پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | کرخه؛ چرخه­ بحران

درباره‌ خشکاندن کرخه و پیامدهایش

کرخه؛ چرخه­ بحران

در حکمرانی ناکارآمد بحران­‌ها تنها به تاخیر می‌­افتند و حل نمی‌­شوند و پیامدهای بدتری دارند. این­گونه که هم تولید برق در گرمای جان­کاه به مخاطره می‌افتد، هم معاش کشاورزان در کل حوضه آسیب می‌بیند و هم آبی برای خوردن در دسترس نخواهد بود





کرخه؛ چرخه­ بحران

۵ مرداد ۱۴۰۱، ۰:۰۰

کرخه خشک نشد، کرخه را خشکاندند. کرخه را با سد پشت سد، با پمپ پشت پمپ، با کاشت پشت کاشت می‌راندند. کرخه می‌­رود تا هم‌سرنوشت کارون شود. رودخانه‌­ای با تنی نحیف، رودخانه‌­ای بی‌­تن، رودخانه‌­ای مرده. این مرگِ تنها یک رود نیست، این مرگ سرزمین است. سرزمینی وابسته به آب، جلگه­‌ای سبز و تالاب‌­هایی زنده که اینک به شوره‌­زاری فراخ شبیه است. این آغاز «بی‌­سرزمینی» است. آغاز گسست انسان و زمین، قطع رابطه­ معاش و خاک و سرانجام از بین بردن تعلق به سرزمین.

 

کوردوخ یا کرخه­ تاریخی که از به هم پیوستن رودخانه‌های سیمره و زال، کشکان و ریزشاخه‌‌هایی چون قره‌سو، گاماسیاب و چرداول در زاگرس بزرگ شکل می­‌گیرد استان‌­های همدان، کرمانشاه، کردستان، ایلام، لرستان و خوزستان را مدیون خود کرده‌­ است. از شوش باستان تا به امروز کرخه حیات‌­بخش زمین و زندگی حوضه­ آبریزی به وسعت 51643 کیلومتر مربع بوده‌‌است. در جوار این رود تمدن‌‌های پیشاتاریخی تا اشکانی و ساسانی به وجود آمده‌است. شاهان ساسانی شهرهای زیادی در خوزستان احداث کردند و فعالیت‌های عمرانی از قبیل سدسازی، ایجاد شبکه‌­های آب­رسانی و توسعه‌ کشاورزی انجام دادند. شهرهای جدید و اسکان اسیران در آن شهرها در راستای بهره‌برداری از منابع غنی کشاورزی صنعت و تجارت بوده‌­ است. در منابع تاریخی آمده که شاپور دوم در خوزستان دو شهر می‌سازد، یکی «آران‌خوره‌شاپور» که به زبان سریانی کرخ خوانده می‌شود و شوش که آن را در کنار یک دژ ساخت. شهر ایوان‌کرخه پیش از دوره‌ ساسانی مسکونی‌ بوده، خصوصاً در دوره‌ ایلامی‌‌ها و الیمایی‌­ها (اشکانیان). در دوره­ی اسلامی نیز تاریخ‌­نویسان و جغرافی­دانان آن­ را شهری آباد و دارای باغ‌­های متعدد معرفی نموده که در تمام دنیا شهرت دارد و آب آشامیدنی از نهرهایش جاری است و بازارهایش دایر است‌.

چالشی که امروز در پایین‌دست منطقه­ وسیعی از خوزستان را در هفت‌شهر بعد از سد کرخه متأثر کرده بیش از همه برآمده از برداشت‌­های بالادست و ذخیره­ و هدایت آب به سمت زمین‌‌های تازه تاسیس در استان‌­های بالادستی است. باید در نظر داشت زمین‌های بعد از سد کرخه اگرچه مصرف‌کننده‌ی آب سد هستند اما نقشی در کاهش ورودی به سد ندارند. از طرفی میزان نیاز آبی کشت پاییزه‌ خوزستان، به‌عنوان یکی از قطب‌های مهم کشاورزی کشور که اتکای برخی از حساس‌ترین محصولات استراتژیک به تولید در این استان وابسته است سه برابر کل آب موجود در مجموع سدهای استان است

اما همین وسعت بلای جان کرخه­ بزرگ شده‌‌است. چشم طمع از هر سو بر این رود دوخته­‌شده و دستانِ آز بر او تاخته‌­است. پراکندگی کرخه و رودهای زاینده‌­اش در استان‌­های بالادستی، این تصور را به‌­وجود آورده که «مالکیت» رود متعلق به مجاوران‌اش است و می‌­توان آن‌­را همچون منبعی بی‌­پایان به تصرف درآورد و مصرف کرد. مصرف برای کاشت محصولات، برای ارتزاق جمعیتی که در نبود توسعه‌­ای متوازن، در نبود توسعه‌‌ای جایگزین و بوم‌محور، و با تصور آب همچون منبعی بی‌پایان، چاره‌­ای جز کشاورزی ندارند. وعده‌­های هر نماینده و مسئول حول جلوگیری از خروج آب از استانِ خودی و تخصیص آن به کشاورزی­‌های جدید و قدیم تحت عنوان «استفاده‌ بهینه‌ از آب‌های سطحی» می‌­چرخد. به عنوان مثال در استان لرستان اعتقاد بر این­ است که 12.5میلیارد مترمکعب آب از استان خارج می‌شود. این­گونه هر آب روانی و هر چشمه‌­ساری و هر آبخوانی مورد هجوم و بهره­برداریِ غیرصیانتی قرار می­‌گیرد تا بحران معیشت و بحران اشتغال را به تاخیر بیندازند.
این است که در نبود سیستم مدیریت یکپارچه­ مشارکتی، در فقدان نگاه جامع‌­نگر و آینده‌­گرا، در چشم‌­پوشی از عدالت محیط زیستی، در نادیده‌­گرفتن حق طبیعت و حقوق مردمان پایین‌دست، وضعیت سد کرخه، به عنوان بزرگ­ترین سد کشور به مرحله‌­ای بحرانی در چشم‌اندازی ویرانشهری رسیده ­است. وضعیتی که در کنار هر اثر منفی که داشته ­باشد و دارد، نگاه­‌ها را بار دیگر، از اواسط سال آبی به این‌سو، به نحوه مدیریت منابع آب، به اَشکال بی‌­ریختِ توسعه، به ناهماهنگیِ اقتصادی-اجتماعی با واقعیت اقلیمی کشانده است.
هم‌اینک کرخه
وضعیت سد کرخه نسبت به دیگر سدهای استان خوزستان، بنا به داده‌هایِ پیش از تابستان، بحرانی‌تر بوده به‌طوری‌که ورودی سد از ابتدای سال جاری نسبت به میانگین بلندمدت، ۶۰درصد کاهش داشته و از نظر تراز نسبت به زمان مشابه در سال گذشته ۲۰متر پایین‌تر و از نظر حجمی در کل نسبت به زمان مشابه سال گذشته یک‌­میلیارد و ۶۰۰میلیون مترمکعب کمتر شده‌­است، به­‌طوری­که با رهاسازی ذخایر استراتژیک سد کرخه، ذخیره‌ مخزن سد ۴۰۰میلیون مترمکعب زیر تراز نیروگاه قرار گرفته است. آورد تاریخی رودخانه‌ی کرخه به‌طور متوسط ۵.۲میلیارد مترمکعب بوده که در ۲۰سال گذشته به ۲.۵میلیارد مترمکعب کاهش یافته و در سال آبی جاری نیز تاکنون ۱.۳میلیارد مترمکعب بوده‌است. با این حجم از برداشت تنها 54 روز با صفر شدن آب سد کرخه فاصله است. ۲۶۵ میلیون مترمکعب آب موجود در سد در چند ماه آینده تنها می‌تواند برای مصرف آب آشامیدنی غدیر و محیط زیست و پایداری جریان رودخانه استفاده شود. این وضعیت برای سد سیمره، مهمترین سد در بالادست کرخه، در استان ایلام نیز با قرار گرفتن ۲۰۰میلیون مترمکعب از حجم ذخیره­‌ سد زیر تراز قابل مشاهده ‌­است. این یعنی مدار بحرانی و از مدار خارج­‌شدن نیروگاه برقابی و کاهش تولید برق و نیز قطع آبِ کانال‌های کشاورزی و انشعابات زیرشاخه‌ای.


جورِ اقلیم
تغییر اقلیم، چه به لحاظ تجربی و چه علمی، یک واقعیت غیرقابل انکار است. واقعیتی که خود را در افزایش دما، و پیامد مستقیم آن افزایش تبخیر، و کاهش بارندگی در کل کشور، به ویژه زاگرس و کل حوضه‌ آبریز کرخه نشان داده‌ ­است. امری که با مطالعه­ روندهای بلندمدت اقلیمی پیش­‌بینی­ شده و هشدارهای لازم در مورد پیامدهایش داده­‌ شده ­بود. در حوضه‌ مورد بحث ما، در سال آبی جاری میزان بارندگی در استان کرمانشاه نسبت به میانگین درازمدت ۴۷درصد و نسبت به پارسال ۲۰درصد کاهش، در استان ایلام نسبت به میانگین بلندمدت ۵۳درصد و نسبت به پارسال ۴۰درصد کاهش، در استان لرستان نسبت به میانگین بلندمدت ۲۴درصد کاهش و در استان خوزستان نسبت به میانگین بلندمدت ۳۶درصد و نسبت به پارسال ۲۷درصد کاهش دارد. اگر سال آبی گذشته (۱۴۰۰-۱۳۹۹) را یک سال شاخص از نظر خشکسالی در نیم‌­قرن گذشته به­‌حساب بیاوریم با این مسأله مواجه­ می‌­شویم که در کل کشور بارندگی به‌طور متوسط حدود ۱۶۵میلیمتر در سال آبی محقق شد که نسبت به بلندمدت 30 درصد کاهش نشان می‌دهد. در ادامه­ همین روند در حوضه­ آبریز کرخه نسبت به میانگین دراز مدت کاهش ۵۰درصدی بارندگی رخ داده‌ ­است.


جورِ انسان
غیر از تغییر وضعیت اقلیمیِ ناشی از گرمایش جهانی، باید عوامل بشر­زاد تهی­‌کننده­ آب در طول مسیر رود کرخه و تمام سرشاخه‌­های آن را به عنوان مولفه‌­ای مهم و به­‌شدت تاثیرگذار در نظر گرفت. وزارت نیرو در بی‌­برنامگی کامل تاکنون ۷ سد را در طول مسیر این رودخانه به بهره‌برداری رسانده‌ ­است. با ساخت این سدها و تنظیم نظام‌نامه‌ی بهره‌برداری آب و طرح تسهیم رودخانه در کل حوضه از سال 94، سهم خوزستان تالاب هورالعظیم به 21 درصد کاهش یافت. کاهشی که عواقبش بعدها در خشکیدگی رود و زیرشاخه‌هایش در خوزستان و از بین‌رفتن وسعت زیادی از هورالعظیم، در همدستی با وزارت نفت، پدیدار شد. با وجود آنکه امروز پایین‌دست کرخه از بی‌آبی رنج می‌برد اما وزارت نیرو همچنان تلاش دارد که 43 سد دیگر بر این رودخانه احداث کند که ۹ مورد آن در حال ساخت است. این در حالی است که مسئولان وزارت نیرو مشکل را نبود آب کافی به دلیل خشک­سالی عنوان می‌کنند.


آورد رودخانه کرخه در بهترین شرایط 5.4میلیارد مترمکعب است، از این رو توجیه مسئولان ذی‌ربط برای احداث سد بر رودخانه کرخه به­‌خاطر کنترل سیلاب درست نمی‌­نماید چرا که سد کرخه با مخزن 7.5میلیارد مترمکعبی می‌تواند کل سیلاب احتمالی را کنترل کند. این‌­ را هم باید در نظر گرفت که با توسعه کشاورزی در استان‌های دیگر، حتی در مطلوب‌ترین وضعیت آورد رودخانه و با شرایط بارندگی خوب حدود ۷۰۰میلیون متر مکعب نیز کمبود وجود خواهد داشت. تمام آب سرشاخه‌های کرخه که پشت سد کرخه جمع می‌شوند در بهترین شرایط 4.5میلیارد مترمکعب است. این بدین معنی است که مطالعات صورت‌گرفته برای احداث سدهای بالادست دارای خطا است و چنین منابع آبی برای ساخت این سد‌ها وجود ندارد. نمونه‌­اش خشکیدگی رود کشکان. ادعا می‌­شود سدهای بالادست به منظور انرژی برق‌­آبی احداث شده‌اند در حالی که در هم در بالادست و هم در پایین‌دست رودخانه کرخه از آب برای مصرف کشاورزی و شرب استفاده می‌شود و استفاده از این آب برای تولید انرژی برق‌­آبی قابل‌توجیه نیست.
بکار و آب بگیر
سدهای سیمره، در استان ایلام با ظرفیت یک ­میلیارد و 100 هزار مترمکعب، و پاعلم در لرستان بیش­ترین آورد رودخانه را در بالادست ذخیره می‌کنند که خود باعث کاهش ورودی آب به سد کرخه در خوزستان شده ‌است. هدف از ساخت سد سیمره توسعه­ کشاورزی و تبدیل زمین‌­های دیم، که حدود 80 درصد زمین­‌های موجود کشاورزی را شامل می‌­شود، به اراضی آبی در استان ایلام است. در استان ایلام ۳۰درصد از جمعیت در بخش کشاورزی مشغول فعالیت هستند و به گفته­ مسئولان ۶۰۰ هزار هکتار زمین مستعد کشاورزی وجود دارد. از این وسعت 340 هزار هکتار زیر کشت رفته‌­است. علاوه ­بر این ساخت و آبگیری سد تنگ‌مهشوره (معشوره-در استان لرستان) هم دردی می‌افزاید بر دردهای فعلی. از اهداف احداث این سد اشتغال­زایی و تأمین آب مورد نیاز ۳۶هزار هکتار از اراضی پایین دست اعلام شده‌­است. وسعتی که بنا به‌ تجربه پس از آبگیری سد بیشتر هم می‌شود. همین اکنون در حوضه­ کشکان و در طول رودخانه 1400 تلمبه آب غیرمجاز وجود دارد. تلاش برای ساخت سد کشکان درحالی صورت می‌­گیرد که این رودخانه یکی از اکوسیستم‌های تحت فشار خشکسالی در سال‌های اخیر است. ترک‌های خشکی این رودخانه، و نیز مادیان‌رود و چولهول در تیرماه ۱۴۰۰ عیان شد که تا امروز ادامه دارد. همچنین رودخانه‌های کاکارضا و کهمان به عنوان سرشاخه‌های اصلی کشکان به دلیل کاهش شدید آب در این رودخانه‌ها قادر به تامین مقدار آب مورد نیاز کشکان نیستند. شغل بیش‌از ۴هزار بهره‌بردار و معیشت بیش‌از ۲۰ هزار نفر در پلدختر به این رود وابسته‌­است. جمعیتی که ساخت سد و توسعه­ کشاورزی آن‌­را افزون می‌­کند و بحران کم­‌آبی یا خشکیدگی رودخانه را به جمعیت بزرگ‌تری تسری می‌­دهد. سهم استان لرستان از حوضه‌ کرخه 35 درصد است.
در استان کرمانشاه هم وابستگی به سرچشمه‌‌های کرخه از طریق سدهایی مانند شیان و جامیشان وجود دارد. برای این استان سهم 41 درصدی از کرخه درنظر گرفته شده ‌است. استان همدان نیز که یکی از استان‌هایی است که در دهه‌ اخیر سطح زیر کشت خود را به شدت افزایش داده ‌است و به چیزی در حدود 700 هزار هکتار رسانده، با تخصیصی معادل 18.1درصد از آبریز کرخه، 115 هزار بهره‌بردار را به کشاورزی پیوند زده ‌است. 53 هزار هکتار از زمین‌های دشت‌عباس، فکه و عین‌خوش ایلام هم از طریق تونلی 20 ساله متکی است به سد کرخه که حفظ تراز این تونل برای تامین آب مورد نیاز این مناطق، نزدیک به 500 میلیون مترمکعب آب را از پشت سد به این مناطق هدایت کرده‌ است.


برقِ خوش سیری چند؟
اما مسئله مغفول‌مانده، که بین تایید و تکذیب در رفت ­و آمد است، رهاسازیِ آب پشت سدها در زمستان به قصد تولید برق و جبران کسری برق در کشور است. در اواسط سال 1400 انحراف خروجی آب سد به دلیل تولید برق از برنامه تدوین شده معادل 10 درصد برآورد می‌شود، به‌عبارت دیگر نزدیک به 63.5میلیون مترمکعب از آب سد کرخه معادل 10 روز خروجی آب برنامه‌ریزی‌شده‌ این سد تنها به دلیل تولید برق و بدون توجه به خشکسالی رهاسازی شده است. پیش از این برای تامین آب پایدار مناطق پایین‌دست، با در نظر گرفتن ریسک کاهش بارندگی فصل پاییز، خروجی سد کرخه بین 75 تا 80 متر مکعب در ثانیه تنظیم شده بود اما با دخالت نهادهای بالادستی و علی­رغم مستندات کارشناسی در تصمیمی مغایر با اصول مدیریت منابع آب این خروجی تا 160 متر مکعب بر ثانیه افزایش یافت. این خروجی در شرایطی افزایش پیدا کرد که کمتر از 30 درصد زمین‌های زیر کشت استان خوزستان برای کشت برنج به این آب نیاز داشت و بیش از 70 درصد مساحت کشت این استان، منتظر فصل پاییز و انجام کشت محصولات استراتژیک نظیر گندم بود. همین مسئله سبب شد تا بیش از 560 میلیون مترمکعب آب پشت سد کرخه صرف تولید برق شود. این سناریو، درحالی‌که همچنان مشکل کمبود برق و عدم سرمایه‌گذاری کلان در ایجاد نیروگاه‌­های گازی سیکل ترکیبی و توسعه­ انرژی‌­های تجدیدپذیر و فرسوده بودن شبکه­ توزیع و انتقال برق در کشور وجود دارد، و خبرهایی مبنی بر استخراج قانونی و غیرقانونی رمزارز به گوش می‌رسید، ادامه یافت.

مولفه­ کاهش بارندگی، در کنار برداشت‌­ها و ساخت سدها، چه آن­ها که بهره‌­برداری شده و چه آنها که در دست مطالعه و ساخت‌‌اند، حق‌آبه‌بران کاذب در مناطق کوهستانی و نامساعد برای کشاورزی، یا بستر رودخانه‌های خشک‌شده یا زمین‌های دیم ایجاد می‌­کند که در پی آن در بهترین حالت آبی پشت سدها جمع نمی‌شود و به پایین دست نمی‌­رسد و حق‌آبه­ طبیعت و تالاب هورالعظیم رعایت نمی‌­شود و در بدترین حالت به تعطیلی کشاورزی و بیکاری و بحران معیشت کشاورزان منجر می‌شود

و اما خوزستان
در واقع چالشی که امروز در پایین‌دست منطقه­ وسیعی از خوزستان را در هفت‌شهر بعد از سد کرخه متأثر کرده بیش از همه برآمده از برداشت‌­های بالادست و ذخیره­ و هدایت آب به سمت زمین‌­های تازه تاسیس در استان‌­های بالادستی است. باید در نظر داشت زمین‌های بعد از سد کرخه اگرچه مصرف‌کننده‌ آب سد هستند اما نقشی در کاهش ورودی به سد ندارند. از طرفی میزان نیاز آبی کشت پاییزه‌ خوزستان، به‌عنوان یکی از قطب‌های مهم کشاورزی کشور که اتکای برخی از حساس‌ترین محصولات استراتژیک به تولید در این استان وابسته است سه برابر کل آب موجود در مجموع سدهای استان است. هرچند اتکای بخش بزرگی از جمعیت خوزستان به کشاورزی و توسعه‌ سطوح زیرکشت در این استان، به‌ویژه در دو سه دهه‌ اخیر، تحت طرح‌های مختلف و عناوین بزرگ، خود جای انتقاد و بازنگری اصولی دارد. از این رو ناترازی موجود بین منابع و مصارف زنگ هشدار بحران در تابستان را، حداقل در خوزستان، به صدا در می‌آورد. چرا که از یک‌سو سیل سال 98 باعث از بین‌رفتن زمین‌ها و زندگی بخش بزرگی از کشاورزان شد و از سوی دیگر بیش از ۳۰۰هزار هکتار از کشت‌ها در خوزستان دچار خسارت ناشی از خشکسالی شده و در ۲۰۰هزار هکتار از اراضی استان نیز کشت تابستانه‌ای در سال قبل صورت نگرفته است. 70 هزار نفر در پایین‌دست کرخه در شهرهای دشت‌آزادگان، هویزه، حمیدیه، سوسنگرد و بستان با بیکاری ناشی از ممنوعیت کشت، در این چند سال اخیر، دست‌به‌گریبان بوده‌اند. کشاورزانی که هنوز خسارت خشکسالی دهه­­ هشتاد خود را از دولت طلبکارند و با معضل بازپرداخت وام‌­های گوناگون هم مواجه‌اند. بیشتر این کشاورزان شلتوک‌کار زمین ندارند و تابستان‌ها قسمتی از زمین‌های گندم­‌کاشت را از کشاورزان دیگر و بزرگ‌مالکان برای کشت شلتوک، که کشت زحمت‌­بری است، اجاره می‌کنند. آنها اغلب از حاشیه­ شهرها برای کشاورزی به مناطق روستایی می‌روند. در کنار این قسمت عمده‌ای از این زمین‌ها توسط سرمایه‌دارانی از مناطق مرکزی ایران برای کشت برنج، که محصول سودآوری است، اجاره می‌شود. گفته می‌شود در خوزستان 120 هزار هکتار کشت برنج از سوی «مافیای برنج» به قیمت در خطر قرار گرفتن کشت 70 درصد دیگر کشاورزان صورت می‌گیرد. «سکوت» کشاورزان در این تابستانِ بی‌آب از سر رضایت نیست.

مساله‌ بزرگ‌مالکان، زمین‌خواران، و مافیای کشاورزی را باید در تحلیل‌های مربوط به توسعه‌ کشاورزی و باغ‌ها در نواحی مختلف به‌ویژه مناطقی با دسترسی مناسب به آب، به عنوان مولفه‌ای معنی‌دار وارد کرد. از پیامدهای کاشت اجاره‌ای زمین مصرف بی‌رویه‌ آب، فرسایش زمین و آلودگی محیط‌ زیست به‌ دلیل بی‌توجهی به نوع کود و سموم مصرفی بوده است. این موضوع عمدتاً به دلیل سوداگرانه‌بودن این نوع تجارت در کشاورزی و بی‌تعلقی به سرزمین رخ می‌دهد. بهره‌بردار اجاره‌ای به‌دنبال بیشینه‌ سود در کمینه‌ زمان است. از این‌رو به تبعات اقدامات مخربی که مستقیماً او را هدف قرار نخواهد داد هم توجهی ندارد. او آمده است که برود.


در این بین اما نباید از سیاست‌های کلی ساختار چشم پوشید. گسترش کشت و زرع و تبدیل خوزستان به قطب کشاورزی در راستای سیاست کلان اشتغال‌زایی از طریق کشاورزی و نتیجه‌ تلاش برای تامین خودکفایی غذایی در کشور بوده‌ است. چه کاشت این زمین‌ها و چه نکاشت آن‌ها، تبعاتی در بر دارد که به دوراهیِ بحران‌سازی ختم می‌شود.
از سوی دیگر خشک شدن کرخه در خوزستان و قطع آب کانال­‌های کشاورزی از اواسط اردیبهشت هم به صیفی‌کارانی که تا تیر به آب نیاز دارند صدمه می‌­زند و هم به کشت­‌های دائمی چون نخلستان­‌ها و باغ­‌های مرکبات. دامداران هم از این وضعیت مصون نیستند. به‌عنوان نمونه، گاومیش‌هایی که در حاشیه رودخانه کرخه زندگی می‌کنند از خشکیدگی پایین‌دست آسیب خواهند دید. شرایط طبیعی آنها ایجاب می‌کند برای کاهش دمای بدنشان در آب باشند، در غیراین‌صورت همچون سال گذشته با سقط جنین، عدم شیردهی و بیماری پوستی مواجه می‌شوند که خسارت زیادی به دامداران وارد می‌کند.جدا از کشاورزی، بحرانی دیگر تامین آب آشامیدنی در استان خوزستانی است که به طور مستقیم از طریق طرح آب­رسانی غدیر وابسته است به آب رود کرخه که کیفیت بهتری نسبت به کارون داراست. خشک شدن تالاب هورالعظیم دیگر پیامدی است که وضعیت را با ایجاد کانون وسیع ریزگرد بغرنج‌­تر می‌­کند. تا پیش از آبگیری سد کرخه، متوسط جریان عبوری از ایستگاه حمیدیه 892 میلیون مترمکعب بود که پس از آبگیری و در سال­‌های نرمال، به 257 میلیون مترمکعب کاهش یافت. مقداری که به تدریج با احداث سدهای بالادست و گسترش زمین­‌های کشاورزی در کل حوضه به صفر رسید. نتیجه‌ی مستقیم خشک‌شدن تالاب به غیر از وقوع ریزگرد، مهاجرت تا 4 هزار نفر از کسانی بود که معیشت‌شان به‌طور مستقیم وابسته به تالاب بود.

چرخه‌ بحران
مولفه­ کاهش بارندگی، در کنار برداشت‌­ها و ساخت سدها، چه آن­ها که بهره‌­برداری شده و چه آنها که در دست مطالعه و ساخت‌­اند، حق‌آبه‌بران کاذب در مناطق کوهستانی و نامساعد برای کشاورزی، یا بستر رودخانه‌های خشک‌شده یا زمین‌های دیم ایجاد می‌­کند که در پی آن در بهترین حالت آبی پشت سدها جمع نمی‌شود و به پایین دست نمی‌­رسد و حق‌آبه­ طبیعت و تالاب هورالعظیم رعایت نمی‌­شود و در بدترین حالت به تعطیلی کشاورزی و بیکاری و بحران معیشت کشاورزان منجر می‌شود. بماند که دعواهای قومی و مناقشات استانی از پیامدهای اجتماعی و محتمل چنین سد سازی‌ها و آب‌برداری‌ها به قصد توسعه­ کشاورزی است. در واقع ترویج کشاورزی و سوق ­دادن جمعیت به سمت کشت و زرع در بسیاری از استان‌­ها به قیمت از دست رفتن کشت تاریخی و پرسابقه در جلگه­ خوزستان است و نابودی تالاب و بیابانی شدن وسعتی در حدود 200 هزار هکتار است. این بدین معنی است که سیاست «بکار و آب بگیر» در وضعیت فعلی جغرافیای ایران سیاستی ناپایدار کننده و بی‌آینده است.از سوی دیگر استان‌­های بالادستی کرخه هم از محرومیت و توسعه‌نیافتگی رنج می‌برند و با توجه به قرار گرفتن در حوضه آبریز، همان‌گونه که بالاتر اشاره شد، چشم‌­انتظار استفاده از آبند. صدور دستور ممنوعیت کشت محصولات آب­خواه چون برنج و چغندرقند در این استان­‌ها تابه­ حال بدون اِعطای خدمات حمایتی صورت­ گرفته ­است.


وضعیت مخزن سد کرخه

بحران‌­ها در یک حکمرانی ناکارآمد تبدیل به چرخه‌­ای می‌­شود که سازوکارهای موجود قادر به حل آن نیستند. وضعیتی پیش می‌­آید که بحران­‌ها تنها به تاخیر می‌­افتند و حل نمی‌­شوند و پیامدهای بدتری دارند. این­گونه که هم تولید برق در گرمای جان­کاه به مخاطره می‌افتد، هم معاش کشاورزان در کل حوضه آسیب می‌بیند و هم آبی برای خوردن در دسترس نخواهد بود. همچنین با اتکای صِرف به تولید داخلی، عدم کاشت در مقابل تقاضای موجود، در بخش عرضه کمبود، احتکار و افزایش قیمت محصولاتِ استراتژیکی چون گندم و کلزا و برنج پیش می‌آید.
‌از این‌­رو اشتغال جایگزین در بطن توسعه­‌ای اجتماعاً قوام­‌گرفته برپایه­ نیازها و چشم‌­اندازها و واقعیت­‌های اقلیمی ضروری است. مدیریت حوضه­‌های آبریز می‌باید به سمت مشارکت تمام ذینفعان در تدوین نظام­نامه‌­های صنفی و جداول تخصیص و به رسمیت‌شناختن و تضمین حق‌آبه‌ی طبیعت، بر پایه مزیت‌­ها، استعدادها و توانایی‌­های سرزمینی هر حوزه و در نظر گرفتن پیامدهای محیط زیستی تغییر کند. موضوعی که ذیل مفهوم «عدالت محیط زیستی» قرار می‌‌گیرد: توسعه­ جایگزین با کمترین اتکا به زمین و منابع آبی. در غیر این‌­صورت، اعتراض‌های ناشی از قطع آب و برق و از دست رفتن اشتغال مبتنی بر کشاورزی سنتی و بیکاری، از سوی مردمانی خسته از گرما و خاک، فرسوده از جنگ و نابرابری‌­ها و محرومیت­‌های اجتماعی و اقتصادی، قابل پیش‌­بینی است؛ مسئله‌ای که روزی دیگر با مشت آهنین قابل حل نیست.

توضیح:
دسترسی به آمار به‌ویژه بسیاری از سدها و حوضه­‌های آبریز در پایگاه‌­های خبری مرتبط با مدیریت آب وزارت نیرو یا ممکن نیست یا اصولاً از آخرین بروزرسانی­ اطلاعات آنها چندسال گذشته است. بنابراین آمار مورد استفاده در این مقاله مخصوصاً در مورد سدها از منابع خبری و مصاحبه­‌های مسئولان برداشته شده است. برخی از پایگاه‌های ارگان‌های دولتی از اغتشاش ساختاری و آماری رنج می‌برند. از منابع خبری زیر در جای‌جای متن بنا به نیاز استفاده شده ‌است.
منابع خبری:
1- خبرگزاری ایلنا: بحرانی شدن وضعیت سد کرخه نسبت به دیگر سدهای خوزستان/ کاهش یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون مترمکعبی حجم آب سد نسبت به سال گذشته
2-خبرگزاری فارس: خشکسالی و سوء‌مدیریت کمر منابع آب ایران را شکست/ چرا آب در کرخه نایاب شد
3- آژانس خبری خوانا: کرخه در آستانه­ نابودی
4- خبرگزاری ایرنا: : شرایط بحرانی سدهای حوضه رودخانه کرخه
5- خبرگزاری ایرنا: خشکسالی گریبان کرخه را گرفت
6-فهرست سدهای حوضه­ آبریز کرخه
7- تسنیم: بحرانی‌ترین خشکسالی 50سال اخیر در لرستان/ «نیستی آب» در کشکان خروشان/ رودخانه‌ها کویر شد
8- خبرگزاری مهر: برداشت آب از دریاچه سد سیمره برای رونق کشاورزی استان ایلام
9- خبرگزاری مهر: 200 هزار هکتار به اراضی آبی استان ایلام اضافه می شود
10- پایگاه خبری یافته: حوضه آب‌ریز کشکان نیازمند احداث سد
11- خورنا: ایوان کرخه؛ ابر شهر تاریخی
12- شرکت توسعه­ منابع آب و نیروی ایران: جانمایی طرح‌های آبی
13- خبرگزاری صداوسیمای همدان: استان همدان رتبه نهم تولید محصولات کشاورزی کشور را دارد
14- جهاد کشاورزی همدان: سیمای کشاورزی استان
15- خبرگزاری فارس: هجوم برنج‌کاران به خوزستان برای اجاره زمین کشاورزی
16- خبرگزاری ایسنا: کشت و کار در ناکجاآباد

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *