پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | خانه «احمد محمود» ویران شد

به دنبال بی‌توجهی میراث فرهنگی خوزستان

خانه «احمد محمود» ویران شد

مالک جدید مدعی شده که برای این تخریب از شهرداری اهواز مجوز داشته است اما شهرداری این ادعا را رد می‌کند





خانه «احمد محمود» ویران شد

۲۵ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۱۶

خانه پدری و محل تولد و بزرگ شدن زنده یاد احمد محمود، از مطرح‌ترین نویسندگان ادبیات داستانی به مانند خانه کیانوش عیاری، کارگردان مطرح سینما که هر دو بنا در مرکز شهر اهواز و در منطقه یک شهرداری قرار دارند، برای همیشه تخریب شد.

فروش خانه احمد‌محمود، نویسنده و داستان‌نویس و خالق «همسایه‌ها» و «زمین سوخته» از سوی خانواده پدری این نویسنده ضمن ایجاد نگرانی‌ برای اهالی فرهنگ و قلم، تخریب همیشگی این بنا را به دنبال داشت.
تخریب خانه پدری و محل تولد زنده یاد احمد محمود از ساعات اولیه صبح 24 بهمن 1399 آغاز شد. با شروع تخریب بیش از ده مقام مسئول در وزارت میراث‌فرهنگی، اداره کل میراث‌فرهنگی خوزستان و شهرداری را متوجه این تخریب کردیم و در نهایت یگان حفاظت میراث‌فرهنگی خوزستان در محل حاضر و مانع تخریب بیشتر بنا شد اما بیشتر تخریب‌ها انجام شده و جز تلی از خاک اثر دیگری از بنا باقی نمانده بود.

چه کسی این بنا را تخریب کرد؟

معاون شهردار اهواز می‌گوید اگر قصور از همکاران شهرداری باشد، با آن‌ها برخورد می‌کنند. شهردار منطقه یک اهواز هم قول بررسی داده و می‌گوید: «هیچ مجوزی برای تخریب نداده‌ایم و مالک بدون مجوز تخریب را از داخل شروع کرده است.» با این حال مالک جدید خانه احمد‌محمود که علی یارعلی نام دارد مدعی شده که برای این تخریب مجوز شهرداری را دارند.
در نیمه دوم سال 1399 بود که جمعی از اهالی قلم و فرهنگ، فروش خانه این داستان‌نویس ایرانی را چوب حراجی بر سر فرهنگ و هنر خوزستان عنوان کردند و یادآور شدند که ارزش معنوی این اثر با هیچ چیز قابل قیاس نیست و حیف است فضای فیزیکی یادآور یک نویسنده ملی اینگونه از خاطرها پاک شود.
خانه پدری احمد محمود جایی که او کودکی و جوانی خود را در آن گذرانده است در منطقه سی‌متری اهواز قرار دارد. این‌منطقه به نوعی بافت تاریخی اهواز محسوب می‌شود و با توجه به این‌که کلان‌شهر اهواز تاکنون از داشتن موزه محروم مانده، خانه این نویسنده می‌توانست این ظرفیت را برای اهواز ایجاد کند.
احمد محمود نخستین نویسنده دفاع مقدس به نام «زمین سوخته» بود که این کتاب را پس از شهادت برادرش در جبهه به رشته تحریر درآورد. پیش از تخریب بارها موضوع ثبت و حفاظت از خانه احمدمحمود را با دستگاه‌های متولی در میان گذاشته شده بودیم که توسط اداره میراث‌فرهنگی اهواز این مهم به سرانجام رسید، اما شوربختانه پیش از ثبت ملی، ویران شد. در همین خصوص حتی چند نامه همراه با تذکر به شهرداری اهواز و شهرداری منطقه یک ارسال شد. این خانه می‌توانست موزه‌ مشاهیر اهواز باشد و علاوه بر زنده نگهداشتن نام نویسنده موجب رونق گردشگری فرهنگی در اهواز نیز بشود.
از ماه‌ها پیش هشدار داده بودیم که خانه پدری احمد محمود تخریب می‌شود و معاون اداره کل میراث‌فرهنگی خوزستان یادآور شد آنجا خانه پدری احمد محمود است و برای ثبت ملی یک خانه نیاز به ضوابط خاصی مانند ارائه و اثبات ارزش تاریخی یا وقوع یک رویداد خاص در آن بناست. او همچنین متذکر شد که پرونده ثبت ملی برای این اثر چند سال پیش تشکیل شد اما به نتیجه نرسید و از این رو قرار شد اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان آن را خریداری و تبدیل به خانه مشاهیر کند تا به واسطه فعالیت فرهنگی میراث‌فرهنگی وارد عمل شود و آن را ‌ به عنوان خانه مشاهیر در فهرست آثار ملی ثبت کند اما دریغ که در این زمینه نیز هیچ اتفاقی نیفتاد.
متولیان شهرداری و میراث‌فرهنگی به خوبی آگاه بودند که این بنا در محدوده مصوب بافت تاریخی اهواز است و چنانچه مالک جدید قصد تبدیل آن به احسن‌ یا تخریب آن را دارد باید از میراث‌فرهنگی مجوز دریافت کند. اداره ثبت اسناد باید برای خرید و فروش بنایی که تاریخی به شمار می‌آید، از اداره کل میراث‌فرهنگی استعلام بگیرد، در چنین بنایی که ارزش تاریخی ندارد مانعی برای نقل و انتقال بنا وجود ندارد اما خریدار باید ضوابط حفاظتی را رعایت کند.

غریب در زمین سوخته خوزستان

احمد محمود در زمین سوخته خوزستان غریب بود و این نهایت نامهربانی مردم یک دیار با برجسته‌ترین نویسنده دیارشان است. غریبگی احمد محمود بیش از پیش زمانی برایم مشخص شد که وقتی نخستین‌بار راهی محله دوران کودکی‌اش شدم همسایه‌ها کم و بیش می‌شناختند و عده‌ای هم حتی اسمش را نشنیده بودند. با این حال احمد محمود هنوز برای اهالی ادبیات نامی شناخته شده است به گونه‌ای که او را بر فراز قله‌های ادبیات داستانی ایران و جنوب قلمداد می‌کنند.
پیش از این‌که خانه پدری احمد محمود به فروش برسد برای مصاحبه با برادر بزرگتر زنده یاد احمد محمود به این خانه پدری رفتم. گفت‌وگو در حیاط انجام شد. هوای اهواز تازه داشت خنک می‌شد. در حیاط نشستن لذت فراوان داشت. صدای جیک‌جیک بی‌شمار گنجشکی که بر روی درخت کنار نشسته بودند بیش از هر صدای دیگری از جمله تردد بی‌امان خودروهای عبوری با بوق زدن‌های ممتدشان طنین‌انداز بود. گفت‌وگو با محمود اعطا در شرایطی صورت گرفت که حال مساعدی نداشت. وقتی وارد حیاط خانه شدم نخست صدای گنجشکان نشسته بر روی درخت «کُنار» که به دزفولی به آن‌ها «بِنگِشت» می‌گویند نظرم را جلب کرد. محمود، برادر احمد گفت: «پدرم بعد از تولد احمد این درخت کنُار را کاشت. سن این درخت با سن احمد یکی است و من شش سال از هر دوی این‌ها کوچکترم. چون در زمان جنگ به درخت ضربه خورد الان کمتر بار کنُار می‌دهد.»
با این‌که به شدت از خانواده پدری زنده یاد احمد محمود برای فروش میراث گران‌بهایی که نام «خانه پدری احمود محمود» بر آن بود غمگینم اما پیش‌تر از آقا محمود که برادر احمد، این نویسنده شهیر است، پرسیدم برادر یک نویسنده مطرح بودن چه حسی دارد و او گفت: «من و خانواده و بسیاری خوشحالیم که احمد نویسنده بود. افتخار ادبیات است.» در پایان این دیدار صمیمی که در خنکای حال و هوای اهواز انجام شد آنچه که بیش از دیگری نگرانم کرد سرنوشت یکی از خانه‌های با ارزش اهواز بود که نمی‌دانستم چه در انتظار آن است. ضمن این‌که خانه محل تولد احمد محمود که برادر یک شهید هم است و برادر دیگر از معلمان برجسته اهواز بود ارزش آن را دارد که به موزه تبدیل شود باعث شد تا به طرح پرسشی دیگر از محمود اعطا بپردازم. از او پرسیدم که آیا تصمیم ندارید خانه پدری را به موزه نویسنده تبدیل کنید که در پاسخ گفت: «این خانه متعلق به خواهرها و برادرها است. ما علاقه‌مان به حفظ این خانه است. این خانه پر از خاطره است. اما به هر جهت این خانه سرپناه عده‌ای است. حفظ این خانه در اولویت است اما در حرف نمی‌شود باید در عمل اثبات شود. مسئولان وظیفه دارند که به این مهم بپردازند.»
نام اصلی احمد محمود، «احمد اعطا» است که به دلیل علاقه‌اش به برادر کوچک‌تر نام او را برای فامیلی خود انتخاب می‌کند و در نهایت احمد اعطا به احمد محمود معروف می‌شود. احمد اعطا معروف به احمد محمود در بررسی تاریخ بیست ساله ادبیات داستانی ایران از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷ به عنوان برترین داستان‌نویس و رمان پرداز بیست سال ادبیات داستانی در جامعه ادبی ایران شناخته می‌شود و هنوز هم با گذشت چندین سال از درگذشت این داستان‌نویس جنوبی بر تعداد علاقه‌مندانش افزوده می‌شود.
احمد محمود فعالیت ادبی خود را با نگارش چند داستان در سال‌های ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۶ در مجله‌های تهران آغاز کرد و پس از آن موفق به انتشار آثاری شامل «دریا هنوز آرام است»، مجموعه داستان «بیهودگی»، «زائری زیر باران»، مجموعه «پسرک بومی‌ و غریبه‌ها»، «همسایه‌ها»، رمان «داستان یک شهر»، رمان «زمین سوخته»، مجموعه داستان‌های «دیدار»، «قصه آشنا»، «از مسافر تا تب‌خال»، رمان سه جلدی «مدار صفر درجه» و «درخت انجیر معابد» شد. رمان همسایه‌های احمد محمود یکی از جنجالی‌ترین کارهای یک داستان نویس ایرانی است که با سبک ادبی خاص همچنان علاقه‌مندان خود را دارد.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *