزان جامعه محلی هستیم و در پروژه‌های دیگر تحت عنوان مشارکت، به مردم زمین‌های ملی و جنگل‌ها را می‌بخشیم تا زراعت و یا باغ ایجاد کنند.
با چنین تجربه و پیشینیه‌ای، به نظر شما جنگلداری اجتماعی چطور باید اجرا شود تا شکست‌های قبلی را بار دیگر تکرار نکنیم؟
ما از جزئیات آنچه قرار است سازمان منابع طبیعی تحت عنوان جنگلداری اجتماعی انجام دهد مطلع نیستیم. حتی دلیل انتخاب سه استان فوق هم مشخص نیست. در کل به عقیده من مدیران این سازمان روش درستی را در پیش نگرفته‌اند که بدون جلب نظرات و به نقد گذاشتن برنامه، این طرح را پیش می‌برند. به نظر می‌رسد طبق گفته‌های خودشان به جمع‌بندی‌هایی هم رسیده‌اند. جنگلداری اجتماعی تنها در صورتی می‌تواند موفق باشد که بخشی از یک برنامه کلان ملی شود، برنامه‌ای که جنبه‌های مختلف زاگرس را در آن لحاظ کرده باشند. در این برنامه کلان درباره هر آنچه که مربوط به جنگل است سازمان منابع طبیعی تصمیم‌‌گیری می‌کند ولی در نظر داشته باشیم حل چالش‌هایی مانند معیشت، سوخت، اشتغال و سایر تعارضات از عهده سازمان منابع طبیعی به تنهایی خارج است. نگاهی به شاخص‌­های توسعه زاگرس به خوبی می‌­تواند دلیل شرایط ایجاد شده کنونی در زاگرس را تشریح کند. اینکه گمان کنیم با توسل به این طرح قادر به حل معضل هستیم، تفکری اشتباه است.
در سازمان حفاظت محیط‌ زیست هم موضوع مشارکت بارها مطرح شده است. در این سازمان زمانی مقرر شد تا مردم از منافع حفاظت از اطراف مناطق چهارگانه بهره‌مند شوند ولی در این جا چالشی وجود داشت، مبنی بر اینکه سهم هر روستای حاشیه این مناطق چقدر خواهد بود. آیا در جنگلداری اجتماعی نیز ما با چنین چالش‌هایی مواجه هستیم؟
در زاگرس ما حقوق عرفی را داریم که قوانین و دستورالعمل‌های عرفی را برای بهره‌برداری مردم از عرصه‌های طبیعی مشخص می‌کند. در این سال­‌ها و تحت تاثیر تغییرات جامعه، می‌­توان گفت این حقوق عرفی کمرنگ شده‌­اند اما زمانی که قرار باشد دولت برنامه‌­ای را اجرا کند، مردم به این موارد توجه ویژه‌­ای خواهند داشت. با این حال در هر منطقه، متناسب با ساختار اجتماعی آنجا بایستی بررسی‌هایی صورت گرفته و مجموعه جلساتی با گروه‌های ذینفع درباره این شیوه برگزار شود. اگر فرآیند جنگلداری اجتماعی به سادگی قابل انجام بود که ما چالشی در زاگرس نداشتیم. ولی ما در این منطقه با مشکل جدی در شیوه مشارکت گروه‌های مختلف ذینفع و ایجاد بستری برای مشارکت آنها در مدیریت جنگل مواجه هستیم. البته نباید یک نکته را از نظر دور داشت که در جنگلداری مشارکتی تنها مردم و سازمان منابع طبیعی را نداریم،‌ در این حوزه ذینفعان دیگری نیز حضور دارند که موضوع را پیچیده می‌کنند و باید راهکاری اندیشیده شود که تمام این گروه‌ها و نهادهای ذینفع در تصمیم‌گیری دخالت داده شده و خواست آنها در نظر گرفته شود.
چطور می‌توان این شیوه جنگلداری را اجرایی کرد وقتی ما هنوز درباره آن ابهام داریم و با پایلوت موفقی هم مواجه نیستیم؟

ما از جزئیات آنچه قرار است سازمان منابع طبیعی تحت عنوان جنگلداری اجتماعی انجام دهد مطلع نیستیم. حتی دلیل انتخاب سه استان فوق هم مشخص نیست. در کل به عقیده من مدیران این سازمان روش درستی را در پیش نگرفته‌اند که بدون جلب نظرات و به نقد گذاشتن برنامه، این طرح را پیش می‌برند

ما در زاگرس با سابقه‌ای از طرح‌های شکست خورده مواجه هستیم که شکاف عمیقی را بین مردم و سازمان منابع طبیعی ایجاد کرده است. سازمان منابع طبیعی اطلاع درستی از شرایط زاگرس نداشته و مطالعات اندکی درباره این منطقه چه در بخش تحقیقات و دانشگاه و چه در بخش اجرا انجام شده است. از این میزان محدود نیز اغلب مطالعات انجام شده در حوزه اکولوژی زاگرس است اما در بخش مطالعات اقتصادی و اجتماعی همچنان با ضعف جدی مواجه هستیم. از نظر من راه‌حل این است که در وهله اول مطالعات گسترده اجتماعی در این منطقه صورت گیرد. نگرش‌ها، نیازها و وابستگی­‌های معیشتی جوامع محلی به روشی علمی بررسی شوند. همچنین لازم است با فعالیت‌­های ترویجی و آموزشی، بخش اجرا و مردم محلی برای انجام برنامه‌­های مشارکتی آماده شوند. در نهایت همچنان که گفته شد جنگلداری اجتماعی را در یک طرح کلان ببینیم. این طرح باید در یک چارچوب گسترده‌تر این موضوع را حل کند و نیاز به مطالعات وسیعی دارد. زیرا اگر بار دیگر طرحی در زاگرس اجرایی شده و شکست بخورد،‌ وضعیت از آنچه هست حادتر و اعتماد بین دانشگاه،‌ بخش اجرا، پژوهش و مردم با شکست با شکاف عمیق‌تری مواجه می‌شود. در این وضعیت پر کردن شکاف دشوارتر خواهد بود. بنابراین مسئولان و مدیران نباید به صرف اینکه به دنبال پر کردن سابقه مدیریتی هستند و می‌‌خواهند نشان دهند کاری در زاگرس انجام می‌دهند چنین وضعیتی را ایجاد کنند در عوض مدیران باید با شناخت کامل حفاظت از زاگرس را با مشارکت مردم اجرایی کنند.
بحرانی که این روزها ما در حوزه آب و ریزگردها داریم اهمیت زاگرس را بیش از پیش بر ما نمایان کرده است. سازمان منابع طبیعی،‌ مجموعه دولت، دانشگاه‌ها، کنشگران و رسانه‌ها بایستی توجه ویژه‌ای به زاگرس داشته باشند و آنچه درباره این منطقه انجام می‌شود را رصد و نقد کرده و در مقابل دیدگاه‌های خود را مطرح کنند. سازمان منابع طبیعی همچنین باید در یک فضای شفاف و روشن با توجه به تجربه‌های گذشته برای زاگرس برنامه‌ریزی کند و در این برنامه‌ریزی مشارکت مردم در کنار بخش‌های دانشگاهی و تحقیقات را در نظر بگیرد. رویه‌ای که در آن،‌ این سازمان با چراغ خاموش حرکت کرده و فضا را برای نقد و بهبود برنامه ببندد به نتیجه مثبتی ختم نمی‌شود و تنها به تشدید بحران منجر می‌شود.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

توقف موقت انتقال آب خلیج‌فارس در «ارسنجان»

پروژهٔ انتقال آب، یک محوطهٔ تاریخی را تهدید می‌کند

توقف موقت انتقال آب خلیج‌فارس در «ارسنجان»

پایان فصل دوم کاوش باستان‌شناسی در «تُم گاوان» جیرفت

سرپرست پایگاه ملی محوطه‌های تاریخی جیرفت خبر داد

پایان فصل دوم کاوش باستان‌شناسی در «تُم گاوان» جیرفت

ایست قلبی کاوش‌های باستان‌شناسی

گفت‌وگو با رئیس هیئت‌مدیرهٔ انجمن علمی باستان‌شناسی ایران

ایست قلبی کاوش‌های باستان‌شناسی

آثار دوده‌ها را پاک کردیم

توضیح فرمانده یگان حفاظت میراث‌فرهنگی فارس دربارهٔ وضعیت نقش‌برجستهٔ «سراب بهرام»

آثار دوده‌ها را پاک کردیم

افزایش موج تخریب آثار تاریخی خلیج فارس

باستان‌شناسان ایرانی هشدار دادند

افزایش موج تخریب آثار تاریخی خلیج فارس

سفر در مسیرهای ناشناخته

در آستانهٔ نوروز به محورهای گردشگری کمتر شناخته‌شده سر زده‌ایم

سفر در مسیرهای ناشناخته

پرواز «همای سعادت» از «کُنار صندل» تا «کاخ سفید»

به‌بهانهٔ دیده شدن کرکس ریشدار در بلندی‌های البرز کوه

پرواز «همای سعادت» از «کُنار صندل» تا «کاخ سفید»

تیشهٔ معدن‌کاوی بر کوه‌های باستانی

فعالان اجتماعی از معدن‌کاوی در سنگ‌نگاره‌های «دره دیزدر» مشهد و چین‌خوردگی‌های خاص شاهرود نگرانند

تیشهٔ معدن‌کاوی بر کوه‌های باستانی

جاده‌کشی علیه میراث فرهنگی

عملیات یک‌ماههٔ احداث جادهٔ ترانزیتی یک شهرک صنعتی حریم منظر محوطهٔ باستانی «ویگل» را زیر و رو می‌کند

جاده‌کشی علیه میراث فرهنگی

مردی که سرنوشتش الواح شد

مردی که سرنوشتش الواح شد

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *