پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | موسیقی گیلان شروع نشده که تمام شود

سخنان زمان خیری، موزیسین و پژوهشگر درباره موسیقی دریای کاسپین

موسیقی گیلان شروع نشده که تمام شود





موسیقی گیلان شروع نشده که تمام شود

۳۱ مرداد ۱۴۰۱، ۰:۰۰

در رشت گل می‌فروخت و از بس خوش قد و بالا و زیبا بود؛ رعنا صدایش کردند. مردان جوان محله به بهانه دیدن و هم کلام شدن با او، هر روز گل‌هایش را ‌‌خریدند و به خانه بردند ولی رعنا در چشم بر هم زدنی رفت، غیب شد و از نظرها پنهان ماند. یکسال بعد وقتی برگشت مردم تازه فهمیدند رعنای زیبایشان در زمان نهضت مشروطه ایران و در دوره قیام جنگل، جاسوس روسیه در رشت بوده است. روس‌ها که گیلان را تصرف کردند رعنا با مدالی که بر لباسش داشت در صف اول لشکر روس‌ها وارد شد و همین قصه آغازی برای شعر معروف رعنا در گیلان بود. اگر چه روایت‌های دیگری هم از رعنا در ادبیات ترانه و موسیقی رشت وجود دارد ولی برخی این روایت را نزدیکتر به تصنیف رعنا می‌دانند. زمان خیری چند سال وقتی در حال پژوهش درباره موسیقی گیلان بود این روایت را از سروش گیلانی، شاعر لنگرودی و چند پژوهشگر دیگر شنید. «او می‌گفت روایت‌های دیگر از رعنا در رشت هم درست است ولی این هم هست؛ روایت عجیبی است و با همه روایت‌ها تناقض دارد.»

زمان خیری معتقد است که آنچه تا به حال از موسیقی گیلک شنیده شده است، از خلال سده‌ها و قرن های متمادی راه خود یافته است و در این میان هنوز نغمه‌ها، قطعات و آیین‌های زیادی وجود دارد که شنیده نشده است

این موزیسین و پژوهشگر موسیقی در نشست آنلاین موسسه «ابرسین» به شرح پیوند موسیقی ساکنین جنوبی دریای کاسپین و سازهای آن با موسیقی ملی ایران پرداخت و از برخی قطعات خاص موسیقی گیلان نام برد. او معتقد است که آنچه تا به حال از موسیقی گیلک شنیده شده است، از خلال سده‌ها و قرن های متمادی راه خود یافته است و در این میان هنوز نغمه‌ها، قطعات و آیین‌های زیادی وجود دارد که شنیده نشده است.
گوشه‌هایی مانند دیلمان و زرد ملیجه، گلیگی، طبری یا امیری هم که از موسیقی گیلان وارد ردیف موسیقی ایران شده‌اند به واسطه تلاش‌ها و پژوهش‌های ابوالحسن صبا، استاد بزرگ موسیقی ایران است که طی دو سال اقامت او در گیلان به دست آمده. وزیری سال 1306 ارکستر مدرسه را به رشت برد و بعد مدرسه موسیقی «صنایع ظریفه» زیر نظر استاد حسن صبا در این شهر تاسیس شد. صبا در مدتی که در رشت بود با پای پیاده به کوهستان می‌رفت و صحبت و ساز و آواز و آوای نی چوپان‌ها را می‌شنید و در حافظه ضبط می‌کرد تا پایه‌های موسیقی ایران را محکم‌تر کند.
کوهستانی یکی از معروف‌ترین قطعاتی است که صبا از همین همنشینی‌ها به ارمغان آورده. «اگر این استاد موسیقی دو سال دیگر هم در رشت می‌ماند حتما موسیقی ایران رشد بیشتری را تجربه کرده بود. تصور بسیاری این است که موسیقی ایران تمام شده در حالی‌که اصلا شروع نشده است که بخواهد تمام شود. بسیاری از نغمه‌ها و تصنیف‌های منطقه تا به حال شنیده نشده است.» آیین‌ها، نواهای موسیقی ساکنین جنوبی دریای کاسپین بسیار است ولی خیری از قطعه‌ای می‌گوید که صبا آن را نوشته است و حالا یکی از معروف‌ترین آواهای بومی موسیقی ایران است. چوپان‌ها این قطعه را در کوهستان‌های گیلان برای برقراری نظم و جمع‌آوری گوسفندان می‌نواختند. یکی از روایت‌های گوشه کوهستانی که در آواز دشتی اجرا می‌شود درباره روزی است که دزد در نبود چوپان به گله گوسفندان می‌زند، یکی از عابران وقتی از قصد او برای دزدی آگاه می‌شود می‌گوید؛ صبر کن من با نی گوسفندها را جمع کنم تا بتوانی همه را راحت ببری. او سپس نی را طوری می‌نوازد که صاحب گله متوجه شود و برگردد: « ممد بدو رمشه/ ممد بدو رمشه/ بدو بدو بدو رمشه.» صاحب گله هم صدا را می‌شنود، بر می‌گردد و گله نجات پیدا می‌کند. به اعتقاد این پژوهشگر موسیقی، قطعه آوای «ممد بدو رمشه…» به کوهستانی که صبا نوشته بسیار نزدیک است. او می‌گوید: «کسی که آوایی را می‌سازد، چیزی بر او حادث شده که آن را ساخته و برای دیگران عیان کرده است. همواره در حاشیه دریای کاسپین اتفاقات اعجاب انگیزی رخ داده است و نمادهایی آدم‌ها را برای تغییر آماده می‌کند. متاسفانه جز چند مورد محدود، به جوانب موسیقی دریای کاسپین پرداخته نشده و به گوش مخاطب نرسیده است و بسیاری در حال از بین رفتن است.» خیری درباره تمدن‌های بزرگ مارلیک، املش و تالش در این منطقه توضیح می‌دهد که در روند تکامل فرهنگ و هنر این منطقه تاثیرگذار بوده‌اند و در تمام زمینه‌های زندگی و فرهنگی در هم ادغام شده‌اند: «آنها برای اغلب حرکات و نحوه زندگی موسیقی داشتند ولی شاید ما تاکنون به یک دهم آن هم نرسیده باشیم. بخشی از این اتفاقات و ادغام‌های فرهنگی در ساکنین دو طرف تمدن بزرگ و تاریخی سفیدرود به وقوع پیوسته است که منطقه را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کرده. البته موسیقی آنها به دلیل تفاوتی که در گویش داشتند نیز متفاوت است ولی اشتراک‌های زیادی هم دارند. آنها برای هر کدام از وجوه زندگی خود موسیقی خاصی داشتند و نغمه‌ها به قدری زیاد بوده است که بعد از تکامل طی سده‌های طولانی به دوره ضبط موسیقی در سال 1284 هم رسیده و وارد موسیقی ملی ما شده‌اند.» او در ادامه از موسیقی زنگی که به روایتی با حضور برده‌های سیاه آفریقایی به این منطقه وارد شده یاد می‌کند؛ بردگانی که زائران گیلانی کعبه آنها را می‌خرند و آزاد می‌کنند ولی بعد متوجه می‌شوند که دوباره به بردگی برده می‌شوند بنابراین آنها را با خود به ایران می‌آورد و همین موضوع به گفته خیری زمینه‌ساز ورود موسیقی اقوام آفریقایی به موسیقی شمال ایران نیز می‌شود.

دریای کاسپین به نوعی دروازه‌ای به دنیای دیگر یعنی روسیه و حتی اروپا بوده است و این ارتباط در تفکر و ایدئولوژی شیوه زندگی و شهری شدن گیلان و حتی موسیقی آن تاثیر داشته است. موسیقیدانان هم از طریق همین دروازه برای ضبط صفحه‌ها به کشورهای دیگر می‌رفتند و از آنها تاثیر می‌گرفتند

البته دریای کاسپین به نوعی دروازه‌ای به دنیای دیگر یعنی روسیه و حتی اروپا بوده است و این ارتباط در تفکر و ایدئولوژی شیوه زندگی و شهری شدن گیلان و حتی موسیقی آن تاثیر داشته است. موسیقیدانان هم از طریق همین دروازه برای ضبط صفحه‌ها به کشورهای دیگر می‌رفتند و از آنها تاثیر می‌گرفتند. مهمترین نمونه این موسیقیدان‌ها احمد عاشورپور، ترانه سرا و آهنگساز گیلکی بود که ترانه گیلکی را در فرم موسیقی غربی ارائه کرد و در واقع مردم گیلان در کنار شنیدن موسیقی محلی، با فرم موسیقی غربی هم آشنا شدند. «اگر چه این موسیقی وارداتی بود ولی رنگ گیلانی داشت و با تدبیر به کار رفت. خیلی موفق بود و در عین حال انتقاداتی هم بر او وجود داشت که باید موسیقی فولک را به شکل خود اجرا کرد ولی نمونه‌ای از تاثیر این دروازه باز را می‌توان در موسیقی احمد عاشورپور دید.»

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

، ،





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *