بایگانی مطالب برچسب: صنایع دستی
نمنمدوزی با مهرههای رنگارنگ
یکی از هنرهای بومی سرزمین ما سوزندوزی است که بیشتر آن را با سوزندوزی بلوچ میشناسیم. اما سوزندوزی فقط به سوزندوزی بلوچی محدود نمیشود و شهرهای دیگر مانند اصفهان، کردستان، سمنان، بندرعباس و هنرمندان ترکمن و سایر استانها نیز آن را دنبال میکنند. این هنر وقتی به استان قزوین میرسد، سبک خودش را دارد و اسمش میشود «نمنمدوزی»؛ هنری که از دوران اوجش فاصله گرفته و برای احیا نیاز به آموزش دارد.
راهکار خروج فعالان صنایع دستی از انزوا
هنرمندان صنایع دستی این روزها بیش از هر زمان دیگری به حاشیه رفتهاند و بدون حضور در آمارهای رسمی فعالیتهایشان ادامه دارد. کارشناسان مهمترین دلیل این کنجنشینی هنرمندان را نبود حمایتهای خدماتی و تبعات متعددی میدانند که در صورت خوداظهاری آنها میتواند رقم بخورد. این در حالی است که از سال گذشته و همین روزهای ابتدایی سال ابلاغیههایی صادر و برنامههای متعددی در حوزه صنایع دستی اجرا شد که میتواند به تقویت صادرات محصولات این بخش یاری رساند. البته بدون وجود آمار و اطلاعات دقیق درباره جامعه فعالان صنایع دستی، نمیتوان انتظار چندان بالایی از تحقق این برنامهها به نفع هنرمندان داشت. «خاطره استاد رضایی»، مدیرعامل و عضو هیئتمدیره اتحادیه تعاونیهای صنایعدستی تهران و عضو میز تخصصی صنایعدستی در گفتوگو با «پیام ما» دربارهٔ مصوباتی که اخیرا در حوزهٔ صنایع دستی و راهکارهایی که بتواند فعالان صنایع دستی را از انزوا خارج کند، به نکات مهمی اشاره میکند.
هدفگذاری برای رشد صادرات صنایعدستی
تصویب لایحهٔ اصلاحی دربارهٔ یکی از حوزههای صنایعدستی میتواند به نقطهای روشن از توسعهٔ صادرات و افزایش حضور تولیدکنندگان در عرصههای بینالمللی بدل شود؛ حوزهای که بهنظر میرسد طی سالهای گذشته ظرفیتش به دلایل متعدد به حاشیه رانده شده و حتی با وجود نقش قابلتوجهش در رشد صادرات غیرنفتی هنوز در جایگاه واقعی قرار نگرفته است. حتی آخرین گزارش راهبردی مرکز پژوهشهای مجلس دربارهٔ وضعیت صنایعدستی هم مؤید همین ادعاست و اینکه آمارهای دقیق و مبنامحوری در حوزهٔ صنایعدستی وجود ندارد. حالا اما یه گام رو به جلو برداشته شده و پس از دو سال پیگیری دو نکتهٔ مهم در حمایت از صنایع دستی رخ داده است حذف سقف خروج مصنوعات نقرهای دستساز و ضمانتنامههای بانکی.
ملیله دیگر نمیدرخشد
فرقی نمیکند که فلز سرد و سخت دستشان بدهی یا الیاف نرم ابریشمین. هنرمندان صنایعدستی بهخوبی میدانستند که چطور باید به اشیای بیجان روح ببخشند. آن را زیبا کنند و در زندگی روزمره استفاده کنند. نمونهاش همین صنعت ملیلهسازی است که بهگواه تاریخ در کشور ما قدمت دارد. هنری که از قافلهٔ سراشیبی هنرهای صنایعدستی جا نمانده و هر چند ثبت ملی شده، اما رمقی برای ادامهدادن ندارد چه برسد به اینکه مانند گذشته جلوهگری کند.
کاشیهای رنگپریده
کاشیهای فیروزهای، لاجوردی و آبی در بناهای باشکوه ایرانی از شوش و تختجمشید تا مسجد کبود تبریز و مسجد جامع اصفهان هنر زبانزد ایرانیان است که بعد از ظهور اسلام در گوشهوکنار این مرزوبوم به غایت خود رسیده و درخشیده است. بااینحال، هنر کاشیکاری ایرانی یا همان کاشی هفترنگ در مهد شکوفاییاش، حال خوشی ندارد و در ورطهٔ فراموشی افتاده است.
ترمه؛ هنری به قدمت هفت قرن
انواع و اقسام دستبافتهها جزو هنرهای دستی کهن ایرانی است. روزگاری که مردم با حوصله و صبوری پای دستگاههای بافندگی یا دار قالی مینشستند، گذشته است و حالا دستگاههای بافندگی انواع و اقسام پارچهها را در چشمبههمزدنی میبافد و پارچههای دستبافت یکی پس از دیگری فراموش میشوند. یکی از قدیمیترین پارچههای ایرانی هم از گزند فراموشی در این مسیر در امان نمانده، ترمهبافی است؛ هنری که قدمتش به دوران صفوی میرسد و حالا برای یافتن کارگاههای آن و استادکاران زیردستش باید ذرهبین به دست گرفت.
دستبافتهٔ کویر در سراشیبی فراموشی
همزیستی با کویر و اقلیم گرموخشک روستاها و آبادیهای مرکز کشور سبک زندگی خاص خودش را به وجود آورد؛ از شیوهٔ خوردوخوراک تا هنرهای دستی. اهالی باذوق کویر برای همسو شدن با محیط پیرامون پارچههای پنبهای بافتند تا از آفتاب سوزان در امان بمانند؛ هنری که به استناد پژوهشها قدمتش به دورهٔ ایلخانی میرسد، حالا در سراشیبی فراموشی ایستاده؛ هنر «کرباسبافی».
چموشهایی که از پا درآمدند
گوشهنشین موزهها شده است و گاهی هم در تزئین سفرهخانههای سنتی نقش بازی میکند. «چموش» یا همان پایافزار سنتی گیلهمردان و گیلهزنان حالا دیگر مشتری ندارد. این پاپوش سنتی که روزگاری برای خودش رونقی داشت و هنرمندان به دوخت این کفش تمامچرمی مشغول بودند، حالا به سرنوشت کلاش (پاپوش سنتی کردستان) دچار شده و یکی از هنرهای دستی در آستانهٔ فراموشی است.