سایت خبری پیام ما آنلاین | دستفروش‌ها می‌سوزند

دستفروش‌ها می‌سوزند





دستفروش‌ها می‌سوزند

۱۶ بهمن ۱۴۰۰، ۰:۰۰

به تازگی شاهد خبر خودسوزی دستفروشی در خرم آباد بودیم اما این اتفاق تازه‌ای نبود و قبلا مواردی در شهرهای تهران، تبریز و خرمشهر رخ داده است. این‌ها به جز موارد مرگ بر اثر ضرب و شتم توسط ماموران شهرداری در تهران و قم بوده است یا شکل های دیگرِ خودکشی دستفروشان از جمله خودکشیِ دستفروش متروی گلبرگ.اما این تنها آتش به عنوان عناصر اربعه نیست که دستفروشان را می‌سوزاند، شرایط دشوار کار، فقدان بیمه و بازنشستگی، فقر، مخاطرات سلامت، تبلیغات تحقیرآمیز و طردکننده، طرح های دوره ای ممنوعیت بساط گستری، همگی برای دستفروشان، زخم هایی هستند که مثل خوره در انزوا روحشان را آهسته می خورد و می تراشد.مواجهه با دستفروشان ، اختصاص به این جناح یا آن جناح نداشته است و در دوره های مختلف شورا و شهرداری و شهرهای مختلف(تهران،تبریز،کرج، قم، اهواز، آبادان، خرمشهر، همدان، خرم آباد، فومن) شاهد آن بوده ایم.
مواجهه شهرداری‌ها با دستفروشان در سه انگاره ریشه دارد: نخست تصویری از نظم معبر که تنها برای عبور کارکرد دارد و شهرداری ناظمِ آن است، دوم، تعارض اصناف با دستفروشان و پیش فرضی مبتنی بر محق فرض کردن اصناف ، سوم، پیش فرض مبتنی بر بدمنظری دستفروشان به دلیل فقر.
در مورد انگاره نخست، پیاده رو بنابر تمامی اصولِ شهرسازی(از نظریات جین جیکوبز تا نوشهرگرایان و اصول پیاده‌پذیریِ-Walkabality- دانیل کورتر و کرومبک و بانک جهانی) عرصه‌ای برای فعالیت‌پذیری، تعامل و درنگ است و مطابق با منشور جهانی حق به شهر، ساکنان شهر حق دارند در فضاهای شهری به بیانگری، خلاقیت و تأمین معیشت بپردازند.
در مورد انگاره دوم، جدا از نادرستی آن به صورت عام (اول اینکه اصناف گونه های مختلف دارند اعم از اصناف تولیدی، عمده فروش و خرده فروش که دو بخش اول هیچ‌گونه تعارضی با دستفروشان ندارند و در بخش سوم هم لایه بسیار محدودی که قابل مدیریت و سامان بخشی است)‌

مطابق اصل چهل و ششم قانون اساسی کسی حق ندارد کسب و کار مشروع خود را مانع کسب و کار مشروع دیگران قرار دهد و با توجه به ماده سوم قانون نظام صنفی مبنی بر رسمیت بخشی به واحدهای صنفی سیار، این تعارض نمی تواند به حذف یک طرف آن بپردازد و همچنین به طور عمده، مشتریان دستفروشان و مغازه‌ها به دلیل تفاوت نوع جنس و شرایط ارائه آن، متفاوت است و حذف دستفروشان، مشتریان آنها را به مغازه ها گسیل نمی‌دارد و در نهایت اینکه در عصرِ بازارهای آنلاین (اعم از مجموعه های بزرگ و دستفروشان اینترنتی) دیگر این تعارض دارای موضوعیت نیست و کسب و کارها باید خود را با مقتضیات دنیای جدید انطباق دهند.
در مورد انگاره سوم، نخست آنکه باید با فقر مقابله کرد و نه فقرا و اینکه شهرداری از مسئولیت‌های خود برای فقرزدایی (اعم از برنامه‌های اقتصادشهری و سیاست‌های رفاهی شهری) طفره می‌رود و به جای آن به مقابله با قربانیان فقر می‌پردازد، خلاف عدالت اجتماعی است. دوم آنکه دستفروشان می‌توانند چنان که نمونه‌های جهانی (تایلند، مالزی، اندونزی، هند، برزیل، پرو، آفریقای جنوبی، استرالیا، یونان، انگلستان، ایالتهایی از آمریکا-نیویورک،لس آنجلس-) نشان می‌دهد به زیبایی شهر و گردشگری کمک کنند. سوم آنکه حذف دستفروشان برای ندیدن فقر، فقر را در جلوه‌های زشت‌تری نمودار می‌سازد.تجربه سالیان نشان داده است که طرح‌های ممنوعیت و جمع‌آوری به‌رغم هزینه های سنگین آن(هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ اجتماعی و سیاسی و امنیتی) شکست خورده‌اند و موقتی بوده‌اند‌. این شکست در مورد طرح‌های بازارچه‌های ساماندهی شده بالا و به صورت پیمانکاری هم تکرار شده است. دستفروشی و فضای شهری دو ویژگی مهم دارند که در برنامه ریزی باید به آنها توجه کرد که همواره نادیده گرفته می‌شوند: تنوع و منطق اختصاصی.منطق اختصاصی دستفروشی شامل این پنج اصل است‌: نخست، مبتنی بر منطق بازار و مشتری محور ، دوم، مبتنی بر ارتباط و پاخوریِ فضا، سوم، انعطاف‌پذیری زمانی و فضایی و کالایی‌، چهارم، فراگیری از گروه‌های مختلف اجتماعیِ طرد شده اعم از مهاجران، افراد دارای معلولیت، اقلیت‌های مذهبیِ غیررسمی، مشمولان غایب خدمت سربازی، از کارافتادگان، افراد دارای سوء پیشینه و… و پنجم، غیررسمیت و سهل‌گیری در مورد قواعد.منطق اختصاصی فضای شهری نیز شامل دو اصل فعالیت‌پذیری و تعامل است. فضا پدیده‌ای اجتماعی است. بنابراین دو منطق و با توجه به تنوع فضاهای شهری(چه درون هر شهر و چه بین شهرهای مختلف- برای مثال دستفروشی در شهرهای تهران، رشت و اهواز بسیار با هم متفاوتند) و تنوع دستفروشان(اعم از نوع دستفروشی، قشربندی اجتماعی) باید برنامه‌ریزی کرد اما اصل بنیادین برنامه‌ریزی موفق لحاظ ذینفعان است که با گفت‌وگوی اجتماعی و نهادهای مشارکتی حاصل می‌شود و نیازمند ایجاد تشکل مستقل برای دستفروشان است. دستفروش‌ها می‌سوزند اما ممکن است آتش آنها فقط خودشان را نسوزاند. این شرایط حساس می‌تواند فرصتی باشد که به جای افزایش تهدیدها، به یک توافق اجتماعی دست یافت.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *