اثرات «آبوهوای غیرطبیعی» از دهه 60 میلادی وجود داشته و نادیده گرفته شدهاند
60 سال انکار بحران اقلیمی
بر اساس گزارش گاردین تغییرات اقلیمی از سال 1960 شروع شده اما هیچکس حتی کارشناسان آب و هوا هم نتوانستند آن را تشخیص دهند
۱۶ تیر ۱۴۰۰، ۲۳:۳۳
در آگوست 1974، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا یا CIA تحقیقاتی درباره «تغییرات آبوهوایی و تاثیر آن روی مشکلات ذهنی و یادگیری انسانها انجام داد که نتایج شگرفی را به همراه داشت. این تحقیق شامل هشدارهایی درباره ظهور دوران جدیدی از آب و هوای غیرطبیعی بود که به ناآرامیهای سیاسی و مهاجرت گسترده شهروندان میانجامد (و در نهایت باعث وقوع ناآرامیهای بیشتری هم میشود).
آلیس بل در گزارشی در گاردین مینویسد که سازمان سیا از دانشمندان شنیده بود که درباره سردتر شدن و گرمتر شدن کره زمین هشدار میدهند و در گزارش خود دوران جدیدی را به تصویر کشیده بود که لزوما به افزایش دمای کره زمین اشاره نمیکرد. در واقع جهت حرکت دماسنج تنها نگرانی آنها نبود و از اثرات آن بر سیاست نیز هشدار دادند. محققان میدانستند که بین سالهای 1350 تا 1850 دورههای هوای سرد طولانی که به آن «عصر کوتاه یخی» میگفتند، نه تنها باعث خشکسالی و قحطی شد بلکه باعث وقوع جنگ و شرایط آب و هوای جدید بود.
در صفحه اول این گزارش آمده که تغییرات اقلیمی از سال 1960 شروع شده است اما هیچکس حتی کارشناسان آب و هوا هم نتوانستند آن را تشخیص دهند. شوروی و هندوستان نقش بزرگی در تغییرات آبوهوایی در اوایل دهه 60 داشتند. آمریکا غلات را به هندوستان صادر میکرد و شوروی هم دام و طیور را برای تامین غذای مورد نیاز میکشت.
اما همانطور که در این گزارش آمده، دنیا این هشدار را نادیده گرفت؛ جمعیت دنیا افزایش پیدا کرد و دولتها در بخشهای انرژی، فناوری و دارو سرمایهگذاریهای بزرگتری کردند.
با این حال، شرایط آب و هوای غیرطبیعی ادامه پیدا کرد و به سمت تعدادی از کشورهای غرب آفریقا و دقیقا پایین صحرای آفریقا حرکت کرد. در این گزارش آمده که مردم موریتانی، سنگال، مالی، بورکینافاسو، نیجر و چاد اولین قربانیان تغییرات اقلیمی شدند اما چالشهای دیگر رنج آنها را تحتالشعاع قرار داد. کشورهای ثروتمند هم توجهی نشان ندادند. در اوایل دهه 70 میلادی زمانی که اثرات تغییرات اقلیمی به قسمتهای دیگر دنیا رسید، گزارشهای بسیاری از خشکسالی، از بین رفتن محصولات کشاورزی و سیل در برمه، پاکستان، کره شمالی، کاستاریکا، هندوراس، ژاپن، مانیلا، اکوادور، شوروی، چین، هندوستان و آمریکا منتشر شد. اما عده کمی توانستند روندی را در این تیترها شناسایی کنند: همانطور که در گزارش آمده تیتر یک اخبار تمام جهان داستانی را روایت میکرد که به طور کامل شناخته شده نبود یا چیزی بود که نمیخواستیم با آن روبهرو شویم.
منصفانه نیست بگوییم هیچکس به این موضوع توجه نکرده است. برخی از دانشمندان مدتهاست که درباره این موضوع صحبت میکنند. روزنامهها و برنامههای تلویزیونی درباره تغییرات اقلیمی هشدار میدادند و حتی لیندون جانسون، رئیسجمهور وقت آمریکا در سخنرانی خود در سال 1965 به آن اشاره کرد. چند ماه قبل از آنکه گزارش سازمان سیا منتشر شود، هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه آمریکا، با شعار بکارگیری از علم در حل مشکلات حاصل از پیشرفت آن به ویژه برای کشورهای فقیر و سراسر دنیا سخنرانی کرد؛ کشورهایی که دارای آب و هوای موسمی هستند بیشتر از بقیه آثار تغییرات اقلیمی را احساس کردند.
با این حال، نویسندگان این گزارش نکتهای را مطرح کردند: به تغییرات اقلیمی توجه کافی نشد و در سخنرانیها صحبتی از فوریت آن نبود. انتشار این گزارش فریاد هیچکس از جامعه را بلند نکرد و به نظر نمیآمد هیچکسی بخواهد کاری انجام دهد. با اینکه این گزارش در ابتدا محرمانه بود اما چند سال بعد به دست روزنامه نیویورک تایمز رسید. در آن زمان یعنی فوریه 1977، با مشکل سوزاندن سوختهای فسیلی بیشتر مانند بحران داخلی فعالیتهای نفتی برخورد میشد تا اینکه به وقوع قحطی در آنسوی آبها و کشورهای دیگر توجه شود. تایمز در این گزارش مینویسد ممکن است بحران آبوهوایی همچنان دور به نظر برسد اما همانطور که آمریکاییها احساس میکنند، مشکلات آب و هوای غیرطبیعی و همراه شدن آن با کمبود نفت برای تامین سوخت مورد نیاز شاید باعث شود تغییراتی ایجاد شوند. این تحقیقات نشان میدهند که متخصصان نیرو و انرژی به همراه کارشناسان هواشناسی امید داشتند که وقوع بحران به حدی شدید و نزدیک است که دولتها برای جلوگیری از بدتر شدن شرایط ترغیب میشوند.
با این حال در گفتوگوهای تغییرات اقلیمی در اواخر قرن بیستم، به مقاومت و مقابله صنایع سوختهای فسیلی اشاره نمیشود؛ موضوعی که تحلیلگران سیاسی در سازمان سیا نیز آن را جا انداختهاند. استفان اشنایدر، استاد دانشگاه استنفورد و مشاور سازمانهای فدرال آمریکا و کاخ سفید، در سال 1976 به این نتیجه رسید که باید سر و صدایی در میان مردم ایجاد کند. اشنایدر که در آن زمان تازه از دانشگاه کلمبیا فارغالتحصیل شده بود به دنبال پروژهای تحقیقاتی میگشت تا بتواند تفاوتی در دنیا ایجاد کند. زمانی که در موسسه مطالعات فضایی گاددارد در ناسا تحقیق میکرد به این فکر افتاد که یک مدلی از کره زمین بسازد، آن را آلوده کند و عواقب آن را مشاهده کند تا بتواند تاثیر مثبتی روی قوانین و مقررات محیط زیستی بگذارد.
بعد از چندین سال که سرخط تمام خبرها درباره خشکسالی و قحطی بود اشنایدر در سال 1976 به این فکر افتاد که کتابی را به نام «استراتژی پیدایش» منتشر کند تا بتواند شدت تغییرات اقلیمی را نشان دهد و توجه مردم را جلب کند. کارل سیگن فیزیکدان آمریکایی حقایق این کتاب را تایید کرد، واشنگتنپست و نیویورکتایمز نقدهای مثبتی درباره آن نوشتند و برنامههای سرگرمی شبانه نیز برای گفتوگو درباره این کتاب از اشنایدر دعوت میکردند. این موضوع باعث ناراحتی افرادی شد که فکر میکردند روشهای علمی را نباید عمومی کرد. افرادی مانند هلموت لندزبرگ که مدیر دفتر اقلیمشناسی و استاد دانشگاه مریلند بود نقد تندی درباره کتاب اشنایدر نوشت: ملغمهای از علم، طبیعت و سیاست. لندزبرگ از روحیه کنشگری اشنایدر خوشش نمیآمد و معتقد بود دانشمندان اقلیم نباید مرکز توجه باشند؛ به ویژه زمانی که قطعیت کافی وجود ندارد. لندزبرگ معتقد بود که این کار تنها اعتبار اقلیمشناسان را به خطر میاندازد. او میگفت دادههای اطلاعاتی باید آنقدر کافی باشند که شک و تردیدها برطرف شوند و در زمان لازم خیلی محتاطانه و پشت درهای بسته به سیاستمداران هشدار داده شود. این موضوع تا حدی به تقابل نسلها برمیگردد. اشنایدر از نسلی جوانتر با روحیه طغیانگری گروهی بود که خوشحال بودند علم و دانش را به کوچه و خیابانهای شهر تزریق کنند. اما لندزبرگ که با دولت و ارتش و به صورت مخفیانه کار میکرد، میترسید که مشارکت عمومی تعادل این رابطه بسیار حساس را بر هم زند. جان میسون، رئیس دفتر هواشناسی بریتانیا، در آن زمان نگرانیها درباره تغییرات اقلیمی را «مد روز» خواند و سعی کرد تا دیدگاههای هشداردهنده آمریکا را دفع کند. میسون در یکی از سخنرانیهایش گفت که آب و هوا همیشه نوساناتی دارد و خشکسالیهای اخیر بیسابقه نیستند. میسون قبول داشت که ادامه سوزاندن سوختهای فسیلی باعث یک درجه افزایش دمای زمین میشود اما در کل تصور میکرد که جو کره زمین سیستمی است که هر آنچه را که به سمت آن پرت کنیم، دفع میکند. او همانند خیلی از همنسلهای خود فکر میکرد به هر حال به سمت استفاده از انرژی هستهای حرکت میکنیم و آن را جایگزین سوختهای فسیلی میکنیم.
تغییر در راه بود
اما تغییر در راه بود. سال 1978 گزارشی از سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا درباره زغالسنگ روی میز راف پومرنس قرار گرفت. پومرنس نماینده سازمان «دوستان زمین» در واشنگتن دیسی بود. گزارشی که به دست پومرنس رسیده بود به «تاثیر گازهای گلخانهای» میپرداخت و اشاره میکرد که سوختهای فسیلی میتوانند در چندین دهه آینده تاثیرات مخرب و شدیدی را روی اتمسفر زمین داشته باشند.
در همان زمان پومرنس در یکی از روزنامهها گزارشی از گوردن مکدونالد، ژئوفیزیکدان و دانشمند برجسته آمریکایی به دستش رسید. مکدونالد سال 1968 در گزارشی با تیتر «چگونه محیط زیست را از بین ببریم» آیندهای را به تصویر میکشد که در آن تهدید جنگ هستهای از بین رفته اما اتمسفر زمین مسلح شده است. مهمتر از آن مکدونالد عضوی از گروه «جیسون» بود، گروهی مخفیانه از دانشمندان برتر که دور از انظار عمومی به دولت آمریکا مشاوره میدادند. گروه جیسون تابستان سالهای 1977 و 1978 گرد هم آمدند تا درباره دیاکسید کربن و تغییرات اقلیمی صحبت کنند. مکدونالد همچنین در یک برنامه تلویزیونی شرکت کرد تا اعلام کند که کره زمین در حال گرم شدن است.
ممکن است فکر کنید میان پومرنس، لابیگر «دوستان زمین» و مکدونالد، دانشمند مخفی ارتش، اختلاف فرهنگی وجود داشته باشد اما آنها با هم یک تیم بسیاری قوی تشکیل دادند. آنها با فرانک پرس، مشاور علمی رئیسجمهور وقت و همچنین تمام کارکنان ارشد دفتر علوم و تکنولوژی آمریکا جلسهای را برگزار کردند. بعد از گزارش مکدونالد، فرانک پرس گفت که از ژول چارنی، رئیس بخش هواشناسی امآیتی درخواست میکند تا این موضوع را بررسی کنند. اگر چارنی قبول کند که آخرآلزمان نزدیک است، رئیسجمهور دست به اقدام خواهد زد. چارنی هم تیمی از دانشمندان و ناظران سیاسی به همراه دو نفر از کارشناسان اقلیمی تشکیل داد تا گزارش گروه جیسون را بررسی کنند.
نتیجه این بررسی آن شد کره زمین در قرن آینده حدودا 3 درجه گرمتر میشود (بین 1.5 تا 4 درجه سانتیگراد).
فعالان محیط زیست چه نقشی داشتند؟
زمانی که فعالیت کنشگران محیط زیست چه در سازمانهای مردمنهاد و چه در نهادهای دیگر به اوج خود رسید، تمرکز آنها بیشتر روی مشکلات محیط زیست بود؛ مشکلاتی مانند نجات نهنگها یا جنگلها یا مبارزه با ساخت جادهها و گسترش شهرها. سال 2000 بود که ضرورت اقدامات فوری برای همه نمایان شد.
بررسی تاریخچه هشدار تغییرات اقلیمی در دهههای 50، 60 و 70 میلادی نشان میدهند که اگر اقداماتی در زمینه سوختهای فسیلی صورت نگیرد شرایط آبوهوایی بعد از سال 2000 چقدر بدتر و بدتر میشود. آن زمان هنوز امیدی وجود داشت. خواندن درباره امید آن روزها دردناک است. ما به عنوان شهروندان قرن بیست و یکم، خرابه عظیمی را به ارث بردهایم اما همچنان ابزاری هم به جای مانده که میتواند به همه کمک کند نجات پیدا کنیم. ما بهترین ابزار در کنار پنلهای خورشیدی، پمپهای حرارتی و قانونگذاری و فعالان محیط زیست، علم و دانش کافی از شرایط آبوهوایی مدرن را نیز داریم. خیلی وقت نیست که نسلهای گذشته ما به هوا نگاه میکردند و نمیدانستند که مجموعهای است از مواد شیمیایی متفاوت؛ ترکیبات شیمیایی که آنها را تنفس میکنیم، میتوانید آن را آتش بزنید و در آخر باعث گرم شدن کره زمین شوند. زمانی که ترس از آب و هوا به جانمان میافتد باید به یاد داشته باشیم که دانشی داریم که به ما شانسی برای مقابله با آن فراهم کرده است یا اینکه میتوانیم به راحتی دست روی دست بگذاریم و با خود بگوییم «هوا دوباره امروز عجیب و غریب شده».
برچسب ها:
افزایش گرما، بحران اقلیمی، تغییرات آب و هوایی، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، گرم شدن زمین، مشکلات ذهنی، مشکلات یادگیری
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- 8 نمایندگی تعمیر پکیج ایران رادیاتور در تهران + اطلاعات تماس
- اسپیکر بلوتوثی ارزان و باکیفیت: کدام مدلها را بخریم
- کیفیت و زیبایی را با خدمات دندانپزشکی دکترتو کلینیک تجربه کنید
- علائم دندان آسیاب درآوردن کودکان چیست؟ 5 علائم + راه تسکین
- اجاق گازهای ﺧﺎﻧﮕﯽ بدون ترموکوپل توقیف و جمعآوری میشود
- معرفی تورهای خارجی ارزان
- آلبوم جدید مُجال ظرفیت جدی و جدیدی از موسیقی را فریاد میزند!
- آیا مشاوره حقوقی تلفنی کاربردی است؟
- برونشیت کودکان چیست و چه علائمی دارد؟
- برگزیدگان اجلاس توسعه نرمافزار ایران (۲۰۲۴) معرفی شدند بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید