«گرتا تونبرگ» نوجوان سوئدی فعال محیط زیست در نوامبر 2018 چه گفته بود؟
روش صلحآمیز برای اقدام عاجل درباره تغییرات آب و هوایی
۱۶ تیر ۱۴۰۱، ۰:۰۰
تغییر اقلیم موضوع امروز و هر روز جهان است. برای شناخت بهتر، باید ابعاد اقتصاد، سیاسی، اجتماعی این پدیده و مسائل مربوط به آن را بررسی کرد. در شماره امروز روزنامه «پیام ما» در صفحات 3 و 5 درباره اجلاس آینده تنوع زیستی و پیامدهای اقتصادی تغییر اقلیم گزارشهایی داریم. از همینرو برای یادآوری وضعیتی که اکنون جهان در آن گرفتار آمده متن ترجمه شده سخنرانی «گرتا تونبرگ» نوجوان سوئدی فعال محیط زیست و مبتکر اعتصابات مدرسهای برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی که در نوامبر 2018 در «تدکس» (TEDx) استکهلم انجام شده را منتشر میکنیم.
وقتی حدود هشت ساله بودم، اولین بار با مفاهیمی چون «تغییرات آب و هوایی» و «گرمایش زمین» آشنا شدم. ظاهراً، این پدیدهها چیزهایی هستند که ما انسانها با نوع سبک زندگیمان ایجاد کردهایم. یادم هست به من گفته میشد که برای صرفهجویی در انرژی باید چراغها را خاموش کنیم و برای حفظ منابع، باید کاغذها را بازیافت کنیم. یادم میآید به این فکر میکردم که چقدر عجیب است انسانها -که یکی از گونههای جانوری در میان سایر گونهها هستند- بتوانند آب و هوای زمین را تغییر دهند. چون اگر ما انسانها این تغییرات را رقم میزنیم و اگر این تغییرات واقعاً اتفاق میافتد، دیگر نباید درباره چیز دیگری صحبت کنیم. به محض اینکه تلویزیون را روشن کنیم، باید همه صحبتها درباره این پدیده باشد؛ شما نباید چیز دیگری غیر از این در تیترهای خبری، رادیوها و روزنامهها بخوانید یا بشنوید؛ بهطوریکه انگار یک جنگ جهانی دارد رخ میدهد. اما با اینحال هیچ کس در این باره صحبت نمیکند. اگر استفاده از سوختهای فسیلی آنقدر بد است که زندگی همه ما را تهدید میکند، آخر چگونه میتوانیم این کار را همچنان ادامه بدهیم؟ چرا هیچ محدودیتی برای این کار وجود ندارد؟ چرا این کار ممنوع نشده است؟
این موضوع با عقل من جور در نمیآمد و خیلی غیر واقعی بود. بنابراین وقتی 11 سالم بود، مریض شدم. دچار افسردگی شدم، حرف نمیزدم و غذا نمیخوردم. طی دو ماه حدود ۱۰ کیلو وزن کم کردم. بعدها به سندرم آسپرگر[i]، اختلال وسواس و لالی انتخابی[ii] مبتلا شدم. معنی آن این است که من فقط زمانی صحبت میکنم که فکر میکنم لازم است؛ و الان یکی از آن لحظات است!
(خنده حضار)
برای برخی از ماها که به طیفی از اختلالات اوتیستی مبتلا هستیم، تقریباً همه چیز یا سیاه یا سفید است. ما در دروغ گفتن خیلی خوب نیستیم و معمولاً از مشارکت در این بازی اجتماعی که برخی از شما خیلی دوستش دارید، لذت نمیبریم!!
(تشویق حضار)
من فکر میکنم از بسیاری جهات، ما اوتیستیها آدمهای عادی و نرمالی هستیم، و بقیه مردم خیلی عجیب هستند!
(خنده حضار)
به خصوص وقتی که موضوع بحران پایداری [محیطزیستی] به میان میآید، با اینکه همه مدام هشدار میدهند تغییرات آب و هوایی یک تهدید برای حیات بوده و مهمترین مسئله همه انسانها است، اما باز همه همان شیوه زندگی و فعالیت به سبک گذشته را ادامه میدهند. من این را درک نمیکنم، چون اگر قرار است انتشار گازهای گلخانهای متوقف شود، خب ما باید انتشار گازهای گلخانهای را متوقف کنیم. این موضوع برای من سیاه یا سفید است و وقتی پای مرگ و زندگی در میان باشد هیچ وضعیت خاکستری وجود ندارد [یعنی جای هیچ تعلل و مصلحتاندیشی وجود ندارد]. ما انسانها یا تمدن خود را نجات میدهیم یا از بین میرویم. ما باید تغییر کنیم.
کشورهای ثروتمندی مانند سوئد باید اقداماتی را جهت کاهش انتشار گازهای گلخانهای به میزان حداقل 15 درصد در هر سال آغاز کنند؛ و در این صورت است که ما میتوانیم گرم شدن زمین را در حد آستانهای که هدفگذاری شده است، یعنی 2 درجه سانتیگراد نگه داریم. تازه همانگونه که اخیراً هیئت بینالمللی تغییرات اقلیمی در سازمان ملل نشان داده است، هدفگذاری 1.5 درجه سانتیگرادی میتواند اثرات آب و هوایی را به مقدار زیادی کاهش دهد. الان ما فقط میتوانیم تصوری داشته باشیم از اینکه این کار چه معنایی از نظر کاهش انتشار گازهای گلخانهای دارد. شما انتظار دارید رسانهها و تمام رهبران سیاسی ما تنها و تنها درباره این موضوع صحبت کنند، اما آنها حتی هیچ اشارهای هم به آن نمیکنند. هیچ کس اشارهای به این نمیکند که گازهای گلخانهای قبلاً نظام دنیا را قفل کرده است؛ و اینکه آلودگی هوا دارد گرم شدن زمین را از مرکز توجه دور میکند. این در حالیست که حتی اگر سوختهای فسیلی را امروز متوقف کنیم، میدانیم که قبل از این دمای زمین را تا حد 0.5 تا 1.1 درجه سانتیگراد بالا بردهایم. علاوه بر این، بهسختی و بهندرت درباره این واقعیت صحبت میشود که امروز با انقراض بیش از 200 گونه در هر روز، ما در بحبوحه ششمین انقراض دستهجمعی قرار داریم و نرخ انقراض امروز 1000 تا 10000 برابر بیشتر از چیزی است که به عنوان نرخ طبیعی پذیرفته میشود. هیچ کس صحبتی درباره جنبه عدالت یا عدالت آب و هوایی که در جای جای توافقنامه پاریس ذکر شده، صحبت نمیکند در حالی که شدیداً لازم است در مقیاس جهانی به کار گرفته شود. مفهوم آن این است که کشورهای ثروتمند باید ظرف 6 تا 12 سال انتشارات خود را به صفر برسانند و در این صورت است که مردم کشورهای فقیرتر با ایجاد زیرساختهایی که ما [کشورهای ثروتمند] قبلاً ساختهایم، مانند جاده، مدرسه، بیمارستان، تاسیسات آب آشامیدنی تمیز، برق، و غیره، میتوانند فرصتی برای ارتقای سطح زندگی خود داشته باشند. چون، آخر ما چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم کشورهایی مانند هند یا نیجریه به بحران آب و هوایی توجه داشته باشند در حالیکه خودمان که الان همه چیز داریم، حتی یک ثانیه در باره این بحران و یا تعهداتمان به توافقنامه پاریس توجه و دغدغه نداریم؟
پس، چرا ما انتشار گازهای گلخانهای خود را کاهش نمیدهیم؟ در واقع چرا این انتشارات هنوز در حال افزایش هستند؟ آیا ما آگاهانه باعث انقراض دستهجمعی میشویم؟ آیا ما شیطان هستیم؟ نه، البته که نه. مردم به همین سبک زندگی فعلی خود ادامه میدهند چون اکثریت قریب به اتفاق آنها سرنخ یا اطلاعی در باره عواقب واقعی زندگی امروزی ما ندارند و نمیدانند که چقدر ضروری است یک تغییر فوری انجام داد. ما فکر میکنیم که همه ما و دیگران همه چیز را میدانیم. اما واقعیت این است که نمیدانیم. چون، آخر چطور ممکن است بدانیم؟ اگر واقعاً بحرانی وجود داشته و این بحران ناشی از انتشار گازهای گلخانهای به دست خود ما بوده، باید حداقل یکسری نشانههایی را میدیدیم. نه فقط شهرهای سیلزده، بلکه دهها هزار کشته و تمام آن مردمی که توسط ساختمانهای ویرانشده با خاک یکسان شدند شما باید برخی محدودیتها را هم میدیدید. اما ندیدید؛ و هیچکس درباره آن صحبت نمیکند. نه نشست اضطراری برگزار میشود، نه تیترخبری و نه خبر فوری پخش میشود. هیچکس اقدامی نمیکند که نشان از قرار گرفتن ما در یک بحران باشد. حتی خیلی از دانشمندان آب و هواشناسی یا سیاستمداران سبز [و حافظ محیطزیست] کماکان با هواپیما به سراسر جهان مسافرت میکنند، گوشت و لبنیات میخورند. اگر من ۱۰۰ سال عمر کنم، تا سال ۲۱۰۳ زنده خواهم بود. اما وقتی امروز درباره آینده فکر میکنید، به فراتر از سال 2050 فکر نمیکنید. در آن سال، من در بهترین حالت حتی نصف عمرم را هم زندگی نکردهام.
بعدش چه اتفاقی میافتد؟ سال 2078، من تولد 75 سالگیام را جشن میگیرم. اگر بچه یا نوه داشته باشم شاید آن روز را با من بگذرانند. ممکن است از من درباره شما یعنی کسانی که در سال 2018 زندگی میکردند، بپرسند. شاید بپرسند چرا هیچ کاری نکردید در حالیکه هنوز فرصت داشتید. کارهایی که ما الان انجام میدهیم یا انجام نمیدهیم، تمام زندگی من و زندگی فرزندان و نوههایم را تحت تاثیر قرار خواهد داد. کارهایی را که ما الان انجام میدهیم یا نمیدهیم، من و نسل من در آینده نمیتوانند به عقب برگردانند و جبران کنند. بنابراین وقتی مدرسهها در آگوست سال جاری باز شد، به خودم گفتم که دیگر بس است. در محوطه پارلمان سوئد روی زمین نشستم. من اعتصابات مدرسهای را برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی راه انداختم. بعضیها میگویند من به جای این کارها باید در مدرسه مشغول تحصیل باشم. بعضیها میگویند من باید درس بخوانم و دانشمند آب و هواشناسی بشوم تا «بحران آب و هوایی را حل کنم.» اما مسئله اینجاست که بحران آب و هوایی از قبل حل شده است. ما از قبل تمام واقعیتها و راهحلها را داریم. تمام کاری که باید انجام دهیم این است که بیدار شویم و تغییر کنیم. اصلاً چرا من باید برای آیندهای تحصیل کنم که اگر کسی هیچ کاری برای نجات آن انجام ندهد بهزودی از بین خواهد رفت؟ و چه فایدهای دارد نظام آموزشی این مدرسهها وقتیکه مهمترین حقایق ارائه شده توسط بهترین علم در همین مدارس، هیچ معنا و تلنگری برای سیاستمداران ما و جامعه ما نمیدهد. بعضیها میگویند سوئد یک کشور کوچک است و کاری که ما میکنیم اهمیت چندانی ندارد، اما من فکر میکنم اگر چند کودک فقط با نیامدن به مدرسه طی چند هفته میتوانند اینگونه تیتر اخبار سراسر جهان شوند، حال تصور کنید اگر شما هم بخواهید چه کارهایی میتوانیم با هم انجام دهیم.
(تشویق حضار)
الان ما تقریباً در پایان صحبتمان هستیم و این جایی است که معمولاً مردم شروع به صحبت کردن درباره امید، تولید برق از انرژیهای پاک (نیروگاه خورشیدی، بادی)، اقتصاد چرخشی و… میکنند، اما من این کار را نمیکنم. ما به مدت 30 سال سخنرانیهای پرشور و امیدوار کننده، همراه با ارائه ایدههای خوب داشتهایم. اما متاسفم، این کار جواب نمیدهد. چون اگر جواب میداد، تا به حال انتشار گازهای گلخانهای کاهش یافته بود؛ در حالی که کم نشده است. بله ما نیاز به امید داریم، و البته که این کار را میکنیم. اما چیزی که بیشتر از امید به آن نیاز داریم، اقدام و عمل است. همین که شروع به عمل کنیم، امید همه جا خواهد بود.
بنابراین به جای اینکه به دنبال امید بگردید، به دنبال عمل و اقدام باشید. به دنبال اقدام، و فقط بعد از آن، امید خواهد آمد.
ما امروزه 100 میلیون بشکه نفت در روز استفاده میکنیم. هیچ اراده سیاسی در دنیا برای تغییر این وضعیت وجود ندارد. هیچ قانونی برای نگهداشتن آن نفت در درون زمین وجود ندارد. بنابراین ما نمیتوانیم با بازی کردن با قوانین و سیاستها، دنیا را نجات دهیم، چون این قوانین باید تغییر کنند.
همه چیز باید تغییر کند، و این تغییر باید از همین امروز شروع شود.
[i] سندرم آسپرگر یک نوع اختلال رشد عصبی است که در آن فرد با مشکلات قابل توجه در ارتباط بین فردی و ارتباط غیرکلامی مواجه میشود، و معمولاً با رفتارهای وسواسی و تکراری همراه است.
[ii] لالی انتخابی نوعی اختلال است که در آن شخص با وجود اینکه در حالت عادی قادر به تکلم است، در موقعیتهایی خاص یا در برابر افرادی خاص قادر به حرف زدن نیست.
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت
- 8 نمایندگی تعمیر پکیج ایران رادیاتور در تهران + اطلاعات تماس
- اسپیکر بلوتوثی ارزان و باکیفیت: کدام مدلها را بخریم
- کیفیت و زیبایی را با خدمات دندانپزشکی دکترتو کلینیک تجربه کنید بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید