سایت خبری پیام ما آنلاین | چرا کرمان زرخیز پیشرفت نمی کند!؟/ علت عقب ماندن چیست؟

چرا کرمان زرخیز پیشرفت نمی کند!؟/ علت عقب ماندن چیست؟





۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۷:۱۷

چرا کرمان زرخیز پیشرفت نمی کند!؟/ علت عقب ماندن چیست؟
در پایان ۸ سال دفاع مقدس ودر حالی که تازه ازدواج کرده و فرزند اولم علیرضا را خدا به ما هدیه داده بود.
با اقدام حیرت آور و بی نظیر رییس وقت صدا و سیمای کشور و به تعبیر خودش زدی ضربتی ضربتی نوش کن ان هم به تلافی اقدامی که برادر بزرگم بعنوان فرماندار انقلابی در زرند انجام داده بود طی نامه ای باز و بدون پاکت از کلیه مسئولیتهایم در صدا و سیمان!! تعبیری که وی سهوا تکرار می کرد و باعث خنده جمع سوژه شکار کن ما برای خنده شده بود، عزل!!؟؟ و در پی دعوایی که جمع دانشجویی و پر شور ما رابه تقابل رو یارو با ایشان کشاند و نهایتا با پا درمیانی ورایزنی های دیپلماتیک اسحاق که ان زمان نماینده مردم جیرفت بودو برخورد تند یدالله اسلامی که نماینده بافت بود و تهدید کرد دعوا را به نطق قبل از دستورمیکشاند و اظهار نگرانی حتی اقوام و محکوم کردن برخورد غیر قابل توجیه با من که شدیدا در موضع مظلومیت قرار گرفته بودم، فرمان آقا شیخ اکبر منجر به جلسه دو نفره من و رییس صدا و سیما برای آشتی تشکیل و با عدم پذیرش پستهای بزرگتر در داخل و خارج!! وقاعدتا در ازای دست برداشتن دو حسین از مواضعشان که در خواستی عجیب و غریب از من بود!!!، از صدا و سیما خارج و بعنوان مشاور فرهنگی استاندار همزمان با ادامه فعالیت سیاسی و فرهنگی در دانشگاه به دارالحکومه کرمان نقل مکان کردم.
سوال اول و اساسی ما در آن زمان، بررسی علل رکود و عقب افتادگی وعدم توسعه استان زرخیز کرمان در مقایسه با سایر استانها و پیدا کردن راه حل بنیادی برای تغییر وضعییت بود.
تیمی از بهترین اساتید دانشگاهی و کارشناسان خبره و دانشجویان علاقمند را آماده و مطالعه و تحقیق را شروع کردیم. مطالعه ای که نهایتا به سمینارهای کرمان شناسی و تاسیس مرکز کرمان شناسی و دهها حرکت فرهنگی و اجتماعی موثر منجر و چهره استان تغییری اساسی یافت.
در اینجا ذکر خاطره ای شیرین و شنیدنی و در عین حال تلخ و واقعی را تذکری دیدم به دوستان عزیزی که امروز پستهای کلیدی و مسئولیت اداره پهناورترین و تاریخی ترین استان کشور و دلاورترین ونجیب ترین مردم دنیا را بر عهده گرفته اند.
در میانه تحقیقات وسیع وهمه جانبه ای که در جریان بود با همسرم برای خرید سر قوری که شکسته شده بود به قدمگاه و بازار مظفری رفتیم، آن زمان پیر مردی در این محل در مغازه ای کوچک که عمقش به یک متر هم نمی رسید انواع و اقسام قوری و بخصوص سر قوری می فروخت.
ضمن سلام و احوال پرسی و در خواست پیدا کردن سر قوری مناسب، فرصت را غنیمت شمردم و از وی پرسیدم به نظر شما چرا کرمان پیشرفت نمی کند؟
نگاهی عمیق به اسمان وسپس به اطراف انداخت و با آه گفت کرمان ما دو مشکل اساسی داره یکی آب نداره!! و یکی هم بزرگتر نداره !!!؟ دایی
غروب همان روز در جلسه شورای معاونین و مشاورین که تابستانها معمولا در حیاط استانداری تشکیل می‌شد و معمولا با شوخی و مزاح همراه بود داستان پیر مرد را گفتم! آقای مرعشی استاندار که در شوخی وبذله گویی مانند بعضی دیگر از ابعاد شخصیت اش نمونه وکم نظیر است!؟ رو به من و یاران دبستانی شهید مرتضوی مدیر کل سیاسی و حسین آقا برادرم قایم مقام استاندار که هر چهار تایمان رفسنجانی بودیم کرد و گفت اگر کرمان بزرگتر داشت که من و شما چهار تا جوان بیست و چند ساله دانشجو حاکم کرمان نمی شدیم.
جمله ای بیاد ماندنی که باکلام آرام و دلنشین شهید حسین مرتضوی تکمیل شد، وی گفت این اوج نجابت و بزر گی و مهمان نوازی کرمانی هاست که ما را به عنوان مسئول پذیرفته اند! قدر این فرصت و اعتماد را بدانیم و مشکلاتشان را تا دور نشده حل کنیم.
بخشی از دل نوشته های غریبی
مظفر اسکندری زاده

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *