پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | مردم مقابل «میچکاسو» ایستادند

اهالی روستایی در مازندران تصمیم گرفتند که شکار پرنده‌ها را متوقف کنند

مردم مقابل «میچکاسو» ایستادند

دهیار روستای ماچک‌پشت: در روستا به ندرت گنجشک می‌بینیم، نگرانیم که با ادامه شکار دیگر پرنده‌ای در آب‌بندان نباشد. شکار پرندگان در مازندران پدیده تازه‌ای نیست. برای سال‌ها و قرن‌ها مردم این سرزمین با «میچکاسو» آشنا بوده‌اند؛ یکی از شیوه‌های شکار.





۶ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۳۵

شب از نیمه گذشته است. آن بیرون،‌ خارج از کلبه‌های اهالی «ماچک‌پشت» سرما چرخ می‌زند تا راهی به درون خانه‌ها پیدا کند اما به در بسته می‌خورد و بازمی‌گردد روی پرچین،‌ روی نرده، روی درخت‌های حیاط،‌ روی درختان پرتقال. از این سوز سرما میچکا (گنجشک به گویش مازندرانی) سرش را بیشتر در پرها فرو می‌کند و باز به خواب می‌رود. در اطراف روستا در میان انبوه تاریکی قدم‌هایی چوب‌های خشک را می‌شکنند و به آهستگی جلو می‌آیند. یکی چراغ‌ قوه را رو به درخت می‌گیرد،‌ در لحظه تمام آن درخت سرما‌زده روشن می‌‌شود،‌ میچکا از خواب پریده، چشم‌هایش در نورِ تند قفل می‌شود و لحظه‌ای نمی‌کشد که با اصابت چیزی داغ در سر به زمین می‌افتد. روستا از صدای شلیک‌ها و این فرو افتادن پرندگان از خواب بیدار می‌‌شود‌، دو مرد به سمت آبگیر روستا می‌روند و آنجا هم باز صدای گلوله و در ادامه سکوت و کیسه کوچک پر شده از جنازه پرنده‌ها.

شکار پرندگان در مازندران پدیده تازه‌ای نیست. برای سال‌ها و قرن‌ها مردم این سرزمین با «میچکاسو» آشنا بوده‌اند؛ یکی از شیوه‌های شکار. هنوز هم گروهی هستند که به روش‌های سنتی عمل می‌کنند. شکارچیان برای بهره‌برداری‌شان آدابی داشتند: مادر شکار نشود،‌ پرنده کمیاب نباشد و چرخه زیستی دچار اختلال نشود. البته آن زمان نه کسی از چرخه زیستی صحبت می‌کرد و نه کلماتی دشوار را برای توضیح رفتار ریش‌سفیدان به کار می‌برد. همه می‌دانستند اعتدال لازم است تا همه در کنار هم بتوانند همزیستی درستی داشته باشند. جمعیت هر گونه باید تنظیم می‌‌شد چون هر کدام نقشی در تعادل زندگی مردم داشتند. حق برداشت و شکار مانند برداشت از مرتع برای خودش قاعده‌ای داشت که بر هم‌زننده آن باید هزینه‌های این تخلف را می‌پرداخت. نظم کهن فرو‌ریخته و در غیاب آن باید راهکارهای بازدارنده‌ برای کسانی که بخواهند این نظم را به هم بزنند را شکل می‌دادند. برای یافتن راه‌حل این مشکل مردم «ماچک‌پشت» سراغ یک ابزار بازدارنده رفته‌اند و آن ممنوع کردن هر گونه شکار پرنده‌ در این روستا و آب‌بندان حوالی آن است که این روزها با راه افتادن پویشی به نام «نه به میچکاسو» شکل گرفته است.

ماچک‌پشت، پایلوت حفاظت

داریوش عبادی، فعال محیط‌زیست مازندرانی در گفت‌وگو با «پیام‌ما» از سابقه میچکاسو در مازندران اشاره می‌گوید و این‌که در میچکاسو در گذشته گاه چنان شکارچی به شکارش نزدیک می‌شد که می‌توانست آن را بگیرد،‌ گاه هم از فاصله نیم‌متری با تیرکمان سنگی بر سر پرنده می‌زد. اما حالا اهالی «ماچک‌پشت» در هفت کیلومتری ساری برای حذف این شیوه شکار پویش «نه به میچکاسو» را راه‌انداخته‌اند که نشان‌دهنده حساسیت مردم به مقوله حیات‌وحش است.
البته این تنها اقدام فرهنگی در ماچک‌پشتی‌ها نیست. عبادی این روستا را دارای سابقه در سایر فعالیت‌های فرهنگی می‌داند که در اتفاقات مشابه هم هم‌سویی‌های خوبی را نشان داده و اهالی در بحران‌ها و مشکلات همیاری خوبی با هم داشته‌اند. او معتقد است تنها با دستورالعمل نمی‌توان به حذف شکار دست یافت. «ما نیازمند فعالیت‌های فرهنگی گسترده هستیم مشابه آنچه در ماچک‌پشت اتفاق افتاده که می‌تواند پایلوتی برای حرکت‌های محیط‌زیستی در سایر استان‌ها باشد.»

بزرگ‌جثه‌ها شکار نمی‌شوند

در گذشته مردم از فانوس یا چراغ قوه‌های کوچک برای میچکاسو استفاده می‌کردند،‌ اما مدت‌هاست فانوس‌ها نقش تزئینی دارند و گاه در اقامتگاه‌های بوم‌گردی به عنوان نشانه‌ای از گذشته روشن می‌‌شوند. چراغ‌ قوه‌های جدید محدوده بزرگتری را روشن می‌کند و دیگر تنها بحث گنجشک‌ها نیست. توکاها،‌ چکاوک‌ها و پاشلک‌هایی که برای فرار از سرما از ارتفاعات به پایین‌دست و باغ‌ها می‌آیند به راحتی شکار می‌شوند. کوروس ربیعی، رئیس اداره نظارت بر امور حیات‌وحش اداره حفاظت محیط‌زیست مازندران می‌گوید: «ناجوانمردانه است پرنده‌ای که شب برای فرار از یخبندان پایین آمده را شکار کنیم. حتی اگر بگوییم شکار مجاز است، آیا باید در شب باشد؟ پروانه‌های شکاری برای شکار در روز است تا پرنده فرصت فرار داشته باشد نه این‌که روی پرنده‌ای که خواب است چراغ‌قوه قوی بگیریم و او را بکشیم.»
نمی‌توان میچکاسو را پدیده‌ای نوظهور دانست. آن زمان که زمین کشاورزان در خواب بود،‌‌ آن وقت که نه فصل میوه بود و نه فصل شالیزار، مردم محلی به فکر پر کردن زمان خود بودند.آن وقت‌ها نه هنوز خبری از تلفن‌همراه یا تلفن غیرهمراه بود یا حتی تلویزیون و رادیو. آن وقت‌ها تنها صدای گنجشک‌ها از بیرون به داخل خانه می‌آمد و گوش کشاورز را پر می‌کرد. این صدا در مخیله کشاورز فکری را می‌انداخت که هم می‌شد با آن تفریح داشت و هم شام شبی متفاوت برای خانواده. میچکاسو از دل این ملال شب‌های زمستانی خلق شد و با آن بخشی از گنجشک‌ها و برخی از دیگر گونه‌های منطقه وارد سبد غذایی مردم شدند. با این حال شیوه‌های ابتدایی صید خطری برای جمعیت آن‌ها نبود. ربیعی می‌گوید: «مردم در گذشته در زمستان هم بیکار بودند و هم به عادات و رفتارهای جانوران اطراف‌شان اشراف داشتند. آن‌ها می‌دانستند توکاها و گنجشک‌ها روی کدام درختان هستند از این رو در شب‌های زمستان سراغ میچکاسو می‌رفتند و پرندگان شکار شده را کباب می‌‌کردند. نمی‌شود گفت با میچکاسو تعداد زیادی پرنده شکار می‌شوند اما الان ادوات و تجهیزات شکارچیان توسعه زیادی داشته و همین خطر و تهدیدی برای آنهااست. خوشبختانه هر روز جوانان بیشتری حامی حیات‌وحش می‌شوند که تمایلی به شکار ندارند. با این حال همان تعداد معدود هم می‌توانند در چرخه اکوسیستم منطقه اختلال ایجاد کنند و با این پویش جلوی آن‌ها گرفته می‌شود.
به گفته ربیعی گونه‌هایی که در «ماچک‌پشت» شکار می‌شوند برای خرید و فروش نیستند و شکارچیان برای مصرف شخصی این کار را انجام می‌دهند زیرا گونه‌ها جز بزرگ‌جثه‌ها نیستند و همین موضوع نگرانی از صید سازمان یافته را کاهش می‌دهد.

حیات حق همه است

احمد حسینی، سرپرست دهیاری «ماچک‌پشت» تاکید زیادی بر وجه انسانی حفاظت از گونه‌ها دارد. او به «پیام ما» می‌گوید: «هر حیوانی دوست دارد زاد‌و‌ولد داشته باشد و زندگی کند. چطور ما که انسانیم و خود را اشرف مخلوقات می‌دانیم حق حیات داریم و آن وقت می‌خواهیم این حق را از سایر گونه‌ها بگیریم؟ متاسفانه در ماچک‌پشت و روستاهای اطراف می‌دیدیم که برخی ساعت 12 شب،‌ دو صبح، چهار صبح برای شکار می‌رفتند و نه تنها گونه‌ها را شکار می‌کردند بلکه آرامش مردم را هم به هم می‌زدند. البته اغلب این افراد بومی روستا نبودند و از روستاهای افراد می‌آمدند.»
چطور می‌شود مردم از روستای کناری برای شکار بیایند، مگر همین گونه‌ها در آنجا نیستند؟ به گفته احمدی شکارچیان روابط و مناسبات خود را دارند. مثلا برخی ماچک‌پشتی‌های شکارچی برای شکار به روستاهای اطراف می‌روند یا با طی مسافتی خود را به فیروزکوه و سوادکوه می‌رسانند و در مقابل از روستاهای اطراف هم برای شکار گونه‌های پرنده سراغ ماچک‌پشت می‌آیند. همین موضوع باعث شده در این روستا کمتر شاهد حضور گونه‌های مختلف پرنده باشیم.
دهیار نگران آینده است‌، آینده بچه‌هایی که طبیعت بدون حیات‌وحش را تجربه کنند. «ما داخل روستا به ندرت گنجشک می‌بینیم. اگر به همین شکل پیش برود در آینده بچه‌های ما حتی تصوری از گنجشک نخواهند داشت. الان حتی در تابستان و در شالیزارها هم خبری از این گونه نیست. ما آب‌بندانی هم در روستا داریم که همه فصل‌ها در آن آب وجود دارد و قدمت آن به 200 سال می‌رسد. این آب‌بندان محل تجمع پرنده‌هاست و ما نگرانیم که با ادامه شکار دیگر پرنده‌ای در این آب‌بندان هم نباشد.»
یکی از پرنده‌هایی که شکارچیان می‌کشند، «پرلا» است که وزنش حتی به نیم کیلو هم نمی‌رسد. در کنار این گونه بقیه پرنده‌ها هم آن‌قدر شکار شده‌اند که دیگر نسل‌شان در ماچک پشت منقرض شده. دهیار می‌‌گوید: «ما در روستا چهار، پنج شکارچی داریم که آن‌ها را می‌شناسیم. با آن‌ها صحبت کردیم و متقاعدشان کردیم که برای حفظ ماچک‌پشت باید شکار متوقف شود. هماهنگی‌هایی هم با اداره محیط‌زیست داشتیم. به این ترتیب بود که پویش «نه به میچکاسو» شکل گرفت،‌ بنر زدیم و فراخوان دادیم.»هر پویشی موافق ذائقه همه نیست. در ماچک‌پشت هم بعضی مخالف بودند. آن‌ها موافق شکار بودند و می‌گفتند کسی نمی‌‌تواند جلویشان را بگیرد. از این روست که دهیار ماچک‌پشت امیدوار است که اداره محیط‌زیست با شورا و دهیاری همکاری کنند تا این پویش به سرانجام برسد.

یک لایروبی و هزار دردسر

رسول بهدادفر از شکارچی‌های سابق ماچک‌پشت است. او حوالی 10 یا 15 سال پیش درگیر «میچکاسو» بوده و انگیزه‌اش مانند بسیاری دیگر از شکارچیان تفریح بوده است. او به «پیام‌ما» می‌گوید: «الان مردم علاقه زیادی به میچکاسو نشان نمی‌دهند. آن وقت‌ها نه سرگرمی بود و نه اینترنت. بنابراین مردم برای پر کردن وقت‌شان سراغ میچکاسو می‌رفتند. الان هم گنجشک و هم سایر گونه‌ها کم شده‌اند و هم مردم اوقات فراغت‌شان را با چیزهای دیگری پر می‌کنند.»او معتقد است پویش «نه به میچکاسو» گرچه عنوان میچکاسو را بر خود دارد اما تنها این شکل از شکار را شامل می‌شود بلکه راهی است برای حفاظت از سایر گونه‌ها به ویژه آن‌ها که زیستگاه‌شان آب‌بندان روستاست و به سایر شیوه‌ها هم شکار می‌شوند. او از آب‌بندانی می‌گوید که تا سال 85 یا 86 نیزار داشت، آن وقت‌ها پرنده‌های زیادی به این آب‌بندان می‌آمدند و شکار هم ممنوع بود و اگر آزاد می‌شد، فقط برای دو یا سه ماه بود. به علاوه هر شکارچی هم دو سه پرنده می‌زد و خللی در جمعیت ایجاد نمی‌‌شد.
اما روزگار به همین منوال نماند. در سال 88 آب‌بندان را لایروبی کردند و نیزار را از بین بردند. بهدادفر معتقد است با این لایروبی، تکنولوژی طبیعت را نابود کرد و شکار آزاد شد و موجی از کشتار به راه افتاد.
از نگاه او از بین رفتن نیزارها باعث شد محل پناه گرفتن پرنده‌ها از بین برود. آن وقت‌ها هم شکارچی‌ها از روستاهای اطراف مثل تیرکلا،‌ پاشاکلا و… برای شکار می‌آمدند و در کنار آن تعدادی از محلی‌های روستا هم بودند که پرنده‌های بی‌پناه را شکار می‌کردند. تمام این دلایل پویش «نه به میچاسکو» را به عنوان آخرین راه‌حل برای حفاظت از پرندگان روی میز آورد.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

تغییر اقلیم؛ بحران جدید بناهای تاریخی

در سمینار بین‌المللی تأثیر بحران‌های طبیعی بر بناهای تاریخی مطرح شد

تغییر اقلیم؛ بحران جدید بناهای تاریخی

اهمیت تاثیر تغییر اقلیم بر سلامت و ایمنی کارگران

رئیس انجمن متخصصین بهداشت حرفه‌ای مطرح کرد

اهمیت تاثیر تغییر اقلیم بر سلامت و ایمنی کارگران

تامین ۲۰ درصد برق مصرفی ادارات از نیروگاه‌های تجدیدپذیر

معاون استاندار تهران خبر داد

تامین ۲۰ درصد برق مصرفی ادارات از نیروگاه‌های تجدیدپذیر

لزوم ممنوعیت توزیع کیسه‌های پلاستیکی در فروشگاه‌ها

مدیرکل دفتر مدیریت پسماند سازمان حفاظت محیط‌زیست مطرح کرد

لزوم ممنوعیت توزیع کیسه‌های پلاستیکی در فروشگاه‌ها

وقوع رگبار باران در مناطق نیمه شرقی کشور

وقوع رگبار باران در مناطق نیمه شرقی کشور

بند خاکی روستای «سالک‌آباد» شکسته شد

مدیرعامل هلال‌احمر خراسان‌جنوبی

بند خاکی روستای «سالک‌آباد» شکسته شد

پساب‌ها، مشکل اصلی شهرهای ساحلی است

رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان «نور»:

پساب‌ها، مشکل اصلی شهرهای ساحلی است

عکاسی به قیمت جان پرندگان

«پیام ما» باید و نبایدهای فعالیت عکاسان و تصویربرداران در فصل زادآوری پرندگان را بررسی می‌کند

عکاسی به قیمت جان پرندگان

صدای ما را بشنوید

فعالان محیط‌زیست در «دادگاه بین‌ آمریکایی» از تأثیر تغییراقلیم بر زندگی مردم می‌گویند

صدای ما را بشنوید

پلاستیک، آفتی برای حیات

شعار امسال روز زمین «متحد شدن برای آینده‌ای بدون پلاستیک» است

پلاستیک، آفتی برای حیات

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *