سایت خبری پیام ما آنلاین | زاگرس خالی از حیات وحش

شکار بی‌قاعده و وفور اسلحه، در کنار تخریب زیستگاه، جمعیت حیات وحش زاگرس را کاهش داده است

زاگرس خالی از حیات وحش

ایرج انتظاری از شکارچیان قدیمی هرسین: تا دهه چهل و پنجاه بز و میش و قوچ در شرق استان و در پراو فراوان بود، اما وقتی تفنگ‌ها میان مردم محلی و عشایر منطقه پخش شد، حیات وحش در امان نماند





زاگرس خالی از حیات وحش

۲۱ فروردین ۱۴۰۰، ۷:۱۲

کرمانشاه، 500 سال شکارگاه محبوب ساسانیان بود و خاطرات شادمانی و سرخوشی آنها را در طاق‌بستان ماندگار کرد. زیستگاه‌های این استان با وجود تنوع آب‌و‌هوایی و حیات وحشی که روزگاری آن را به مقصد شکار تبدیل کرده بود، این روزها، خالی از حیات وحش شده است. جمعیت بزهای کوهی و میش و قوچ انگشت‌شمار است. کبک و تیهو، ساکنان دیرآشنای زاگرس، که تقریباً در همه جای این استان جمعیت قابل ملاحظه‌ای داشتند، امروز فقط در مناطق حفاظت‌شده دیده می‌شوند. شکار خارج از قاعده و وفور تفنگ‌های بادی و PCP، در کنار تخریب زیستگاه، از دلایل مهم این اتفاق است. بر زاگرس چه گذشت؟
کوه‌ها در تمام پهنه کرمانشاه از قصر شیرین و سرپل‌ذهاب گرمسیر تا هورامان سردسیر و از دالاهو و بَمو تا کوه‌های پاوه غنی‌ترین زیست‌بوم‌های منطقه را تشکیل می‌دهند. جمعیت شوکاها (گوزن مینیاتوری) روزگاری آن‌قدر زیاد بود که نماد این استان شناخته شدند اما امروز در اورامانات گونه‌های منحصر‌به‌فرد در خطر انقراض قرار دارند و به گفته محلی‌های هورامان در منطقه حفاظت‌شده «بوزین و مره‌خیل) فقط 35 فرد از این گونه وجود دارد.
کَل و قوچ‌های کوه‌های «پراو» و بیستون هم دچار سرنوشتی مشابه بلکه بدتر از آن شده‌اند. بنابر اظهارات محیط زیست کرمانشاه، فقط 4 یا 5 راس بز‌کوهی اکنون در آنجا وجود دارند. هر چند پراو هنوز میزبان کبک و تیهو است، اما سال‌هاست که دیگر میش‌مرغ و هوبره را ندیده است و آن روز که صدای کبک و تیهو را هم نشنود خیلی دور نیست.
ایرج انتظاری که از شکارچیان قدیمی هرسین (شرق کرمانشاه) است، می‌گوید: «تا دهه چهل و پنجاه بز و میش و قوچ در شرق استان و در پراو فراوان بود، اما در هرج‌و‌مرج‌ها و آشوب‌های اوایل انقلاب که تفنگ‌های زیادی در میان مردم محلی و عشایر منطقه پخش شد، حیات وحش از تجاوز و جهل و ناآگاهی در امان نماند و بز و کل و قوچ در کوه‌های شرقی (زرین و شیرز و اطراف رودخانه قره‌سو و گاماسیاب) رو به انقراض گذاشت و امروزه اثری از آنها در شرق استان دیده نمی‌شود.»
به مرور زمان پرندگانی چون قوش و موش‌گیرک (قرقی به زبان محلی‌ها) هم با تخریب زیست‌بوم‌شان به دنبال توسعه زمین‌های کشاورزی در دامنه کوه‌ها و معدن کاوی‌های بی‌رویه، اینجا را برای همیشه ترک کردند. امروزه هنوز این زیست‌بوم، میزبان کبک و تیهو و پرندگان کوچکی چون بلبل و سهره است که صدای حیات را در آن جاری می‌کنند و از کوهنوردان و طبیعت‌گردان با آواز خوش پذیرایی می‌کنند اما چون در منطقه حفاظت‌شده قرار ندارند، جمعیت آنها به شدت رو به کاهش است.
سرنوشت و ادامه حیات این‌ گونه دیر‌آشنای زاگرس به دست تفنگ ساچمه‌ای و کَپَه (نوعی دام که برای گرفتن کبک استفاده می‌شود) رقم می‌خورد. انتظاری درباره شکار بی‌قاعده و بی‌رویه این پرنده که تأثیر چشمگیری در کاهش جمعیت آنها داشته است می‌گوید: «در زمان جفت‌گیری و تخم‌گذاری به سراغ کبک‌ها می‌روند. هم تخم‌های آنها را برمی‌دارند و هم کبک‌ها را می‌گیرند و آنها را برای عرضه در بازار فروش پرندگان کرمانشاه، پرورش می‌دهند تا اسبابِ‌بازی و تفریح عده‌ای را با جنگ کبک فراهم کنند. البته ضعیف‌ترها را می‌کشند تا خوراکی اندک، اما لذیذ شوند.»
تفنگ‌های بادی، بلای جان حیات وحش
فقط دام‌ها نیستند که بقای پرندگانی چون کبک و تیهو را در معرض خطر قرار داده‌اند، بلکه تفنگ‌های بادی فنری و تفنگ‌های PCP هم هستند که بدون مجوز در اختیار هر تازه کاری قرار می‌گیرند تا بدون آگاهی از ساز‌و‌کار و قاعده شکار بی‌رحمانه بلای جان کبک و تیهو شوند. سیاوش خاکریزی، شکارچی اسلحه‌سازی که تفنگش را زمین گذاشته و حامی حیات وحش شده، در این مورد می‌گوید: «تفنگ‌های بادی PCP فوق‌العاده قوی هستند، قدرت ضرب آنها در حد یک تفنگ گلوله‌ای است و چون تفنگی است که زیر چهل ژول محسوب می‌شود، خرید و فروش آن آزاد است و بلای جان حیات وحش منطقه شده.»
او گونه‌های جانوری و پرندگان شکارگاه‌های پراو، دالاهو، بَمو، قراویز و.. را به خوبی می‌شناسد. «سال‌هاست که غازها در آسمان کرمانشاه دیده نشده‌اند. دال یا کرکس سیاه هم همینطور. قوها که به تعداد زیاد تا دهه شصت وجود داشتند، امروز حتی یکی از آنها را نمی‌بینید. اگر فکری به حال کبک و تیهو هم نشود رو به نابودی می‌روند. چوپان‌ها تخم‌های آنها را برمی‌دارند و شب‌ها با دام و چراغ توری خودشان را می‌گیرند.»
شکارچی و شکاربان؛ مقابل هم
سازمان حفاظت از محیط زیست تنها به شکارچی‌های محلی و بومی اجازه شکار می‌دهد و آنها را در مورد اصول اولیه شکار هنگام گرفتن پروانه توجیه می‌کند. محمدحسین فلاحتی، رئیس اداره محیط زیست شهرستان کرمانشاه می‌گوید: «در مناطق حفاظت‌شده پروانه شکار ممنوع شده و در فصولی هم که اجازه شکار داده می‌شود، محلی‌ها در اولویت هستند. البته در مناطقی مثل بیستون که ورودی به آنها زیاد است، کنترل این امر مشکل است.»
رابطه تعریف‌نشده و بعضاً خصم‌آمیز محیط‌بان و شکارچی مانع بزرگی در راه حفظ حیات وحش منطقه است. خاکریزی در این رابطه می‌گوید: «قبل از انقلاب تشکیلات منسجمی به نام کانون شکار برقرار بود که سالیانه جلسات متعددی برگزار می‌کرد. در آن دورهمی‌ها شکاربان و شکارچی تعامل رو در رو داشتند و اطلاعات خود را با هم به اشتراک می‌گذاشتند. حد و حدود شکار به طور مرتب تعریف می‌شد و فرهنگ شکار شکل می‌گرفت و قوانین برای شکارچی تفهیم می‌شد، مثل اینکه نوع ماده را نباید شکار کرد. این دو در کنار هم و به شکلی هماهنگ فعالیت می‌کردند. اما الان شکل این رابطه تغییر کرده، شکارچی و محیط‌بان دو در مقابل هم قرار گرفته‌اند و روی هم اسلحه می‌کشند.»
رابطه ناکارآمدی شکل گرفته که گاهی به قصه‌های پرغصه‌ای مثل کشته‌شدن شکارچی به دست محیط‌بان یا عکس آن ختم می‌شود؛ عملی که حمایت قانونی هم ندارد. این اتفاقات نشان‌دهنده نیازی است که به بازنگری و بازتعریف این ارتباط و قوانین محیط زیست وجود دارد.
حلقه گمشده حفاظت
سازمان حفاظت محیط زیست و شکارچی یک طرف قصه حیات وحش هستند. در طرف دیگر مردم قرار دارند و کسانی که برای شکار به دنبال گرفتن مجوز نیستند و شکار را به تفریحی بی‌قاعده و بی‌رویه تبدیل کرده‌اند. کسانی که به راحتی زیست‌بوم منطقه را به طمع اندک سودی تخریب می‌کنند و پیش می‌روند.
حامیان محیط زیست به این حقیقت واقفند و نجات زیست‌بوم و حیات وحش منطقه را در فرهنگ‌سازی دیده‌اند. خاکریزی که چندین سال است روی این موضوع متمرکز شده در این رابطه می‌گوید: «10 سال پیش، در قراویز، دالاهو و بَمو، اطراف قصرشیرین و سرپل‌ذهاب، جمعیت آهوها و میش و قوچ کم شد و احتمال انقراض آنها می‌رفت. ما با بزرگان منطقه مثل آقای حیدری ارتباط برقرار کردیم. از آنها خواستیم از این حیوانات وحشی حمایت کنند و آنها را توجیه کردیم. کار ما بعد از چندین سال نتیجه داد. الان جمعیت آهوها و گونه‌های چهارپای دیگر مثل میش و قوچ و بز‌کوهی آن‌قدر زیاد شده که به راحتی می‌توان آنها را مشاهده کرد. مردم هم به یک هماهنگی و همزیستی مسالمت‌آمیز با حیات وحش منطقه خود رسیده‌اند به طوری که آهوها تا نزدیکی روستا و منازل محلی‌ها جلو می‌آیند.» براساس اعلام اداره‌کل محیط زیست استان کرمانشاه در ابتدا تعداد آهوان منطقه قراویز سه ر‌اس بود که اکنون به ۸۰۰ تا هزار را‌س آهوی ایرانی در دشت قراویز سرپل‌ذهاب رسیده است.
این امکانی است که محیط زیست هم از آن غافل نبوده، فلاحتی، ر‌ئیس اداره محیط زیست شهرستان کرمانشاه از تلاش‌هایی که برای فرهنگ‌سازی انجام داده‌اند، صحبت می‌کند. «تا قبل از بروز پاندمی کرونا، ماموران ما به دهستان‌ها می‌رفتند، با دهیار‌ها صحبت می‌کردند و مردم را تشویق می‌کردند که کمپین‌های حفاظت از محیط زیست را تشکیل دهند.»
هر چند متولی حفاظت از محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی است، هر چند تعداد نیروهای محیط‌بان در قد‌و‌قواره استانداردهای جهانی نیست، اما حیات وحش و حفظ زیست‌بوم بیش از آن‌که به تهدید و ارعاب و مامور و ضابطه نیاز داشته باشد، نیازمند درک یک ضرورت از سوی عموم است؛ ضرورتی که با صرف زمان، برقراری ارتباط سازنده و آموزش محقق می‌شود.
کرمانشاه، آن زیستگاه فرح‌بخش و دلپذیر بخشی از حیات وحش خود را برای همیشه از دست داد و در راه از دست دادن برخی دیگر است. سرزمین نیلوفر آبی، نماد زندگی و چرخه حیات، نیازمند احیای چرخه حیات زیست‌بوم خویش است.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *