سایت خبری پیام ما آنلاین | اعتراض به مثابه یک شغل

اعتراض به مثابه یک شغل





۲۲ آذر ۱۳۹۴، ۴:۳۰

اعتراض به مثابه یک شغل

سریال شهرزاد به قسمت هشتم خود در سینمای خانگی رسیده است. دیالوگ بازیگر نقش «شیرین» در مورد کرمانی ها اما حاشیه هایی برای آن ایجاد کرد.نقش «شیرین» که دختر نازپرورده ای است و از ادبیات کلامی مناسبی برخوردار نیست را «پریناز ایزدیار»بازی می کند.سریال حال و هوای بعد از کودتای 28 مرداد 1332را دارد. «شیرین » دختر از خودراضی«آقا بزرگ»برای دیدن عمه اش به کرمان رفته و در برگشت از کرمان دیالوگی پیرامون سفرش کرمانی ها را دهاتی می نامد و می گویدکرمان پر از خاک و خل بود و بوی پهن می داد» همین کافی بود تا اعتراضات شروع شود. فضای مجازی هم بهترین بستر برای اعلام این اعتراض بود. برخی از کرمانی ها معتقد هستند که به اصالتشان توهین شده است.خبرها از راه افتادن کمپین هایی در اعتراض به این توهین حکایت دارد.

کمپینهاییباهدفتحریمخریدسریالدرکرمانوبرخیتندتروبهدنبالتوقفساختاینسریالهستند.در این نوشته قصد بررسی جوانب موضوع را داریم. آیا واقعا عوامل شهرزاد به اهالی کرمان توهین کرده اند؟ یا این ایرادها به تولیدات هنری نوعی مته به خشاش گذاشتن است و موجب کاهش کیفیت اثار هنری می شود.

اعتراض های همیشگی

مدتی است که در سریالهای تلویزیونی و برنامههای مختلف از لهجه بازیگر ، گوینده و عوامل حاضر در برنامه به عنوان ابزاری در جهت جذابتر شدن آن برنامه یا سریال استفاد میشود و البته سالهاست که اعتراضها و گلایههای مردم و قومیتهای مختلف در نقاط مختلف کشور باعث شده بسیاری از این مجموعههای تلویزیونی با حاشیههای زیادی مواجه و حتی پخش برخی از آنها متوقف شود. موج اعتراضات ایرانی ها به تولیدات هنری مخصوصا از نوع سریال و فیلم ریشه در تاریخ دارد.از نمونه های اخیرش می توان به موج اعتراض فیس بوکی بختیاری ها نسبت به سریال سرزمین کهن ، اعتراض شدید مازندارنی ها به سریال پایتخت ، اعتراض نماینده شمال کشور به تمسخر گیلانیها در کلاه پهلوی ، معترض شدن نماینده آبادان به کاراکتر «جناب خان» در خندوانه ، اعتراض جامعه پزشکی به سریال طنز «در حاشیه» و در آخرین نمونه آن اعتراض تبریزی ها به مجموعه «فیتیله ها»ست. اعتراض در برخی موارد نادر پا را از مرز ها هم فراتر گذاشت . آن هم اعتراض وزیر فرهنگ افغانستان بهسریال طنز  «چارخونه» که در آن« جواد رضویان» نقش یک افغان را بازی می کرد.

حمله های مجازی

اولین موج اعتراض اما از دنیای مجازی شروع می شود.محیط مجازی آزادانه تر است،پیام به آسانی منتشر می شود، در زمان کوتاهی گسترش می یابد و مهمتر اینکه ریشه مطالب اعتراضی قابل پیگیری کمتری هستند.در اعتراضات مجازی هم ایرانیان سابقه دار محسوب می شوند. دامنه این اعتراض ها هم به حوزه خاصی محدود نمی شود. از دنیای سیاست و ورزش گرفته تا معترض شدن به شیوه «بمب گوگلی» به اکران فیلم «300» در آنسوی مرزهای ایران .

برخی از این اعتراض ها جنبه بین المللی هم داشت. از حمله به لوران فابیوس در جریان مذاکرات هسته ای تا توهین به «مسی» ستاره آرژانتینی.ماجرای حمله به مسی تا جایی پیش رفت که روزنامه «الموندودیپورتیو» در گزارشی به حضور تقریبی 30 هزار کاربر ایرانی شبکه فیسبوک و جملاتی که علیه لیونل مسی منتشر کردند، پرداخت.حمله ایرانی ها به ستاره ها هم ختم نمی شودفرناندا لیما» مجری و مانکن مراسم قرعه کشی جام جهانی هم به علت پوشش نامناسبش مورد حمله کاربران ایرانی قرار گرفت و صفحه فیس بوکش را مسدود کرد.حجم هتاکی به او و همسر و فرزندانش با شنیعترین الفاظ جنسی همراه شد و در واقع هرچند تعداد نظردهندگان به صفحه هواداران این مجری زن، کمتر از یک چهارم حمله کنندگان به صفحه هواداران لیونل مسی بود، در عین حال نوع دیدگاهها به مراتب بیادبانهتر و دارای تعرض بیشتر به حریم شخصی بود و حقیقتاً هر خوانندهای را شرمنده میساخت.

در اعتراض اخیر به دیالوگ بازیگر نقش «شیرین» در سریال «شهرزاد» هم «پریناز ایزد یار» هدف قرار گرفت. یکی از پست های صفحه اینستاگرام این بازیگر جوان محل اعتراض معترضین واقع شده و تا لحظه نوشتن این گزارش تعداد نظرات موافق و مخالف موضوع مورد بحث به 2300 نفر رسیده.اعتراض هایی که در برخی موارد تا فحاشی های و دادن القاب رکیک به این بازیگر و عوامل ان پیش رفته است.

پاسخ مجازی به اعتراض مجازی

«پریناز ایزد یار» در صفحه اینستاگرام خود به معترضین پاسخ گفت.در بخشی از متن وی آمدهعزیزانِ دل ِ کرمانى ، هم وطنهاى نازنین من اول اینکه داستان سریال شهرزاد مربوط به سال 1332 میباشد و اون زمان هیچ شهرى حتى خود تهران ذره اى به شکل امروز نبود ، دوم اینکه شیرین قصه پرى ناز ایزدیار نیست و با توجه به شخصیت ناز پرورده اى که داره از رفتار اجتماعى درست و ادبیات کلامى درستى برخوردار نیست و بارها و بارها تو این 8 قسمت شاهد حرفها و رفتارهاى اینچنینى ازش بودیم ، به نظرم بعضى ها با کامنتهاشون خیلى کم لطفى کردن واز کاه کوه ساختن به هر حال امیدوارم این سوء تفاهم رفع بشه، همه جاى ایران براى من زیباست و نه فقط روى شهر خودم، روى کشور و مردم عزیزم تعصب دارم . امیدوارم از تماشاى سریال شهرزاد لذت ببرید و نگذارید خستگى 8 ماه کار شبانه روزى به تنمون بمونه این سریال با یک دنیا عشق و علاقه فقط براى لذت بردن شما ساخته شده »

معترضین چه می گویند

کسانی که به دیالوگ شیرین نقد دارند این کلمات را توهین به اصالت کرمانی ها می دانند. آنها می گویند«در قسمت هشتم این سریال دیالوگهایی بشدت توهین آمیز و سخیف از سوی وی درباره ی کرمان بکار رفت که کارگردان و نویسنده می توانستند بدون این حجم از توهین، شخصیت مغرور، بی ادب و خودخواه بازیگر را در نقش خود به نمایش بگذارندمردم دیار کریمان، نه اهل تظاهرات و دشنامند، نه اهل تحریم و شکایت!

اما بدانید که این حجم بی ملاحظگی در دیالوگها، روح این مردم نجیب را آزرد.. برای نمایش واقعیت این شخصیت، نیازی به اینهمه توهین نبوداما برخی پا را فراتر گذاشته و آتش زدن پوسترهای این سریال را وعده می دهند.معترضین کرمانی پیشینه تاریخی استان کرمان و جایگاه این خطه در بالندگی کشور را دلیل محکمی برای اثبات توهین در سریال می دانند.

برخی که اعتراض ها را مشکوک می دانند

یکی از کاربران در اینستاگرام خانم ایزدیار می نویسدنمیدونم چر اینجوری شده آخه یه جریانی پشت ایناست نمیدونم والله این همه مردم یه دفعه به جوش اومدن یکی واسه کاشان یکی واسه کرمان یکی واسه لرستان پس ما تهرانی ها چی بگیم که همیشه تو سریال دزد و قاچاقچی و آدم بده ی قصه نشونمون میدن؟ بابا مگه روستاهای تهران بوی گلاب میده!؟ یه ذره فکر کنید بعد اظهار فضل کنید ما ایرانی ها واقعا جو گیریم.

کاربر دیگری این اعتراضات را هدایت شده به قصد ناامن کردن کشور می داند و می گویدهمون هایی که خودشون جک های قومیتی رو تو گروههای مجازی می فرستن سر موضوع تبریز و فیتیله ها غیرت و تعصب آذری زبانی شون به جوش اومده بود. با تحریک مردم و دست گذاشتن روی نقاط حساسی که مردم آستانه تحملشون در اون زمینه پایین هست سعی در شلوغ کردن فضای شهر ها دارند. الان هم نوبت کرمان شده و از تاریخ کرمان حرف می زنند.

اهالی رسانه چه نظری دارند

احمد یوسف زاده روزنامه نگار و فعال فرهنگی در این ارتباط به «پیام ما»گفتتحریک احساس قومیت ها هر روز به یک دلیل اگر کار دشمن دانا نباشد قطعا کار دوست نادان است. یه عده ای با اتفاقات امنیتی که در تبریز افتاد بدشون نمیاد در کرمان و بعد از آن در سایر استانها تنش درست کنندوی ادامه می دهدشکی نیست که کارگردان چه به عمد و چه سهوا اشتباه کرده ولی اشتباه بزرگتر این است که اعتراض به خیابان کشیده شود» یوسف زاده معتقد است بهترین راه اعتراض با حرف حساب و متین و منطقی ست.مثلا نوشتن یک نامه از طرف اهالی فرهنگ و هنر.

مهدی محبی روزنامه نگار کرمانی در این ارتباط اعتقاد داردبه اعتقاد من با این مسایل نباید احساسی و هیجانی برخورد کرد و از آن غائله ی  قومی قبیله ای ساخت.بر خوردی از قبیل نامه متین و منطقی است ، لکن کشاندن کار به آن چه که در فیتیله دیدم بازی خوردن است.ما در فضای فعلی کشور به شدت به وحدت و همبستگی نیاز داریموی می گویدچون در جریان سریال و ماجراها و آدم های آن نیستم نمی توانم به درستی اظهار نظر کنم اما معتقدم با یک کارگردان راحت می توان مکاتبه کرد.در نشریات نقد کرد و حتی تاکید کرد که باید جبران اشتباه شود .اما به هر حال نباید چنین دیالوگی در یک فیلم و به یک نشانی روشن داشته باشیم

نعمت الهی مدیر مسئول هفته نامه «اقتصاد کرمان» دیالوگ «شیرین» را توهین می داند و معتقد استقاعدتا باید جنبه پذیرش واقعیت هایی که در هر رسانه ای در ارتباط با هر قومیت و گروهی  مطرح میشود را داشته باشیم و استفاده از گویش و پوشش هم هرچقدر ضعیف باشد را نباید به حساب توهین گذاشت .اما از جایگاه دروازه بانی خبر و با هدف برجسته سازی میتوانی از خیر خیلی از خبرها گذشت و دست بگذاری روی یک مورد و مساله خاص.به نظرم اینجا است که نباید در موضوع غرض و مرضی اصطلاحا به قصد تضعیف و تخریب باشدوی می گویداینکه کاراکتر شخصیت شیرین بددهن است میتواند از این بدتر هم بگوید اما این مربوط به پخش زنده هست.در سریال شصت سال بعد اون هم با قواعد حاکم بر جامعه ایرانی امروز کارگردان محترم اگر بخواهد میتواند تعدیل و اصلاح کندامین شول دیگر روزنامه نگار کرمانی هست که اتفاقا همه ی قسمت های سریال را دیده است .وی موافق این انتقاد نیست و می گویدنویسنده و کارگردان اگر دستش اینقدر بسته باشد دیگه نمی تواند کار کند.به نظرم برخی از این اعتراض ها به  طور ناخودآگاه تحت تاثیر ماجرای اعتراض تبریزی ها به برنامه فیتیله است.و این دیالوگ در سریال شهرزاد توهین آمیز نیست.به دلیل اینکه من به عنوان مخاطب حس نمی کنم تعمدی در نوع بیان دیالوگ وجود داشته باشد. ضمن اینکه در سال 32 مگر کرمان چه شرایطی می تواند داشته باشد»

جلال آل احمد در سفرنامه کرمانش چه می گوید

جلال آل احمد چند روز قبل از تمام شدن سال 1336 بند و بساطش را جمع کرد و همراه شمس ـ برادرش ـ راه افتاد و رفت به یزد. چند روزی در یزد ماند و سوم فروردین 1337 در میانه عید نوروزی که با ماه رمضان به هم رسیده بودند راه کرمان در پیش گرفت و تا روز سیزده فروردین آنجا ماند.سفر جلال آل احمد به کرمان با «چه چیز تور»، چه کسی جانش را سر سه تار و سیم چهارمش گذاشت، چرا کرمانیها دیگر با سیاست کاری ندارند؟، کرمان شهر اسلحه ایران، تفرج در قبرستان، سنگهای 800 ساله و تپههای چند هزار ساله، آیا واقعا انگلیسیها پشت سر دراویش هستند؟، ماهان نصف جهان!، درویش دوهزارتومانی!، ماهانگردی و بحثی عمیق درباره تریاک و فوایدش و همچنین بازدید دزدکی از کاروانسرای گنجعلیخان، عناوین اصلی بخشهای گوناگون این سفرنامه هستند.

جلال در این سفرنامه کرمان را اینگونه توصیف می کندشهر عبارت است از مجموعه ای نیمه خرابه و گاهی خانه ای رو به راه پادگانی یا اداره ای. واردات گل و گشاد و با درهای بسته. هرکدام انگار که قلعه ای ـ که هرکدام نماینده حکومت یا کاروانسرایی خالی. و بعد مسجدی با کاشی کاری فریاد کننده سردر و بعد میدانی و بعد بقعه مشتاقیه. ایضا خلوت. و درخشش برق بر کاشی ها یادآور همه خاکها و غبارها و خشکی ها و کاه گل ها. و بعد سوز اول شب و بعد غمی که به صورت بغضی در گلو مانده بود. و بعد سوز که باد شد و تند شد و برگشتیم. سر راه حمامی بود که تپیدیم تو و بعد مسافرخانه. با فریاد رادیو اش و بوی پیه سوخته در فضاش. شهر بدجوری پر از باد و خاک و خل. باید زودتر زد به چاک

اعتراض به مثابه شغل

جدا از پرداختن به مساله توهین بودن یا نبودن این دیالوگ می توان نگاهی به شیوه نوین اعتراضی در کهکشان ارتباطی جدید و زندگی نوین تعاملی کنونی داشت. روشی که افراد به راحتی در نقش رسانه می توانند افکار خود را با دیگران به اشتراک بگذارند . اما در این میان اینگونه به نظر می رسد که صیادانی به قصد ناامن و گل آلود کردن فضای مجازی به کمین نشسته اند. فضای هیجانی مجازی که دوران گذارش را برای کشورهای در حال توسعه طی می کند این امکان را برای سودجویان فراهم کرده که با تهییج و برانگیختن احساست مردم با تکنیک گلوله برفی از کاه کوه ساخته و هویت کاربران را در استانه جریحه دار شدن جلوه دهند.

عدم آگاهی ، وجود اطلاعات سطحی ، سکوت منابع اطلاع رسانی حکومتی و کمرنگ شدن اعتماد رسانه های رسمی در بین مردم به ماهی گیری از آب گل آلود مجازی کمک می کند. کاربران بدون تحقیق و تفحص ناخواسته ابزار ترویج اعتراضی می شوند که از ماهیت آن بی خبر هستند.

در حالی که شبکه های مجازی در کارکرد واقعی خود می توانند بعنوان کانال ارتباطی ایفای نقش کرده و صدای اعتراض مردم را بشکل تاثیر گذار به عاملین توهین احتمالی منتقل کنند.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *