مدیر سابق میز محیط زیست و شهری مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در گفتوگو با «پیام ما» از چگونگی مدیریت مشکل زباله در سراوان میگوید
شاهد گرانترین و ناکارآمدترین نوع مدیریت پسماند درگیلان هستیم
بدون اراده حاکمیت، مشکل پسماند در گیلان حل نمیشود
۵ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۰:۰۰
دو هفته از اعتراض مردم سراوان در استان گیلان میگذرد. آنها دو هفته روز و شب مقابل ورودی سایت زباله ایستادهاند تا ماشینهای حمل زباله به جنگل نرسد. اهالی روستاهای سراوان و دیگر روستاهای منطقه که حدود چهل سال است با کوه زباله روبهرواند میخواهند اینبار دیگر فکری به حال این وضعیت شود. مسئولان اما تعیین مکان جدید برای دفن زباله و آوردن زباله سوز و سایر راهکارها را تا پایان سال 1401 عملی میدانند و به مردم میگویند «صبر کنید». وضعیت بحرانی این منطقه اما عاملی شد تا از نرگس آذری، دانشجوی دکتری جامعهشناسی سیاسی و مدیر سابق میز محیطزیست و شهری مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری درباره وضعیت پیش روی سراوان و آینده آن بپرسیم. آذری به همراه تیمی در سال 98 بر روی این سایت و مشکل پسماند در گیلان تحقیق کرده و حالا به «پیام ما» میگوید این مشکل جز با اراده دقیق و درست حاکمیت و آغاز تحولی اساسی به مسئله مدیریت پسماند و ساماندهی آن از مبدا ممکن نخواهد بود.
اگر بخواهیم معضل زباله سراوان را از ابتدای شکلگیری که به چهار دهه قبل برمیگردد واکاوی کنیم، باید از کجا شروع کنیم؟
مسئله سراوان نمودی از بحران بزرگ و جدی مدیریت پسماند در استان گیلان است. در واقع ما با فقدان مدیریت پسماند در این استان مواجهیم. همه پسماند تولیدی شهری، روستایی، صنعتی و بیمارستانی و … را به صورت یکسان به جنگل منتقل میکنیم. در زمانی، دو هکتار از این جنگل قرار بود به صورت دفنگاه موقت مورد استفاده قرار بگیرد و بعد راهکاری برای مدیریت این حجم پسماند در نظر گرفته شود. اما در طول چهل سال هیچ مدل مدیریتی برای این امر تعیین نشد. در این سالها فقط راهکارهای بودجهای و عمرانی به صورت مکرر پیاده شدند و نتیجهاش ارتفاع بیش از صد متر پسماند در وسعتی بیش از هشت هکتار است که در پیرامون آن جوامع روستایی وجود دارد و ما هرساله بخشی از جنگلهای هیرکانی را با رانش زباله از دست میدهیم. تاسیسات تصفیه زباله تاسیس میشوند و بعد با رانش، زیر زباله میرود و حدود هفت میلیارد بودجه دفن میشود. دوباره تاسیسات تصفیه شیرابه تاسیس میشود و نمیتوانیم حجم شیرابه تولیدی را با این راهکار تطبیق بدهیم. بودجهها در این مسئله دفن میشوند و سیاستگذاریهایی که صرفا معطوف به اجرای پروژه هستند مشکل را حل نمیکنند. در نهایت از دل آن هیچ راهحل یا بهبودی حاصل نمیشود. این بحران اما خودش را پشت منطقه سراوان پنهان کرده و مدام وعدههایی داده میشود که مسئله سراوان حل میشود و بودجه و پروژه تخصیص میشود اما هیچ چشماندازی درباره آینده وضعیت وجود ندارد. سراوان نمود وضعیتی است که در آن برای مدیریت پسماند گیلان هیچ برنامهای وجود ندارد و فقط پسماندها به هر شکلی و با هر حجمی از همه شهرستانها به آنجا روانه میشود. مخازن 606 لیتری در روستاها میگذاریم و به روستاهایی که تا سال 1386 خودشان مسئله پسماند را مدیریت میکردند میگوییم همه زبالههایتان را به سراوان میبریم. هیچ تفکیکی انجام نمیگیرد. هیچ مشوقی داده نمیشود. شهرداران، دهیاران و مردم هیچ دغدغهای برای مدیریت پسماند ندارند و این خودش را در سراوان نشان میدهد. باید ببینیم چه نوع مدیریتی آنجا اجرایی شده که ما را به اینجایی که الان هستیم رسانده و سراوان را باید به عنوان بخشی از مسئله بزرگتر و جدیتر مدیریت پسماند در گیلان دید.
یکی از مواردی که به صورت هشدار از سوی کارشناسان مطرح میشود، این است که ما با این وضعیت در آینده با چندین و چند سراوان دیگر روبهرو خواهیم بود و تاکنون هم ایدههای رهایی از وضع فعلی به افزایش فعالیت کارخانه کود آلی رشت یا آوردن زبالهسوز محدود بوده. نظر شما در اینباره چیست؟
ما شاهد گرانترین و ناکارآمدترین نوع مدیریت پسماند در استان گیلان هستیم. گرانترین نوع مدیریت یعنی آنکه هر چیزی که به عنوان پسماند تولید میشود را یکجا جمع میکنند و بعد انتقال میدهند. انتقال گرانترین بخش در مدیریت پسماند است. اما فقط گران بودن مسئله نیست، بلکه این کار ناکارآمدترین شکل هم هست. چرا ناکارآمدترین شکل است؟ چون زباله تفیکیکنشده هر نوع تاسیسات مدیریت پسماند را هم از کار میاندازد. اگر به کارخانه کود آلی رشت سر بزنیم میبینیم چطور کار میکند. کارگران بسیار، در وضعیت بسیار نامطلوب آنجا مشغول به کارند و مدام کیسههای زباله را باز میکنند و سعی میکنند مواد آلی را روی ریلهایی که زباله در حرکت است جدا کنند. این تا حدی ممکن است و در نهایت چیزی که تحویل کود آلی میدهد زبالهای سمی و خطرناک است که از دل مواد غیرآلی و شیمیایی تولید شده است. حالا مدام به کارخانه کود آلی بودجه بدهند. تجهیز کنید و بزرگ شود، آیا فرقی میکند؟ خیر. چرا که سیستم اشتباه و ناکارآمد است. ایده دیگر راهاندازی زبالهسوز 600 تنی در استان است که میگویند مسئله را حل میکند. زباله مخلوطی که 70 درصد آن زباله تر است را تحویل زبالهسوز دهید، این زبالهسوز چطور این حجم را خواهد سوزاند؟ بحث فنی است و کارشناسان ژاپنی در ایران دربارهاش بارها بحث کرده و هشدار دادهاند و جلساتی در سازمان شهرداریها و دهیاریها گذاشته شده که این زبالهسوز مخلوطسوز، آنطور که ادعا میشود نمیتواند مخلوط بسوزاند. یا باید انرژی خرج آن کرد و بعد تصفیه، دود و خاکستر نهایی را با هزینه هنگفت پذیرفت که عملا برای این حجم از زباله عملی نیست. در نهایت این زبالهسوز نه تنها نجاتدهنده نخواهد بود بلکه تبدیل به معضل دیگری میشود. اخیرا در منطقه دیگری هم با وعده زبالهسوز مخلوطسوز قرارداد بسته شد اما در زمان راهاندازی گفتند اینطور نمیشود باید کارخانه کود آلی و تفکیک هم کنارش ساخته شود. در قرارداد این نوع زبالهسوزها قید شده که باید زباله با ارزش حرارتی بالا به پیمانکار داده شود تا بتواند کار کند، یعنی در عمل فریبکاری میشود. سیستم مدیریت اشتباه پسماند باعث ناکارآمدی سیستم کود آلی، زبالهسوز و هر نوع پروژه فنی میشود که راه بیفتد.
نکتهای که درباره شهرهای شمالی بسیار مشکلساز شده دفن در کوه، جنگل و حتی دریا یا در نهایت استفاده از زبالهسوز است اما مدیریت پسماند از نظر شما چگونه باید باشد، آن هم در کشوری که بر پایه آمار سازمان محیط زیستش سالانه بیش از 58 هزار تن زباله در آن تولید میشود و فقط 7 تا 9 درصدش بازیافت میشود.
مدیریت پسماند ادبیاتی جهانی دارد و فقط کشور ما یا شمال کشور با این مسئله روبهرو نیست. ادبیات این حوزه میگوید که یک مبدا وجود دارد که پسماند تولید میشود و اغلب هم آشپزخانه خانههاست. بحث زبالههای بیمارستانی و صنعتی و … هم به جای خود اما بخش عمده زباله که مورد بحث ماست همان زباله خانگی است که باید در مبدا مدیریت شود. هر چقدر مدیریت مبدا اصولیتر انجام گیرد، در مقصد هزینه و کارآمدی هر پروژهای بالاتر میرود. این دقیقا عکس چیزی است که شاهدش هستیم. در مبدا هیچ مسئولیتی متوجه شهرداریها، دهیاریها و شهروندان نیست و ناگهان در مقصد دچار معضل بزرگ میشویم که هر چقدر پول خرج آن شود حل نمیشود. مدیران ما مدام از ژاپن نام میبرند که توانسته با استفاده از دستگاههای زبالهسوز زیادی که دارد –به دلیل نداشتن زمین برای دفن، از تعداد بیشتری زبالهسوز استفاده میکند- این مشکل را حل کند. اما نمیگویند در ژاپن آموزشهای مدیریت پسماند از مبدا وجود دارد. در گزارشی که اخیرا جایکا در ژاپن ارائه داده، از شهر کوچکی نام برده شده که 27 نوع آیتم زباله در خانههایش تفکیک میشود. در حالی که ما اگر بخواهیم در بهترین حالت تفکیک کنیم، چهار مورد است. اجزای این سیستم به این شکل چیده شده که نتیجه داده. در آلمان هم که مدیریت پسماندش مشهور است، وضع همین است. در همه نقاط دنیا شهروندان با قواعد مدیریت پسماند آشنا میشوند.
یعنی شما این مورد را متوجه شهروندان میدانید و اینکه آنها باید وارد عمل شوند؟
خیر. اتفاقا اراده حاکمیت باید تغییر کند و به سمت مدیریت درست حرکت کند. این نقطهای است که نیاز به تغییر دارد. 70 درصد زباله تولیدی تر است و 30 درصد خشک و از این میزان زباله خشک، 10 درصد زباله باارزش است که باید به بخش خصوصی داده شود و روی آن کار اقتصادی کند. سیستم مدیریت پسماند ما فقط روی این 10 درصد دست گذاشته و مدام میگوید باید برای این طلای کثیف کاری کرد. دولت وظیفهای مهمی درباره این 70 درصد دارد. باید بتواند برنامهای برای تبدیل زباله خانگی به کمپوست داشته باشد. در روستاهای استان گیلان میشود زباله تر را حذف کرد. یعنی 70 درصد زباله از این منطقه حذف میشود و بعد برای 30 درصد میتوان برنامه ریخت. این مدیریتی است که باید دگرگون شود و اراده حاکمیتی میخواهد. گاهی گفته میشود باید فرهنگسازی انجام شود اما اراده حاکمیتی باید پشت این کار باشد. باید دهیاران توجیه شوند و تکلیف برایشان تعریف شود. آنوقت آنها خودشان راه را پیدا میکنند. اگر این اراده سیاسی نباشد، هر حرکتی نتیجه کافی نخواهد داد. باید فرصت شش ماهه داد و گفت بعد از این زمان انتقال پسماند حذف میشود. وقتی این مسیر شروع شد کمکم پیش میرود. مدل یعنی اینکه مدام باید تکامل پیدا کند. این اتفاق یعنی تاثیر مستقیم بر سراوان.
شما به همراه تیمی در سال 99-98 تحقیقی را در گیلان انجام دادید و در آن تحقیق عنوان شد که حجم زباله تولیدی در این استان بسیار بالاست و طرح مدیریت پسماند (مپ) به عنوان حل مشکل سراوان عنوان شد، کمی درباره این طرح توضیح دهید؟
ما در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در سال 98 گزارشی تهیه کردیم به اسم «هرم وارونه مدیریت پسماند در استان گیلان». یعنی از نیازهای اولیه باید شروع کرد و بعد به انتها رسید اما الان این وضعیت وارونه است. ما گفتیم مدیریت محلی باید انجام بگیرد، زمین برای تهیه کمپوست در روستاها اختصاص داده شود، دهیاریها فعال شوند و مدیریت کنند. در این تحقیق عنوان شد که با سیستم فعلی هیچ راهحلی وجود ندارد. مگر اینکه این هرم را بچرخانیم و بگوییم مدیریت را از سویی که به نفع جامعه مدنی و محیط زیست است تغییر میدهیم نه از سویی که به نفع اقتصاد است. باید با مدلی اجتماعی با این مسئله روبهرو شد و از پروژههای فنی برای آینده دوری کرد. برای مثال بارها از طرحهای هزینهبر صحبت میشود اما به این پرداخته نمیشود که چرا زبالهسوزی که در نوشهر احداث شده هم نتوانسته مسئله زباله مازندران را حل کند؟ راهحل نه در سراوان که در سراسر استان گیلان است. هزار تن زباله روزانه به سراوان میرود و این وعده اگر با تحولی در سیستم مدیریت پسماند باشد قابل حل است. تحولی که «شاخصهای قابل ارزیابی و پایش» داشته باشد. بگوییم ما با مدیریت پسماند در مبدا، در شش ماه آینده، 20 درصد زباله را کاهش میدهیم و همینطور در چند سال آینده این هزار تن را به سی تن در روز میرسانیم و حالا برای این مقدار برنامه داریم؛ این مدیریت است. تا زمانی که گفته شود زبالهسوز میآوریم، اسمش مدیریت نیست چرا که خیلی زود زمینگیر میشود. این گزارش هم طی دو سال تدوین شد. گزارش اول توصیفی بود از وضعیت موجود؛ چه میزان تولید زباله، شیرابه و … . وقتی توصیف انجام شد به این نتیجه رسیدیم که نظام حکمرانی مدیریت پسماند باید تغییر کند. آن زمان استاندار گیلان مایل به ایجاد تحول بود. به همراه تیمی برای تهیه مدل اجرایی به آنجا رفتیم و عنوان «مپ» برای آن گذاشته شد، یعنی «مدیریت پسماند روستایی». روی روستاها متمرکز شدیم و گفتیم اگر حجم زبالهها را کم کنیم گام بزرگی به جلو برداشتهایم. 70 درصد زباله روستایی گیلان آلی و تر است و در روستاهای این استان دو نوع استان را تفکیک کردیم. روستاهایی که سنتی هستند و روستاهایی که شهری و ویلایی هستند و برای هرکدام مکانیزمهای مدیریت پسماند در مبدا را شناسایی کردیم و به عنوان مجموعه ارائه دادیم. خانههایی که حیاط دارند چطور میتوانند با چال کردن، استفاده به عنوان خوراک دام، پشته کردن و چندین و چند مدل دیگر کار کنند. اگر خانه باغ نباشد، میتواند در مخزن کوچک دفن کند و بعد که تبدیل به خاک شد خالی کند. اگر نتوانست دهیاری باید وارد کار شود و بگوید در این زمین زباله آلی بیاور و ما روی آن خاک میریزیم. در کشورهای آسیای شرقی این شیوه بسیار جواب داده. این مدل در گیلان در چند روستا در حال اجرایی است.
نتیجه این تحقیق چه شد؟ یعنی استانداری یا ارگانهای دیگر به فکر عملیاتی شدنش افتادند؟
آن زمان ستاد شهرداریها و دهیاریها استقبال کردند اما با تغییرات دولت کمرنگ شد. اکنون اگر استاندار فعلی قدم بردارد میتوانیم به گزارشهایی برسیم که تولید پسماند کاهش یافته و در نهایت در طولانیمدت اتفاق خوبی رخ دهد. ما در زمان تحقیق شاهد بودیم که در تعدادی از روستاهای گیلان سطل انتقال زباله حذف شده. چرا که مردم این سیستم انتقال را ناکارآمد دیدند. سیستمی که بیشتر پسماند را انتقال نمیداد. به این ترتیب در بخش کوچصفهان بیست روستا سطل زبالهشان را با همکاری مردم برداشتند و خودشان در حال مدیریت ماجرا هستند. اما نکته اینجاست که بدون اراده حاکمیت نتیجه عمیق و طولانیمدت در آینده نخواهد داشت.
وضعیت فعلی بحرانی است و بهنظر چشمانداز درستی هم پیش رو نیست. برای این وضع چه باید کرد؟
در مواجهه با وضعیت کنونی باید چند دسته راهکار را در نظر داشته باشیم؛ راهکار کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت. اما قبل از آن باید با مردم صادق بود و تغییرات بنیادین را مدنظر قرار داد. در کوتاهمدت باید به سرعت حجم زباله انتقالی به سراوان طی شش ماه آینده 30 درصد کاهش یابد. با کاهش حجم پسماند، پوشاندن سطح آن به وسیله ماسه و شن هم ممکن میشود و آلودگی و بوی ناشی از آن کنترل میشود. در این شرایط شیرابه هم قابل کنترل است. در میانمدت باید این مکان را به لندفیل درستی تبدیل کرد که مدیریت اصولی داشته باشد. ما در سراوان لندفیل نداریم. فقط محل دپو است و زبالهها روی هم قرار میگیرند. در طولانیمدت هم باید به سمت برنامهریزی جدید رفت و مدیریت محلی کوچکمقیاس پسماند را در دستور کار قرار داد. در این صورت است که میتوان امیدوار بود که این سایت در آینده جمع شود. اگر تغییر ابتدایی با مدیریت درست اتفاق بیفتد، هدف طولانیمدت غیرقابل دسترس نیست. سیاستمداران میگویند این سایت را تعطیل میکنیم اما بدون کاهش حجم پسماند نمیتوان این کار را عملی کرد. چند ماهه نمیتوان اثرات مخرب چهل ساله را پوشاند. این کار اثرات محیط زیستی فراوانی هم دارد. وقتی بخواهیم این حجم از زباله را بپوشانیم باید چندین تن شن و ماسه از بستر رودخانه بیاوریم که اثرات این کار وحشتناک است. در نتیجه باید یک بار برای همیشه با چشمانداز و برنامهریزی با این مسئله روبهرو شوند و از حرف و تجویز مسکنهای مقطعی جلوگیری کنند.
مسئله پسماند به غیر استانهای شمالی کشور، در سایر استانها چه وضعیتی دارد؟ این در حالی است که در سالهای گذشته چند باری هم نام چند روستا در مازندران را به نام روستاهای بدون پسماند شنیدهایم.
مشکل مدیریت پسماند نه تنها در ایران، بلکه در دنیا هم مسئلهای نوپدید است. سالها حجم زیادی پسماند به اقیانوسها ریخته میشد و این تصور وجود داشت که ناپدید میشود و حتی بعضی از کشورها پسماند را به خارج از مرزهایشان میفرستادند و گمان میکردند این مسئله حل میشود. مدیریت اصولی پسماند سابقهای طولانی ندارد. در ایران هم وضعیت به همین شکل است. در شهرهایی مثل مشهد یا اصفهان مدیریت پسماند جلوتر از استانهای شمالی است. لندفیل اصولی دارد و از سویی تفکیک جدیتر است. صنایع بازیافت در کرمانشاه توسط خانم هایده شیرزادی اداره میشود و آنجا پسماند تر را به کمپوست تبدیل میکنند. در این شهر هیچ پسماند تری دور ریخته نمیشود و همه به کمپوست تبدیل میشود و برای برگشتیها هم نسخههایی تعریف شده است. در استان مازندران هم آقای آهنگرانی برای این امر تلاش کردند و روستاهایی بدون پسماند شکل گرفت اما همه اینها اقدامات مقطعی و کوچکمقیاس است. اگر مدلها در قالب برنامه جامع استانی درنیاید، نمیتواند سیستم را تغییر دهد. ما باید بتوانیم سیستم را تغییر دهیم و در چشمانداز 10ساله این مشکل را حل کنیم، نه آنکه فقط بعضی موارد را در برخی استانها حل کنیم. در تهران هم اتفاقاتی افتاده مانند آنکه به شهروندان گفته شد پسماند تر را خشک کنند و به عنوان خوراک دام تحویل دهند. اما اصلا همهگیر نبود چرا که مشکل اصلی نبود اراده حاکمیتی برای ساماندهی مسئله پسماند است. چیزی که حالا در سراوان عیان شده و ممکن است در نقاط دیگر کشور هم به شکل بحرانی خود را نشان دهد.
برچسب ها:
پیشنهاد سردبیر
مسافران قطار مرگ
مطالب مرتبط
امدادرسانی به مناطق سیلزده ادامه دارد، اما مردم میگویند کافی نیست
آب کپرهای «زرآباد» را برد
در منطقهای که فعالان محیط زیست خوزستان پیشنهاد تأسیس ژئوپارک دادهاند، مجوز برداشت معدن صادر شد
معدنکاوی در کمین«درهبرفی»
ناقوس مرگ تالابهایی که میزبان نخستین تمدنها بودند، بهصدا درآمده است
گرد مرگ بر «باغ عدن»
دانشمندان هشدار میدهند
سکوت مرگبار طبیعت
هشدار شیوع «زنگ زرد» گندم برای استانهای پربارش صادر شد
آفت به گندمزار زد
خبردرمانی دریاچهٔ ارومیه به سبک دولت
کشورهای دیگر زعفران ایران را بهنام خود بستهبندی میکنند و میفروشند
ابتلای زعفران به بیماری پسته و فرش
«دشت کاشان» درگیر «النینو»
فرصتی برای پیگیری حقابهٔ هریرود
نقدی بر گفتههای مخالفان خشکالهسازی بهعنوان روشی برای مدیریت پسماند تَر
مخالفان «خشکالهسازی» چه کسانی هستند؟
نظر کاربران
نکیسا خدیشی
از توجه شما سپاسگزاریم و خوشحالیم که پسندیدین
سردار خالدی
با سلام و عرض ادب خدمت دوستان تحریریه روزنامه پیام ما به باورم مصاحبه هایی از این دست باید بیشتر و بیشتر شود که ضریب نفوذ آگاهی در خصوص مسئله ها تعمیق پیدا کند. خداقوت به دوستان روزنامه پیام ما. فقط حیف است این گزارش یا یادداشت دکتر مهدی زارع در خصوص عقب روی خط برف در البرز در همین شماره روز دوشنبه 5 اردیبهشت به نظرم جا دارد در رسانه های اجتماعی خیلی بیشتر و بیشتر بچرخد و پَرورده بشود. از صداوسیما و بخش های خبری یا تحلیلی برای این کار استفاده کنید، حیف است. یا اینکه برایش کمپین هایی درست کنید که درکِ و دانایی همه گیری را هدف قرار دهد. باز هم خداقوت و ممنون.
تبلیغات
وب گردی
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید