پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | این گریه یک ملت است

چرا اسماعیل یغمایی سخت گریست؟

این گریه یک ملت است





این گریه یک ملت است

۴ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۰:۰۰

مرد اشک می‌ریزد، بر خاک چنگ می‌زند. فرزندش نمرده. ایرانش ویران شده است. فیلم اشک‌های اسماعیل یغمایی، باستان‌شناس شناخته‌شده بر ویرانه‌های ارگان یا ارجان که میراث‌خبر منتشر کرد، دست به دست در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخد. او بر جنازه شهر دوره‌ی عیلامی ارگان اشک می‌ریزد. تهدید و تخریب اما تمامی ندارد. مسئولان این بار به سراغ شهر ساسانی- اسلامی ارگان که هنوز پا برجای مانده است، رفته‌اند. مسئولان آبفا با مجوز میراث‌فرهنگی می‌خواهند لوله آبی با قطری بالا از دل آن رد کنند. قرار است از سد کوثر به روستای بیلک در کهکیلویه و بویراحمد آب برسانند. این اقدام شهر تاریخی ارجان با اندام‌های کاملا متصل به‌هم را دو نیمه کرده و پیش‌بینی می‌شود، تخریب بزرگی در راه است.
اشک‌ها فرو می‌ریزند. دل افکار عمومی به درد آمده، مردم می‌نویسند: «این گریه یک ملت است.» آن‌ها همراه، اسماعیل یغمایی، باستان‌شناس بنام ایران شوکه شده‌اند. هر آن‌چه از دوران پادشاهان عیلامی بر کرانه‌ی خلیج‌فارس باقی مانده بود، برای همیشه نابود شده است. این یک در هزاران فاجعه‌ای است که هر روز به بهانه عبور لوله‌ی آب و گاز و خط آهن و شن‌ریزی سد و عبور کامیون‌های سنگ‌سازی…. در گوشه‌گوشه‌ی ایران اتفاق می‌افتد.

حرف این است: «دریغ است ایران که ویران شود.» مسئولان میراث‌فرهنگی خوزستان اما بی‌توجه به همه این مطالبات بدون این‌که کک‌شان بگزد، پیش‌دستی کرده و زودتر از مدیران وزارتخانه میراث‌فرهنگی و گردشگری و صنایع‌دستی با رسانه‌ها مصاحبه کرده و می‌گویند: «مجوز صادر شده است.» البته تاکید هم می‌کنند: «ما ابتدا مخالف بودیم اما شورای فنی در تهران تشکیل شد و حریم را بازنگری کردند.»
این شورا را چه کسانی تشکیل دادند؟ هدف آن‌ها چه بوده است؟ این‌که آبفا هزینه بیشتری برای عبور لوله‌ آب از مسیری دیگر پرداخت نکند؟ همه می‌دانند، در سال ۱۳۹۲، کامیار عبدی، محمدتقی عطایی و شهرام زارع این محوطه را تعیین حریم کرده و آن‌ها را به همه نهادها و مراکز دولتی و غیردولتی ابلاغ کرده‌اند. پس کدام کارشناسان مجوز را صادر کرده‌اند؟
عباس مقدم، باستان‌شناس و رئیس سابق پایگاه ارجان که خود دست‌اندرکار تعیین عرصه‌وحریم ارگان و ابلاغ آن بوده با متعجب می‌گوید: «من هم نمی‌دانم، چرا و چگونه همه آن هزینه‌ها و کارشناسی‌ها نادیده گرفته می‌شود و قانون را زیرپا می‌گذارند.» مسئله این‌جاست که هیچ‌کدام از باستان‌شناسانی که در این محوطه کار کرده‌اند، می‌گویند در جلسه مورد بحث در تهران حضور نداشتند! اعضای حاضر در این جلسه‌ هم طبق معمول پاسخ نمی‌دهند. قائم‌مقام و معاون میراث‌فرهنگی وزیر ایران چطور؟ برخی بر این باورند، آقای علی دارابی را دوره کرده‌ و از کارشناس نبودنش سواستفاده کردند. سوالات بی‌پاسخ می‌ماند. پاسخ‌گویی ماحصل دولت شفاف و قانون‌مند است.
حالا کار به این‌جا رسیده و کارد به استخوان. بر مطالبه مردمی سرپوش گذاشته می‌شود و بدون در نظر گرفتن، خواسته‌ی مردم، مدیر میراث‌ خوزستان حکم را صادر شده می‌داند و می‌خواهد سریع ختم ماجرا کند.
مردم به تماشای عملکرد مسئولان میراث‌فرهنگی نشسته‌اند. بی‌شک از ذهنشان نمی‌رود، چگونه اسماعیل یغمایی بر ویرانه‌های ارگان عیلامی اشک می‌ریخت. عباس مقدم، باستان‌شناس می‌گوید: «یادم می‌آید، بعد از ۲۹ سال که از کاوش‌های آقای یغمایی در ارگان عیلامی می‌گذشت حدود ۹ سال پیش با هم به بازدید از این محوطه رفتیم. استاد وقتی از ماشین پیاده شد، پرسید این‌جا کجاست؟ گفتیم ارجان قدیم است. باورش نمی‌شد، شوکه شده بود. ناگهان شروع به گریه کرد. کلی آرامش کردیم. نشد که نشد. من تنها از لحظه‌های آخر، فیلم گرفتم تا این درد در تاریخ ثبت شود.» حالا درد در تاریخ ثبت شده است، تاریخ اما تکرار می‌شود. گریه‌ها در سینه‌ها تلنبار می‌شود. ننگ به نام چه کسانی می‌ماند؟ سیل روزی می‌خرشد.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *