پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | قرارگاه اجتماعی و بی‌قراری سیاست اجتماعی

قرارگاه اجتماعی و بی‌قراری سیاست اجتماعی





۲۸ مهر ۱۴۰۰، ۰:۰۰

آنچه در پی می‌آید براساس پیش‌بینی سیاستی و خوانش نشانه‌هاست چون با برنامه مدون اعلام شده‌ای مواجه نیستیم و البته در چارچوب این نحوه مواجهه با امر اجتماعی، چندان هم نمی‌توان انتظار آن را داشت.
ابتدا چند نشانه را بررسی می کنیم:
علیرضا زاکانی: «قرارگاه اجتماعی،اعلامی نیست و اعمالی است»، «احکام مدیران شهرداری یکساله است»، «معتادان متجاهر و کودکان کار لکه ننگ تهران هستند و باید جمع آوری شوند».سید احمد علوی: «برنامه ما در ستاد حمایت و توان افزایی سازمان‌های مردم نهاد، برنامه جهادی است و سازمان های مردم نهاد و گروه های جهادی باید پای کار جهادی بیایند و برای آنها اردوهای جهادی برگزار می‌شود»‌‌‌

محمد امین توکلی‌زاده (معاون اجتماعی شهردار تهران): «در قرارگاه اجتماعی قرار است قرارگاه خاتم الانبیاء به میدان بیاید» مهدی چمران (رئیس شورای شهر تهران): «پروژه‌های شهرداری تهران به قرارگاه خاتم الانبیاء واگذار می‌شود» گرچه برخی نظرات متفاوت هم در این میان داده شده است نظیر صحبت مهدی عباسی مبنی بر اینکه «ماهیت ایجاد قرارگاه به معنای جمع شدن برای یک اقدام مشترک است و این اقدام لزوماً سخت افزاری نیست، بنابراین می‌توان ایجاد قرارگاه را برای کارهای نرم افزاری تعریف کرد. آسیب‌های اجتماعی باید با کمک و مشارکت مردم رفع شود لذا مطلقاً برنامه مدیریت شهری در حوزه آسیب‌های اجتماعی سلبی و برخوردی نیست. البته با علت‌ها مانند توزیع کنندگان مواد مخدر و کسانی که دام‌هایی برای گرفتار کردن دیگران پهن می‌کنند برخوردها سلبی امری اجتناب ناپذیر است اما برای بیماران و مبتلایان برنامه‌های مدیریت شهری درمانی و فرهنگی خواهد بود.» یا صحبت پرویز سروری مبنی بر اینکه«اساساً نگاه سلبی به آسیب‌های اجتماعی در نگاه پلیس نبود. اتفاقاً نیروی انتظامی معتقد بود که باید آسیب‌های اجتماعی را در فرآیندهای اجتماعی حل کرد و یک بخش از این فرآیند است نه همه آن. اگر پلیس تنها نهاد برای رفع چالش‌های اجتماعی باشد رسیدگی به این موضوع محدود به برخورد سلبی می‌شود اما وقتی یک فرایندی برای رسیدگی به معضلات اجتماعی در نظر گرفته شود، آن زمان پلیس یک قطعه از این پازل می‌شود و زمانی کار به نتیجه می‌رسد که برای رفع معضلاتی که شهر درگیر آن است تمام بخش‌ها مشارکت کنند.»
با این حال براساس روش تحلیل گفتمان اگر بخواهیم بررسی کنیم متوجه چند ویژگی خواهیم شد: نخست، short-termism و برنامه‌های کوتاه مدت که بر سه محور مدیریت قرارگاهی، مدیریت یکساله و اقدام جهادی متمرکز است که بالطبع حاصل آن به حاشیه راندن برنامه‌های بلندمدت نظیر برنامه سوم شهرداری تهران است. دوم، تقدم صف بر ستاد و میدان بر برنامه. سوم، تأکید بر رویکرد جمع آوری و نقش پلیس که به صورت آشکاری در تباین با سیاست برنامه سوم شهرداری یعنی پذیرش اجتماعی قرار دارد. چهارم، ادبیات داغ ننگ به آسیب دیدگان اجتماعی که می‌توان در عبارت «لکه ننگ» ملاحظه کرد. پنجم، یک کاسه سازی گروه‌های آسیب دیده ناهمگون که می‌توان در معادل قرار دادن کودکان کار و معتادان متجاهر در سیاستگذاری دید. ششم، نگرش به مسأله اجتماعی از نگاه منظر شهری و «بدمنظری». هفتم، تمرکز بر معلول‌های اجتماعی و علل مختلف اجتماعی، اقتصادی و فضایی در موضوع. هشتم، به حاشیه راندن سازمان‌های مردم نهاد. نهم، نادیده انگاری نقش سازمان‌های مردم نهاد در تصمیم سازی، تصمیم‌گیری و دیدبانی و تقلیل آن به ابزار اجرایی (پیمانکاری داوطلبانه). دهم، فقدان شفافیت، پاسخگویی و سنجش پذیری برنامه‌ای. یازدهم، فقدان توافق و اجماع بین شهرداری و شورا در برنامه و مدل.
بنابراین آنچه مشاهده می‌شود برخلاف ادعاهای مطرح، قرارگاه اجتماعی به ثبات سیاست اجتماعی نمی‌انجامد و به بی‌قراری اجتماعی و بی سامانی مدیریت اجتماعی شهرداری خواهد انجامید.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

ترانه یلدا

مطلب بسیا. خوبیست که باید توسط دوستان پیگیری و باز شود و خطرهای چنین برخوردی نمایان گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *