پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | چالش مدیران دولت با میراث‌ ملی

چرا مدیران فرهنگی اولویت‌شان باید ساخت توالت و گل‌کاری باشد؟

چالش مدیران دولت با میراث‌ ملی

پس از ۶۹ سال دوباره چارستون خانه قوام‌السلطنه لرزیده؛ این بار با پیچیدن صدای کلنگ و چکش در پیکرش آن هم به خاطر ساخت سرویس بهداشتی در اتاق مدیرعامل جدید





چالش مدیران دولت با میراث‌ ملی

۱۶ آبان ۱۴۰۰، ۰:۰۰

صدای «یا مرگ یا مصدق» چارستون خانه قوام‌السلطنه را لرزاند. ۳۰ تیر ۱۳۳۱ بود. مردم به چشم دیدند چگونه جوی خون تن خیابان را سرخ کرد. خانه قوام از میان همه‌ی این «مرده‌بادها و زنده‌بادها» جان سالم به‌ در برد تا روایت کند، حالا پس از ۶۹ سال دوباره چارستون خانه قوام‌السلطنه لرزیده است. این بار با پیچیدن صدای کلنگ و چکش در پیکرش، آن هم به دلیل ساخت سرویس بهداشتی در اتاق مدیرعامل جدید. اقدامی که با واکنش گروه‌های مردمی و دوستدار میراث‌فرهنگی مواجه شد. مردم می‌پرسیدند، چطور ممکن است، مدیر جدید، پیکر یک اثر ملی را با زیرپا گذاشتن قوانین و ضوابط میراث‌ فرهنگی بلرزاند؟ معاون میراث‌ فرهنگی اداره میراث‌ تهران هم این اقدام را تخلف نامید اما در آخر حرف‌هایش هم اضافه کرد: «خسارتی ایجاد نشده است. درحال احداث (سرویس بهداشتی) بودند که ما گفتیم جمع‌آوری و اعاده به وضع سابق شود. یک ناظر مستقر می‌کنیم که در فرایند بازگرداندن به وضع سابق، آسیبی به بنا وارد نشود.»

شنیده‌ها اما تمامی ندارد؛ از تغییر حوض‌خانه به وی‌آی‌پی، جابه‌جایی آرشیو فارابی، ورود ماشین به داخل مجموعه و… آیا اولویت مدیران جدید فارابی ایجاد تغییرات در خانه ثبت ملی قوام‌ است یا برنامه‌ای برای سینمای ایران دارند؟ شاید باید کمی زوایه نگاه‌مان را بازتر کنیم. سوال اساسی این‌جاست، چطور ممکن است، یک مدیرفرهنگی که محل کارش در یک بنای تاریخی است، نسبت به موقعیت و شرایط خاص خود آگاهی نداشته باشد؟ چرا نباید قوانین و ضوابط میراث‌فرهنگی را بداند؟ مثلا چرا از خود نمی‌پرسد، آیا در چهل سال گذشته مدیران مستقر در این مجموعه نیاز به سرویس بهداشتی داخل خانه نداشتند؟ این برای نخستین بار نیست که مدیران دولت سیزدهم دچار چنین تخلفات آشکاری در قبال میراث‌فرهنگی ایران می‌شوند. پیش از این هم مدیر جدید موزه فرش معروف به «چلمن سیزدهم» اقدام به گلکاری در حوض‌های حیاط موزه فرش کرده بود، اقدامی که افکار عمومی را به شدت جریحه‌دار کرد. نحوه عملکرد این مدیران جدید، لرزه به جان بسیاری از مکان‌های تاریخی انداخته‌اند که در اختیار دولت، بنیادها و یا سازمان‌های نیمه‌خصوصی‌ قرار دارند. البته برای این‌که این گزارش نوشته شود، چندین بار تلاش به گفت‌وگو با مدیرعامل جدید بنیادفارابی کردیم اما حاضر به گفت‌وگو با روزنامه «پیام‌ما» نشد به این بهانه که همه پاسخ‌ها را دیروز به خبرگزاری ایسنا داده است. مسئولان ارتباط با رسانه‌های بنیاد عنوان کردند: «بروید از ایسنا کپی کنید!»
چرا مدیران قبلی توالت نزدند؟
با هم به سراغ خانه قوام‌السلطنه به عنوان نمونه‌ای که قربانی عملکرد مدیرش شد، می‌رویم. کمتر کسی است که ایرانی باشد و قوام‌السلطنه را نشناسد یا حداقل تصویر آن را ندیده باشد. او یکی از بانفوذترین چهره‌های سیاسی ایران بوده و نقش مهمی در شکل‌گیری تاریخ معاصر داشته است.
احمد قوام، سه بار در دوران قاجار و دو بار در دوران پهلوی به نخست‌وزیری رسید، ۱۴ بار به عنوان وزیر امور داخلی انتخاب شد، چهار بار پست وزارت امور خارجه به او تفویض شد. چهار بار وزیر امور مالیه، دو بار وزیر جنگ و یک بار وزیر عدلیه شد. او در سال ۱۳۳۱ با محمد مصدق، نخست‌وزیر وقت سرشاخ شد و با این جمله معروف «کشتی‌بان را سیاستی دیگر آمد» نخست‌وزیری خود را اعلام کرد. این سیاستمدار پرنفوذ در اواخر قاجار اقدام به ساخت خانه‌ای در قلب تهران کرد که بعدها اتفاقات تاریخی مهمی در آن رخ داد.
می‌گویند معمار این خانه «ابوالحسن صانعی» معمار معروف آن زمان بوده است. این معمار البته فقط یک خانه نساخت بلکه یک اثری هنری خلق کرد. این اثر هنری بعد از رفتن قوام پس از ۳۰ سال زندگی در آن همچنان باقی ماند تا شاهد اتفاقات بسیار باشد.
احمد محیط‌طباطبایی، رئیس ایکوم (کمیته ملی موزه‌های ایران) از سرنوشت این خانه حکایت می‌کند: «خانه قوام بعد از مرگ او به سفارت مصر واگذار شد. در زمان استقرار سفارت مصر، گچ‌بری‌هایی به سبک اروپایی به بخشی از تالارهای طبقه اول اضافه شد. اگر به این موزه رفته باشید، پایین بخشی از گچ‌بری‌های این طبقه پرچم سفارت مصر دیده می‌شود. مدیران این سفارت حتی سقف بنا را هم تغییر دادند و گنبدی شکل کردند. اکنون انتظار نمی‌رود، مدیران جدید همچون یک دولت خارجی با آثار تاریخی و ملی رفتار کنند!»
او از واگذاری این خانه به سفارت افغانستان و پس از آن به بانک بازرگانی می‌گوید: «در سال ۱۳۵۵ شمسی عمارت قوام‌السلطنه به تملک بنیاد فرح پهلوی درآمد. ساختمان دو بخش بیرونی و اندرونی دارد که عمارت بیرونی، موزه آبگینه شد و برای بخش اندرونی که محل سکونت قوام‌السلطنه بود، کاربری فرهنگسرا و سالن نمایش فیلم (فرهنگسرای نوبهار) تعریف شد. پس از پیروزی انقلاب، موزه آبگینه فعالیت خود را ادامه داد، اما فعالیت فرهنگسرای نوبهار متوقف شد و ساختمان آن در سال ۱۳۶۲ به بنیاد سینمایی فارابی ‌داده شد.»
این زندگی پرفراز و نشیب بیش‌ از پیش خانه قوام‌السلطنه را که معماری منحصربه‌فردی هم داشت، ارزشمند کرد به طوری که در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت، و بسیاری از کارشناسان میراث‌فرهنگی متفوق‌القول‌اند که این‌ خانه جزو یکی از نفایس ملی به شمار می‌‌رود. عجیب است که یک مدیر فرهنگی در جریان اهمیت این خانه تاریخی قرار ندارد و هنوز از گرد راه نرسیده همچون یک بنای معمولی با آن رفتار می‌کند. این مدیر از خود حتی نپرسیده چطور مدیران قبلی نزدیک چهل سال به ذهنشان نرسیده یک توالت داخل بنا بزنند؟!
آمیختگی جان فارابی با خانه قوام!
اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم و انتظار نداشته باشیم، مدیرعامل جدید نسبت به قوانین میراث‌فرهنگی آگاهی داشته باشد، حتما یک بار هم شده، پیش از قبول مدیریت باید اساسنامه و «درباره‌ی ما» بنیاد فارابی را مرور کند! اگر آن کار را هم نکرده با هم این اساسنامه را مرور می‌کنیم.
فخرالدین انوار، معاون وقت سینمایی وزارت ارشاد در بهار سال ۱۳۶۲ به فکر چاره‌ای برای سینمای ایران افتاد، پس دستور داد: «سیدمحمد بهشتی»، «محمد مهدی دادگو»، «محمد آقاجانی» و «مهدی مسعودشاهی» مسئول رسیدگی امور سینما و راه‌اندازی دوباره این هنر در کشور شوند. از آن‌جایی‌که در سال ۱۳۵۶ باشگاه فارابی با هدف گسترش فرهنگ سینمایی با به کارگیری کلوب‌های نمایش فیلم تاسیس شده بود و اساسنامه مدونی هم داشت این باشگاه برای حل معضلات سینما با تغییر نام به «بنیاد» راه‌اندازی شد.
محمد بهشتی، مدیرعامل، محمدمهدی دادگو، مدیر تولید و مسئول اجرایی و محمد آقاجانی هم به عنوان قائم‌‌مقام مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی انتخاب و راهی عمارت تاریخی قوام‌السلطنه شدند. جالب این‌جاست، در بخش معرفی بنیاد فارابی آمده است: «این بنا جزو آثار ثبت شده در فهرست ملی میراث فرهنگی است و به عنوان نماد و برند فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی محسوب می‌شود.» یعنی اگر مدیرعامل جدید بنیاد فارابی این معرفی کوتاه را خوانده بود، متوجه می‌شد که نماد و برند فرهنگی بنیاد فارابی یک اثر ملی یعنی خانه قوام است. از سوی دیگر درباره اهداف بنیاد فارابی آمده «حمایت از تولید آثار سینمایی متناسب با فضای ایران». به نظر می‌رسد با توجه به وضعیت آشفته سینمای ایران به خصوص در دوران کرونا باید مسائل مهم‌تری در خصوص سینما، ذهن مدیرعامل جدید را درگیر کند.
با یک اثر ملی با ادب برخورد کنید!
«خانه قوام یک بخش اندرونی با یک راهرو میانی دارد که مانند سرسرا عمل می‌کند. در انتهای این راهرو پلکانی دیده می‌شود که به قدری چرخش آن زیباست که وقتی مخاطب وارد می‌شود، فقط راه پله را می‌بیند. فاقد تزئینات است و فقط حجم و فرم آن هر بیننده‌ای را شیفته می‌کند.
خانه قوام بسیار ساده است و این پلکان زیباترین عنصر نمادین این خانه. تا آن‌جایی‌که من می‌دانم، مدیران بنیاد فارابی همواره برای دسترسی به سرویس‌های بهداشتی دچار مشکل بودند اما میراث‌فرهنگی و خود مدیران فارابی به دلیل ویژگی‌های ساختمان نمی‌توانستند، این مشکل را حل کنند. حتی یک مقطعی بخشی از اتاق‌های شمال غربی را به آبدارخانه اختصاص دادند اما آن هم مشکل ایجاد کرد و اصالت ساختمان لطمه می‌زد. بنابراین جمع شد.»

اسکندر مختاری، استاد دانشگاه در رشته مرمت آثار تاریخی با تکیه بر پیشینه مرمت‌های انجام شده در این خانه می‌گوید: «مدیران بنیاد فارابی باید بدانند با یک اثر هنری مواجه هستند و استقرار در یک اثر هنری هم اهمیت خاص خود را دارد و هم محدودیت‌هایی. وقتی ما در یک اثر هنری مستقر می‌شویم امانت‌دار یک ملت می‌شویم.
بنابراین باید با محدودیت‌های آن کنار آمد و با ادب و احترام با چنین بناهایی روبه‌رو شد.»
در واقع آن‌چه امروز بیش‌تر از هر چیز افکار عمومی را حساس کرده، نحوه برخورد مدیران جدید در مواجه با میراث‌فرهنگی یک ملت است؛ ملتی که با پشتوانه این پیشینه راهش را در میان سخت‌ترین شرایط باز کرده و به حیات خود ادامه می‌دهد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *