سایت خبری پیام ما آنلاین | یک سده جنگلداری

روایت تبدیل جنگل‌های خصوصی به اراضی ملی

یک سده جنگلداری

نقش خارجی‌ها در امور جنگل کشور بی‌طرفانه مورد بررسی و خدمات و اشتباهات آنان معرفی شود





یک سده جنگلداری

۱۷ فروردین ۱۴۰۱، ۰:۰۰

آغاز حفاظت از جنگل‌ها در ایران به سال 1299 برمی گردد که گروهی برای مساحی جنگل‌ها به مناطق شمالی کشور رفتند تا بتوانند مرزی میان جنگل‌های دولتی و مالکین خصوصی مشخص کنند، به ویژه که فروش چوب یکی از منابع درآمدی دولت بود. از آن زمان تاکنون جنگلداری در ایران فراز و نشیب‌های بسیاری را طی کرده است. زمانی ما شاهد تشکیل وزارت منابع طبیعی بودیم و پس از آن بار دیگر حفاظت در قالب یک سازمان دنبال شد. نگاهی اجمالی به آنچه در این یک سده درباره منابع طبیعی اتفاق افتاده و روندهایی که طی شده است در آغاز قرن جدید ضروری به نظر می‌رسد.

1- تفکیک جنگل‌های دولتی از خصوصی؛(اول قرن چهاردهم)
یکی از بهترین تاریخچه‌های سه دهه اول جنگلبانی در قرن چهاردهم، نوشته‌ای است از خلیل قاضی تهرانی که خود در سال‌های زیادی از آن در دستگاه اداری آن زمان نقش به عهده داشته است.
او در این گزارش که در سالنامه بنگاه جنگل‌ها در سال 1329 نوشته آورده است: به طور کلی تا سال 1297 دولت اساسا توجهی به جنگل‌ها نداشت … تا آنکه برخورد اتفاقی با آمار گمرکی مربوط به صادرات درختان شمشاد، بلوط و گردو از جنگل‌های شمال کشور دولت را به اهمیت جنگل‌ها و لزوم حراست از آن متوجه ساخت.
شایان یادآوری است که در اول قرن، حدود سه چهارم مالکیت جنگل خصوصی یا اربابی بود و مرز این جنگل‌ها با جنگل‌های دولتی نیز مشخص نبود؛ از این رو مالکان، بهره مالکانه این جنگل‌ها را نیز به نفع شخصی تملک می‌کردند؛ تا اینکه دولت تیمی سه نفره را برای ارزیابی و تفکیک جنگل‌های دولتی از اربابی به شمال فرستاد و علی‌رغم تلاش این هیات به علت مصادف شدن با قیام میرزا کوچک خان کارشان نیمه تمام باقی ماند!
2- ظهور و سقوط کارشناسان خارجی؛
از همان ابتدای قرن چهاردهم خورشیدی خارجیانی مانند شریکر اتریشی و فندم هاگن آلمانی در سازمان ابتدایی برای جنگل‌های شمال کشور نقش داشته و این نقش تا سال 1357 خورشیدی و وقوع انقلاب اسلامی به صورت‌های مختلف مانند تدریس، مشاوره، و … کمابیش ادامه داشته است.
در سال 1357 با اذعان کارشناسان خارجی به اینکه کارشناسان ایرانی برای مدیریت جنگل دیگر نیازی به کارشناسان خارجی ندارند، کشور ایران را ترک کردند.
نقش خارجی‌ها در امور جنگل کشور باید به صورت کامل و بی‌طرفانه مورد بررسی قرار گرفته و خدمات و اشتباهات آنان از هم بازشناخته شود. نقشی که چندان کمرنگ نبوده و جای پای آن در همه زمینه‌ها از آموزش، مشاوره، مطالعه، مشارکت، و حتی تجارت قابل مشاهده است.این نقش در دهه‌های اخیر به صورت پروژه‌های مشترک قابل بررسی است.
3- انحلال تشکیلات جنگلبانی توسط پهلوی اول؛
بنا به گزارش قاضی تهرانی، اقدامات پاسبانان جنگل در جلوگیری از احداث کوره زغال باعث کمبود زغال -که سوخت اصلی شهرها بود- شده و از طرف دیگر به درآمد مالکان جنگل‌های شخصی لطمه می‌زند. این وضعیت سبب بروز بحرانی شد که به موجب آن رضا شاه در سال 1313 تشکیلات جنگلبانی را منحل، بودجه آن را حذف، و پاسبانان و محافظان جنگل را اخراج کرد. همچنین وظیفه آنان در املاک اختصاصی به ماموران املاک مزبور واگذار شد.بر اساس این دستور قطع درخت به کلی ممنوع و تهیه زغال فقط از سرشاخه درختان امکان پذیر شد.این دستور مشکلاتی به بار آورد و دولت ناگزیر شد در این تصمیم خود تعدیلاتی به وجود آورد.این وضعیت ادامه داشت تا کریم ساعی جوان اعزامی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور به میهن بازگشت و در سال 1317 در دستگاه دولتی مشغول شده و آرام آرام جنگلبانی نوین ایران را بینیان نهاد. داستان انحلال جنگلبانی در دهه دوم قرن ناگفته‌های زیادی دارد که باید توسط محققان رازگشایی شود.
4- زندگی تراژیک کریم ساعی؛
کریم ساعی؛ دانشمند نابغه‌ای بود که تنها ظرف مدت 15 سال خدمات بسیاری به جامعه علمی و اداری کشور به یادگار گذاشته است.او که از جمله دانشجویان اعزامی به خارج از کشور بود؛ پس از بازگشت به کشور در سال 1317 وارد دستگاه دولتی شد و با ارسال نامه استدلالی به پهلوی اول بنیان‌گذار تشکیلات نوین جنگلبانی ایران شد.ساعی در سال 1321 در تصویب نخستین قانون درباره جنگل مصوب مجلس نقش بی‌بدیلی داشت و برای اطلاع نمایندگان مجلس شورای ملی از مسائل جنگل نشریه‌ای به نام شمه‌ای درباره جنگل‌های کشور منتشر کرد.نخستین کتاب علوم جنگل در ایران نیز توسط ساعی نوشته شد.از جمله دیگر اقدامات او جنگلکاری منطقه عباس‌آباد بود که بخش کوچکی از آن به عنوان پارک ساعی هنوز به یادگار باقی مانده است.
در سال‌های نخستین برنامه‌ریزی در کشور از ساعی که فردی دانشگاهی، اداری و میدانی بود کمک گرفته شد.کریم ساعی زندگی تراژیکی داشته است 42 سال عمر پر برکت او با فوت در یک سانحه هوایی در سال 1331 به پایان رسید.داستان زندگی ساعی ظرفیت یک سریال تلویزیونی جالب را دارد؛ و مستندهای ساخته شده به هیچ وجه نسبت به این دانشمند شریف ادای دین لازم را نکرده است.
5- ملی شدن جنگل‌ها؛
چهار دهه تلاش برای ساماندهی بهره‌برداری از جنگل با وضع قوانین و مقررات مختلف، آموزش و به کارگیری پاسبان و محافظ جنگل، تشکیل بنگاه جنگل‌ها و ارتقای آن به سازمان جنگلبانی ایران؛ هیچ‌کدام نتوانست جنگل را از خطراتی چون چرای دام، آتش‌سوزی، زغال‌گیری، تبدیل شده به زمین زراعی و در یک کلام تخریب کمی و کیفی محافظت کند.در سال 1341 هم‌زمان با اصلاحات ارضی و خلع ید از بزرگ مالکان، جنگل‌ها و مراتع کشور نیز ملی شد. این اقدام هنوز هم مورد بحث محافل علمی و اجرایی کشور قرار دارد؛ اگر چه حتی مخالفان هم بعضا به اصل و هدف این اقدام انتقاد نداشته و شکل آن را نمی پسندند.هم زمان با ملی شدن جنگل‌ها، بهره‌برداری از جنگل نیز مستلزم تهیه طرح بر اساس اصول علمی و تصویب آن توسط سازمان جنگلبانی ایران شد اما این طرح‌ها هم همانند ملی شدن موافقان و مخالفانی دارد؛ اگرچه نسبت به وضعیت گذشته بسیار مطلوب بوده و با وضعیت ایده آل همچنان فاصله دارد.
6- تشکیل وزارت منابع طبیعی و انحلال آن
دهه 40 خورشیدی از دهه‌های ماندگار در قرن چهاردهم کشور است. دولت‌مردان باسواد و متحد در مراکز تصمیم‌گیری اقتصادی، یک دهه رشد اقتصادی بیش از ده درصد را به ارمغان آوردند. بسیاری از صنایع در این دهه ایجاد و رونق گرفت. طرح‌های توسعه‌ای فراوانی در زمینه‌های مختلف به اجرا درآمد. باور کردنی نیست که در زمینه سینما و ادبیات نیز آثار ماندگاری خلق شد! اقدام مهم دیگر این دهه پس از ملی کردن جنگل‌ها؛ تصویب قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها بود که پس از گذشت بیش از 60 سال اساس آن هم‌چنان پابرجا و تغییرات اندکی در آن داده شده است.اما شاید مهم‌ترین اقدام در زمینه منابع طبیعی تشکیل وزارتی به همین نام در سال 1346 بود که علاوه بر جنگل‌ها و مراتع، شیلات و محیط زیست را هم در بر می‌گرفت.جامعه جنگل کشور نسبت به این اقدام حس نوستالوژیک (غم غربت) خوبی دارد اما هنوز جای یک بررسی علمی و دقیق از عملکرد چهار ساله این وزارت خالی است. علی‌رغم اقداماتی چون گسترش صنایع، تشکیل موسسات تحقیقاتی مرتبط و … اقدامات نادرستی چون واگذاری جنگل‌های کم شیب جلگه شمال کشور به سران ارتش و وابستگان به سیستم نیز در این کارنامه جای دارد. سرانجام در سال 1350 تنها وزارتخانه بخش منابع طبیعی در قرن چهاردهم شاید به خاطر وزیر پر حرف و حدیث آن منحل و دو سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور و حفاظت محیط زیست از خاکستر آن متولد شد.
7- انقلاب اسلامی؛
انقلاب اسلامی سال 1357 خواه ناخواه بر منابع طبیعی کشور نیز تاثیرات فراوانی بر جای گذاشت. متاسفانه عده‌ای از سودجویان در اوان انقلاب نسبت به قطع بی‌رویه درختان جنگلی اقدام کرده؛ هم‌چنین مراتع زیادی هم تبدیل به زمین زراعتی شد که به میلیون‌ها هکتار هم تخمین زده می‌شود. مجریان طرح‌های جنگلداری طرح‌ها را همراه با فراورده‌ها و ماشین‌آلات رها کردند و نهادهای نوپای انقلابی به ناچار برای جلوگیری از هرج و مرج مدیریت امر را به عهده گرفتند. کارشناسان خارجی از کشور خارج شدند و طرح‌های ناسازگار آنها مانند قطع یک‌سره وسیع و نهالکاری با گونه های سوزنی برگ تند رشد هم با آنها از دستور کار خارج شد. پاک‌سازی دستگاه اداری و بازنشستگی زودهنگام (20 ساله) از جمله شامل بسیاری از متخصصان لایق هم شد و بدین ترتیب بدنه کارشناسی منابع طبیعی در دستگاه دولتی تضعیف شد.تقریبا یک دهه طول کشید تا با پایان جنگ و گسترش دانشگاه‌ها نیروی انسانی دستگاه متولی منابع طبیعی هم بازسازی و تقویت شود اما ادغام‌های پی در پی و تغییرات مدیریتی شدید سبب اختلال محسوس و نامحسوس در حفاظت و مدیریت منابع طبیعی کشور شد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *